پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
mehrnaz
کاربرمنظورم اينه كه وقتي طولاني مدت از مباحث رياضي و فيزيك دور هستيم و دائم داريم كتاب هاي حفظي مي خونيم، قدرت تحليل ذهن (يا به قول شما همون آمادگي) كم مي شه!
به نظر من قدرت تحليل خوب و ارتباط برقرار كردن و خلاقيت به خرج دادن كه در دروسي مثل رياضي فيزيك خيلي پرورش پيدا مي كنه، تو بالين خيلي كمك كننده است! و كلا تو حل هر مسئله اي! (حتي تو حوزه هم دروس رياضي و نجوم رو مي خوندند!!) ولي تو پزشكي به خصوص سال هاي اول ذهن دانشجوها از اين موضوع خيلي فاصله مي گيره. به نظر من اين هدر رفتن بخشي از استعدادهاي نخبه هاي ماست…
من دلم مي خواست خودم فيزيك رو بخونم. ولي كو وقت اين كارها؟!
شايد انجام يه سري بازي هاي ذهني يا تست هاي هوش و … مفيد باشه…
شماها پيشنهادي نداريد؟
mehrnaz
کاربرسلام و تبريك!
منم ترم 1 كه بودم نگران درس و كارهاي غير درسي و … بودم! يكي از بچه هاي سال بالايي بهم يه توصيه ي جالب كرد كه براي دوره علوم پايه تا حدي قبولش دارم! گفت اگه فقط روزي يه ساعت درس بخوني، ولي واقعا و هميشه بخوني، جزو 10 نفر اول كلاس خواهي بود!
دكتر جان! باور كن درسته درس ها زياده و نسبت به رشته هاي ديگه سخته، ولي به همون نسبت توانايي هاي تو هم زياده و خوندنش برايت راحت تر!
اصلا به مشروطي و اين حرفا فكر نكن! اصلا تو بعضي دانشگاه هاي دولتي، گاهي اوقات ، افتادن سخت تر از قبوليه! !
محكم باش و توكل كن!
به توصيه هاي دكتر الهام هم خوب گوش كن! 🙂
mehrnaz
کاربرمن بيشتر به درسي كه مي خونند حسوديم مي شه! يه سوال! شماها (شما!) احساس نمي كنيد مختون داره تحليل مي ره با اين همه درس حفظي خوندن؟! احساس نمي كنيد ضريب هوشي بچه هاي پزشكي بعد از چند سال كه تو اين رشته درس مي خونند تحليل مي ره؟! (يكي از استادامون يه تحقيق انجام داده بودند و نتيجه اش همين بود! آ كيوي بچه هاي پزشكي پايين مياد!) شماها براي پرورش ذهنتون چي كار مي كنيد؟
mehrnaz
کاربربه نظر من وظيفه ي واقعي ما اينه كه آنچه رو كه بايد بلد باشيم، بخونيم و ياد بگيريم! چه جوري و از روي چي بستگي به خودمون داره! رفرانس يا جزوه كلاسي يا كتاب خلاصه يا هر چيز ديگه! مهم اينه كه “اونچه رو كه لازمه” “خوب” ياد گرفته باشيم! همين! درس خوندن و زندگي كردن و جووني كردن هم با هم منافاتي ندارند! درسته كه دانشجوي پزشكي درسخون (حتي خلاصه خون!) خيلي كمتر وقت مي كنه فيلم ببينه يا تفريح كنه ولي به اين معني نيست كه زندگي نكنه! اولا با يه ايدئولوژي درست، درس خوندن هم جزئي از زندگي مي شه؛ ثانيا با يه اولويت بندي درست بين درس ها و روش خوندنشون و فعاليت هاي غير درسي و برنامه ريزي مي شه به همه چيز در طول زندگي رسيد! ( دقت كنيد! در طول زندگي! يعني ممكنه يه كاري رو الان بذاريم كنار ولي چند سال ديگه حسابي بهش برسيم!)
يادتون باشه يه پزشك خوب شدن فقط با رفرانس خوندن حاصل نمي شه! حتي اگه كلمه به كلمه ي رفرانس رو از بر باشي و فراموش هم نكني! مهارت هايي لازمه كه گوشه ي كتابخونه بدست نمياد! از EBM گرفته تا مهارت هاي ارتباطي و جلب اعتماد و …!
