پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
mehrnaz
کاربرلباس سياه پوشيدن يا رنگ نكردن مو امر واجبي نيست. به نظر من بيشتر يه جور سنت يا عرف براي نشون دادن عزادار بودنه. عزادار بودن امام حسين و به يادش بودن هم فوايد خودش رو داره.
البته اين موضوع در بين ائمه هم بوده :
در حكمت 473 نهج البلاغه آمده :
” (به امام گفتند چه مي شد موي خود را رنگ مي كردي؟ حضرت فرمود : ) رنگ كردن مو، زينت و آرايش است، اما ما در عزاي پيامبر (ص) به سر مي بريم.”
mehrnaz
کاربردر مورد جزوه ها و اسلايدها! يكي از سختي هاش حق كپي رايتشونه!كه بايد از اساتيد اجازه بگيريم! وگرنه ميشه يه عالمه جزوه و اسلايد فرستاد…
mehrnaz
کاربرسلام به همه ي دوستان!
من باز سر و كله ام پيدا شد!!!
تاپيك خيلي جالبيه! ممنون از حضور فعال همه!
خب در مورد اين بحث هايي كه شد :
اولا توصيه مي كنم كتاب حماسه حسيني استاد مطهري و خلاصه قيام امام حسين دكتر سيد جعفر شهيدي رو بخونيد!!! پاسخ خيلي از سوال ها رو در اين دو كتاب پيدا مي كنيد! در ضمن اين هم وبلاگيه كه ما موقع خوندن كتاب حماسه حسيني يه سري بحث هامون رو درج كرديم :
http://seyremotahar-sbmu.persianblog.ir/
البته ديگه آپ نشده، ولي كامنت هاي مباحث مربوطه رو حتما بخونيد!
اما چيزهايي كه من يادمه در اين مورد و نظرات خودم و چيزهايي كه در كلاس ها ياد گرفتم:
در همين كتاب حماسه حسيني استاد مطهري اثبات مي كنند كه تحريف هاي خيلي زيادي در اين واقعه صورت گرفته! خيلي زياد! و بسياري از مداحي ها چرت و پرتي بيش نيستند! اين كلمه از خودمه!) من خودم بعد از خوندن اين كتاب تحمل هر مداحي اي برام راحت نبود! بسياري از سوالاتي كه متفكرين جامعه در رابطه با اين روضه ها مطرح مي كنند كاملا به جاست! و صحيح! ما وظيفه داريم مقاتل با سندهاي درست و حسابي و همينطور احاديث صحيح و با سند رو بپذيريم! در همين كتاب فلسفه ي عزاداري هرساله براي امام حسين معلوم ميشه!
در كتاب دكتر شهيدي، اين حادثه رو به صورت تاريخي بررسي كردند! يه متن علمي داره! فكر مي كنم براي روحيه ي متفكر و واقع نگر دانشجوهايي مثل شما جالب باشه!
يه نكته در مورد حديث : حتي زماني كه پيامبر زنده بودند، حديث جعلي براشون ساختند! ديگه چه برسه به بعدش! اين نشون مي ده كه حجم زيادي از جمله هايي كه به عنوان حديث نوشته شده، چه سند و اعتباري داره؟؟؟؟ خود اهل بيت در روايات موثق گفتند كه احاديثي كه ميشنويم رو بر قرآن عرضه كنيم . اگه با قرآن اختلاف نداشت بپذيريم! تا جايي كه من مي دونم و اگه اشتباه نكنم، هر كسي حق گفتن روايت بدون ذكر منبع رو نداره!! قديما علما سال ها درس مي خوندند و زحمت مي كشيدند تا از استادشون اجازه ي روايت چند تا حديث رو مي گرفتند….
اما در مورد تشنگي و رود و …! هر كي كربلا رفته، خشكي اون سرزمين با وجود عبور يه رود رو هم ديده! در مورد سختي اوضاع! شما در همين زمستان خنك، فقط دو سه روز آب نخوريد! يه امتحان خيلي ساده است! خودتون نتيجه رو مي گيريد!
البته بعد از خوندن كتاب حماسه حسيني و البته تفكرات خودتون، به اين نتيجه مي رسيد كه صرفا اين تشنگي يا سختي شرايط موضوعيت براي عزاداري نيست! اگه فقط اينها باشه، پيامبر و صحابه هم در شعب ابي طالب خيلي سختي ها كشيدند!