يه استاد جوون داريم كه خودش تعريف مي كرد سر كلاس نمي رفت يا اگه مي رفت نقطه بازي مي كرد! واقعا هم خيلي از مباحث رو ازش مي پرسيدي بلد نبود! ولي حداقل من يه بار شاهد بودم كه تو بيمارستان درماني رو براي مريضش داده بود كه استادش نتونسته بود ايراد درستي بگيره! چرا؟ چون EBM بلد بود و بر اساس آخرين شواهد دستور داده بود! (نمي گم ما هم مثل اون درس نخونيم فقط مثال زدم!)
يه استاد ديگه هم دارم كه از نخبه هاي دانشگاهمونه! مغز متفكر EDC ! اونم مي گفت تو علوم پايه سر كلاس نمي رفته ولي به جاش مي رفته تو باغ دلگشا و براي هر درس يه عالمه رفرانس خونده بود! مي گفت حتي مقدمه ي رفرانس ها رو هم مي خونده! چرا اين كارو مي كرده؟ چون cost-benefit كلاس و مطالعه ي شخصي رو حساب مي كرده!
يه استاد ديگه هم دارم كه مي گفت بهش روان رو اينجوري گذرونده : هر روز بعد از بيمارستان هم مي رفته استخر و هم به برنامه فيلم (يا تئاتر؟) فجر مي رفته! ميانگين روزي 3 ساعت هم تو راه و تو خونه درس مي خونده! ولي هميشه مي خونده! نمره ي اون بخشش 20 شده بود!!
يكي از دوستام هم از يكي ديگه نقل مي كرد كه تو دوره استيجري dه جوري درس مي خونده كه هميشه 5شنبه و جمعه هاش درس نداشته باشه و به تفريحش مي رسيده! حتي شب امتحان!
اينا چند تا مثال واقعي بود از آدم هاي مختلف! به نظر من هر كدوم از ماها بايد تصميم بگيريم كه چي كار مي خوايم بكنيم! و شجاعت به خرج بديم و اراده كنيم. و توكل!
mehrnaz
کاربرببينيد كلا يه حس عمومي و شايع بين بچه هاي پزشكي هست كه هميشه فكر مي كنند خوب درس نخوندند و هيچي بلد نيستند و … خيلي ها مي گن تو استيجري هم همينطوره. منم اين حس رو خيلي داشتم! ولي وقتي براي آزمون جامع مي خوندم، ديدم هر جايي از درس ها رو كه خوب خونده بودم واقعا تو دوره كردن هم خيلي راحت بودم و خيلي از مباحث هم برام آشنا بود اگرچه خوب حفظشون نبودم. به نظر من خيلي به اين موضوع فكر نكنيد. فقط در حد توان خوب بخونيد! در حد توان! نه در حد انتظار! چون خيلي از دانشجوها انتظارشون بيشتر از توانشونه! اگه در هر ترم درس هاي اختصاصي رو يه دور خوب خونده باشيد خيلي عاليه. چون تكرار مي شه. در ضمن فكر نكنيد هم دوره اي هاي شما تو دانشگاه هاي ديگه خيلي خوب درس مي خونند. ما هم كه تو شهيد بهشتي هستيم همه جور آدم دور و برمون هست! خيلي از بچه ها هم معمولي درس مي خونند و متوسط هستند. تعداد رفرانس خون ها اونقدرها هم زياد نيست! بار ها و بارها ديدم حتي دانشجويان خوب كلاس هم يه دور كل مباحث امتحان رو نخوندند…
آگوست 29, 2010 در 2:53 ب.ظ در پاسخ به: معرفي طرح ريفرم در دانشگاه شهيد بهشتي و اجراي طرح ريفرم به صورت پايلوت #4800mehrnaz
کاربرخوش آمد به دكتر كسري!
اتفاقا من وقتي براي اولين بار طرح شاهرودو شنيدم با خنده گفتم نمي شه ما انتقالي بگيريم بريم شاهرود؟ شنيدم شما در علوم پايه براي هر ارگان يه روز (يا يه هفته؟!) مي ريد بيمارستان! درسته؟
به نظر من اينكه شروع كار دانشگاه شاهرود با ريفرم بوده مي تونه يه نقطه قوت خيلي خوب باشه! چون كادر اجرايي و استاداي شما از يه برنامه ي راحت به يه برنامه ي سخت تر تغيير ندادند كه بعد دائم تو گوشتون بخونند قبليه بهتر بود! و همه هم با همين برنامه آداپته مي شن و باعث پيشرفتش مي شن.