در اين حادثه مباحث عميق توحيدي و عرفاني نهفته! شايد بشه گفت اوج همه ي اينها در رضا بودن امام و خانواده اش به خواست خداست! و جمله ي حضرت زينب : ما رايت الا جميلا. به جز زيبايي چيزي نديدم.. واقعا مگه امام حسين نمي تونست مثل حضرت موسي با يه ضربه ي چوب ( و به اذن خدا) يه چشمه جاري كنه؟ يا نمي شد فرشته ها به كمكش بيان؟ (همونطور كه در جنگ هاي پيامبر در قرآن آمده) يا خيلي چيزهاي ديگه! اما موضوع اينه كه خدا مي خواست امام رو اينطوري ببينه و امام هم راضي بود… (اينها رو با مطالعه ي صحبت هاي امام مي فهميد)
پاسخ خيلي از سوال هايي كه مطرح شده ، خودش در حد يه كتابه! (مثل بحث معصوم بودن، توسل، و … ) بحث و قانع شدن و قانع كردن هم نيازمند يه سري اصول اوليه است كه مورد قبول دو طرف باشه؛نيازمند يه عالمه مقدمه است! فقط يه توصيه ي دوستانه دارم: شما رو به خدا، فقط بر اساس حرف هايي كه در جاهاي مختلف مي شنويد و فكر خالص خودتون،به قضاوت نريد! هر قضاوت و نتيجه گيري اي نيازمند يه عالمه داده ي صحيحه! بهترين منبع اين داده هاي صحيح هم كتاب هاست!
ما ديني داريم كه گفته تفكر برتر از عبادته! و عبادت بدون تفكر ارزش كمي داره!
ببخشيد از اين همه پرحرفي …
mehrnaz
کاربردكتر امين! به نظر منم اگه كارها رو تقسيم كنيد خيلي خوبه!
مي تونيد از بچه هاي سايت كمك بگيريد.
در ضمن به جواب اين تست كاري نداشته باشيد! (با عرض پوزش از دكتر امير) همين كه كاربران سايت از شما به عنوان مدير خوب ياد مي كنند،خودش يكي از نشانه هاي موفقيت در مديريته…
mehrnaz
کاربرسلام به همه!
خب بستگي به نوع كالا و در دسترس بودنش هم داره!
مثلا من احتمالا حاضر نيستم براي كتاب ها يا محصولاتي كه خودم مي تونم با سرچ تو اينترنت پيدا كنم و دانلودشون كنم هزينه اضافه بدم!
ولي خب يه سري برنامه هاي لازم و كمياب يا با حجم زياد ، قاعدتا خريدارهاي خودش رو داره!
بايد حتما قيمتش پايين تر از بازار باشه …
mehrnaz
کاربرخب بهتر نيست راه هاي ديگه ي گذر از مصائب رو به اشتراك بگذاريم؟
شروع تاپيك با اين بود كه چجوري تو وضعيت موجود به آرامش برسيم؟
من فكر مي كنم همه ي ما، با هر نوع ديد به زندگي در اين كشور، دوره هايي از ناراحتي و سردرگمي و افسردگي و … رو گذرونده باشيم!!! به خصوص دانشجوهاي پزشكي كه كلا معروفند تو اين زمينه!
يكي از راه هايي كه به خود من در اين جور وقت ها خيلي كمك مي كنه دعا و مناجاته! از خدا مي خوام كمكم كنه. تمام خواسته هام رو به خدا مي گم و خدا رو شكر كه خيلي وقت ها هم آروم مي شم و انرژي هم مي گيرم. و بعد هم كارها راحت تر درست مي شه!
اينو به عنوان يه تجربه ي واقعي و نزديك مي گم : بخشي كه الان توش هستيم، آموزش كلينيكي خوبي ندارند. كلا با پرسپتور هم نتونستيم ارتباط خوبي برقرار كنيم. تقريبا بيشتر اعضاي گروهمون اصلا جذب اين بيمارستان نشديم و اصلا حوصله درس هم نداشتيم. من به همين راه متوسل شدم! هم انرژي گرفتم هم اينكه بعدش شرايط هم به نظرم بهتر شد! چون هم ديد خودم عوض شد، هم با روحيه ي بهتري كه پيدا كردم، مي تونستم خودم دنبال يادگيري باشم!
يه موضوع ديگه هم هست، آدم ها وقتي خودشون دنبال چيزي باشند، بالاخره راه هاي رسيدن به اون چيز جلوشون باز مي شه و ديگران كمكش مي كنند! وقتي من خودم مي رم دنبال آموزش، بالاخره به استاد و رزيدنتي برخورد مي كنم كه اهل ياد دادن هستند و وقتي هم كه علاقه ي من رو مي بينند، بيشتر كمك مي كنند…
mehrnaz
کاربراگه فهميديم كه بنيان ها خرابه، به جز خودمون كي بايد درستش كنه؟!