كلا برنامه ي نوشته شده ي ريفرم يه برنامه ي ريز و با جزئياته. بي نظمي ها توش خيلي نمود پيدا مي كنه! يعني كنسل شدن يه كلاس تو ريفرم ممكنه بيشتر دانشجوها رو اذيت كنه تا تو سيستم سنتي!
كمبود وقت و فشار رو ما هم تجربه كرديم. ولي خيلي جاها علتش اين بوده كه استاد مي خواسته بيشتر از اونچه كه در برنامه براش در نظر گرفته شده تدريس كنه!!! يكي از ويژگي هاي ريفرم اينه كه مباحث اضافي حذف بشه! حالا اگه اين مباحث از توي درسنامه و برنامه كلاس حذف بشه ولي استاد بخواد سر كلاس درس بده معلومه چي مي شه… البته به هر حال تو ريفرم درس هايي كه كار عملي هم داره اضافه شده. مثل كارهاي عملي EBM و يا تماس با بيمار و جامعه كه گزارش كار نوشتن دارند…
منظورتون از عدم تعميم به تمام دروس علوم پايه چيه؟
يه سوال! تو شاهرود هم همين درسنامه هاي ما رو مي خونيد؟
يه چيز هم اشاره كنم! طرح ريفرم رو يه نخبه ريخته! ولي اجراي طرح دست نخبگان نيست! اين خيلي خلل وارد مي كنه! (به نظر من البته!)
mehrnaz
کاربرقبول دارم كه برخي مسئولين مزخرفيات مي گن! ولي مسئول با مسئول هم فرق داره! در ثاني، وقتي ما زير نظر يكي كار مي كنيم و خودمون پذيرفتيم كه هدايتمون تو زمينه اي با كسي باشه، بايد به نصيحت هاش توجه كنيم! (البته بگم كه ما هم كاملا و هميشه اجرا نمي كنيم!) صرفا مي خواستم بگم اين ديدگاه هست! كار خاصي هم نميشه كرد!
mehrnaz
کاربرحرف شما رو قبول دارم! منم اصلا پيشنهاد نمي كنم كه از طرف دولت باشه! يه همچشن سايتي! چون در اون صورت يعني نظارت شديد! فقط مي خواستم بگم اين ديدگاه گاهي وجود داره و هست و من باهاش مواجه شدم! يعني به من اجازه نداد كه اونجوري كه خودم مي خواستم اعلام كنم و …
mehrnaz
کاربربه نظر من تبليغات رو تو نت انجام بدبد خوبه! كاربراي اينجا كسايي اند كه اهل وبگردي اند! به نظر من از بين دانشجويان علوم پزشكي وبلاگ نويس خيلي مخاطب خواهيد داشت! تو وبلاگ ها تبليغ كنيد! به خصوص كه به هم لينك هم هستند!
در مورد بي اعتمادي من تجربه ي خودم رو مي گم! بعد از اينكه تاپيك كميته دانشجويي مركز توسعه رو باز كردم، وقتي تو جلسه ي مشترك مطرح كردم، مسئولمون گفت تا وقتي كه جايي رو نمي شناسيد و مطمئن نيستيد و از اين حرفا!!! حرفي نزنيد! آخرشم گفتند تو جاهاي غير رسمي و … نگيد! از اين لحاظ مي گم… البته خيلي موضوع مهمي نيست! ولي خب به هر حال اينجا رسميت نداره!
mehrnaz
کاربربه نظر من اين سايت ناشناخته مونده! خيلي ها نمي شناسند!
اينجا احتياج به تبليغات وسيع داره!
در ضمن! يه مقدار هم بي اعتمادي وجود داره! …
mehrnaz
کاربراين معما رو دكتر حسابي طرح كردند!
mehrnaz
کاربربابا من نگفتم كه عذرخواهي كنيد! بي خيال…
حالا جواب سوال چي شد؟!
mehrnaz
کاربرمن باز هم نفهميدم!!!
mehrnaz
کاربرخب منم مشتاق اين بحث هستم! 🙂 منم بازي! :دي
mehrnaz
کاربركتاب مطالعه خلاق رو امروز شروع كردم. سعي مي كنم اگه تونستم نكاتي رو اينجا بيارم. كتاب اولي كه گفتم، از انتشارات حق ياوران است. دومي هم فكر كنم مال چاپخانه صندوق رفاه دانشجويان ! اميدوارم بتونيد پيدا كنيد.
اگه خونتون تهرانه، مي تونم كتابو بدستت برسونم. 🙂
-
نویسندهنوشتهها