همه خوب مي دونيم كه وضع چجوريه! تازه كم هم مي دونيم! ولي چون همه مي دونند و هيچ كاري هم نمي كنند يا اگه هم كاري مي كنند اساسي نيست و باز هم اشتباهه ، وضعمون اين شده!
اينكه گفتم اميد لازمه، براي ايستادن جلوي همه ي سدهاست! براي طاقت آوردن جلوي همه مسئولاي …! براي كم نياوردنه! نه يه مسكن!
اگه يه خورده تلاش كنيد براي ساختن، مي فهميد كه تمام آدم هاي خوش فكري كه موندند و دارند كار مي كنند، با چه رنج و غمي رو دلشون موندند.. فقط اميد و توكله كه آدم رو نگه مي داره…
با دكتر باقري موافقم…
mehrnaz
کاربرممنون دوستان.
آره اين ديدگاه خيلي اميدوارانه است. و ممكنه براي كسي كه در واقعيت هاي جامعه امروز باشه، ايده آل گرايانه بياد! ولي دقيقا به خاطر همين وضع بسيار خراب اين مملكت، انقدر بايد اميد داشته باشيد تا حداقل براي چند سال بتونيد كار كنيد! وگرنه …
mehrnaz
کاربراين يكي از پست هاي اخير وبلاگ شخصي ام هست. به نظرم مرتبط با اين تاپيك اومد و خواستم در تكميل حرف هاي قبليم بگم :
به نام حق!
شنبه ؛ راهروی دانشگاه : بعد از دیدن یه آشنای قدیمی؛ که اول نشناختمش و سلام هم نکردم؛ بعد دنبالش رفتیم و توی محوطه بهش رسیدیم. می خواستیم مشورت کنیم باهاش. خیلی قبولش داشتیم. انقدر درسخون بود که مطمئن بودیم پزشک خوبی می شه و انقدر فعال بود که می خواستم تجربه هاش رو چراغ راهم کنم.
ایستاد و کلی برامون توضیح داد که چجوری درس بخونیم.
اما در مورد همه ی تلاش های غیر درسی اش : باورم نمی شد. شدیدا ناامید و عصبانی! بریده بود از مبارزه! می فهمیدمش ولی نمی تونستم بپذیرم این همه ناامیدی رو! همه چیز از واقعیت هایی که باهاش روبرو بود نشات گرفته بود؛ ولی … ترسیدم از آینده ی راهم…
بعد از نماز، تفال زدم به قرآن؛ لذت بردم از پاسخ خدا :
“یا بنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف و اخیه و لا تیاسوا من روح الله انه لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون.”
نیرو گرفتم.
رفتم مرکز توسعه. می خواستم بگم که نباید راه قبلی ها رو بریم.
با یه آشنای جدید برخورد کردم. پر از امید و نیرو و حمایت! از نتایج مثبت گذشته گفت! خیلی راحت و مستقیم گفتم بگه تا امیدوار شوم…
mehrnaz
کاربردر عين حال كه خيلي قبول دارم محيط براي رشد استعداها و شكوفايي اونها خيلي تاثيرگذاره، ولي عقيده دارم بخش زيادي از هدر رفت استعدادها و توانايي هاي ما، حداقل الان كه يه كمي مي فهميم، تقصير خودمونه!
mehrnaz
کاربرسلام به همگي!
بالاخره من برگشتم اينجا!
بحث خيلي جالبيه!
و شديدا با دكتر امير موافقم!
من فكر مي كنم خيلي از اين مسائل به ايدئولوژي و تعريف ما از جهان و زندگي و … برميگرده!
تعريف ما از اينكه زندگي و عمر مفيد يعني چي؟ اگه مفيد بودن به معني لذت بردن و راحت بودن يا رشد فردي به تنهايي بدون تاثير گذاري و … باشه، مي شه همون نتيجه گيري رو كرد كه اينجا رو ول كنيم و بريم.
ولي يه حالت مفيد بودن هم تاثيرگذاشتنه حتي يه ذره!
شايد بگيم كه بريم اون ور دنيا بهتر كار مي كنيم. ولي كجا به اين نيرو و تلاش ما بيشتر نياز داره؟ من نمي گم ناسيوناليسم باشيم، ولي مملكتي كه داره الان خرج تحصيل ما رو مي ده بيشتر از هر جاي ديگه به كمك ما نياز داره.
چرا به آدم هاي كشورمون، حتي نفهم، به چشم بد نگاه مي كنيد؟ قبول كه نفهمن! ولي اين رو هم بدونيد كه آدم هاي دانا هم در قبال جاهلان مسئوليت دارند! شايد مسئوليتي بيشتر از جهل اونها!
دكتر ندا و دكتر امين! كسايي كه بيشتر در اين كشور تلاش مي كنند براي تغييرات مثبت، بيشتر هم از بدبختي ها خبردار مي شن! نمونه كوچيكش تو همين جمع هاي دانشجويي كه فعاليت هاي رسمي دارند! باور كنيد خود من هم خيلي وقت ها شده كه احساس مي كنم همه چي انقدر خرابه كه كار كردن دست و پا زدن الكيه… ولي وقتي به آدم هاي بزرگ و با استعدادتر از خودم نگاه مي كنم و مي بينم كه موندند و هنوز دارند تلاش مي كنند براي ساختن و تغيير، خجالت مي كشم از نااميدي…
مي دونيد اين همه بدبختي از كجا اومده؟ بخشي اش برميگرده به نااميدي و يا كمبود صبر و تحمل آدم هاي خوش فكرمون! اين مسئولايي كه اينجوري تصميم مي گيرن، از كجا اومدن؟ قبلا چه جوري فكر مي كردند؟ حالا آدم هايي كه اين همه غر مي زنند به وضع خراب مملكت، خودشون دارند چي كار مي كنند؟ تا كي مي خوايم بشينيم ديگران واسمون يه كاري بكنند؟ مگه تو قرآن نداريم كه وضع يه قوم درست نمي شه مگه اينكه خودشون بخوان؟ اين خواستن كه مثل خواستن قوم موسي نيست كه بگيم تو خدايت بريد و بجنگيد بعد ما ميايم! خودمون بايد بجنگيم تا به اون شرايطي كه مي خوايم برسيم.
من گاهي فكر مي كنم وظيفه ام تلاشه براي رسيدن به بهترن نتيجه و بايد به وظايفم عمل كنم. ولي لزوما من مسئول نتيجه اي كه گرفته مي شه نيستم. مهم اينه كه بعدا رو سفيد باشم كه من تلاشم رو كردم…
اکتبر 16, 2010 در 9:30 ب.ظ در پاسخ به: معادل های عامیانه برای عبارت های پزشکی هنگام شرح حال گیری #5068mehrnaz
کاربرسلام دكترالهام. خوشحالم كه برگشتي دوباره!
خيلي جالبه اين مشكلي كه مي گي! هيچ وقت فكر نمي كردم در اين حد …
خب حالا شما خودتون چه جوري منظورتونو به اين مريض ها مي رسونديد؟
اکتبر 15, 2010 در 11:17 ق.ظ در پاسخ به: معادل های عامیانه برای عبارت های پزشکی هنگام شرح حال گیری #5057mehrnaz
کاربرممنون از دكتر امير.
به نظر من تا جايي كه ميشه بايد به توصيه دكتر سهيل عمل كرد و بعد از اون جايي كه ديگه هيچ كس نبود از همين لغات استفاده كنيم .
يه استادي دارم تبريز درس خونده. مي گفت با مريض ها تري حرف مي زده ولي خب چون لهجه اش خوب نبوده بهش مي گفتند فارسي بيلميرم…
mehrnaz
کاربرما هم تقريبا با همين توجيه خودمون رو قانع مي كنيم كه بريم بالاسر مريض و روش معاينه ياد بگيريم!
البته يادآوري يه نكته هم ضروريه كه بارها پيش اومده كه همين معاينات كامل استاجرها باعث شده در مورد يك بيمار به تشخيص درست تر برسند. چون اكثر رزيدنت ها و اينترن ها نمي رسند معاينه كامل انجام بدن…
mehrnaz
کاربرالبته من خودم دلم واسه اين مريض ها كه ما رو دكتر حساب مي كنند و ما هم مجبوريم بپيچونيمشون مي سوزه. ولي خب چاره اي نيست. فقط تلاش مي كنم دروغ نگم! هميشه مي شه از جمله هايي مثل “بايد بررسي بشه” يا “دكتر خودت فقط مي تونه دستورش رو بنويسه و من فقط معاينه مي كنم و شرح حال مي گيرم ” يا “به پرستارها بگو!” و … استفاده كرد.
در ضمن اگه روي اتيكت بيمارستانتون نوشته دانشجوي پزشكي، اصلا به لباستون نزنيد! چون تابلو مي شيد…
-
نویسندهنوشتهها