پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
mehrnaz
کاربردکتر رضا ! قصد فضولی ندارم ها ولی جمع دوستان اینجا نسبت به مدیر سایت (دکتر امین!) حساس ایم ها ! تعدادی از اعضای سایت مدت هاست که اینجا با هم در ارتباط اند! هم با هم دوست اند و هم به زبان همدیگه آشنا! فکر نمی کنم کسی از لحن دکتر امین برداشت سخره گرفتن کرده باشه!به علاوه رابطه ی مدیر سایت با اعضا ربطی به ورودی بالا و پایین نداره و به علاوه که دوست همه ی اعضا هم محسوب می شن!
دکتر شریفی چرا این چند تا کامنت درباره نقل قول اینجا ادامه ی حرفاتون میاد؟ اشتباهی در کار نیست ؟
ژوئن 11, 2011 در 6:20 ب.ظ در پاسخ به: اهدای جسد خودتون (دور از جان همگی) به منظور تشریح در دانشکده پزشکی #9119mehrnaz
کاربرمن حاضر نیستم این کار رو بکنم! به هیچ وجه!
جسد رو میشه پول داد و از یه کشور دیگه که غیر مسلمون باشه خرید! ! حالا اگه تو کشور اسلامی ما!! این کار درست و حسابی انجام نمی شه، من حاضر نیستم دیگه تو این یه زمینه از خودم بگذرم!!!!
mehrnaz
کاربربله خب ! استاژر موجودی است فضاگیر، مزاحم و بی مصرف و بدون سود و فایده ی مشخص! اینو که دیگه همه می دونن!
ولی شماها این حرفا رو می زنید پس ما چی بگیم؟
تو دانشگاه ما استاژر نباشه خیلیا خوشحال می شن! حتی استاد تو درمانگاه از خداشه استاژر زودتر بره و از شرش راحت شه! چرا ؟ چون تو بیمارستان های ما پره از فلوشیپ و رزیدنت و …! حتی اینترن هامون هم خیلی کاره ای نیستند. ما استاژرها حتی لازم نیست تو پرودنده ی مریض نوت بذاریم!
ولی زیاد علاقه نشون دادن و اکتیو بودن واقعا جواب می ده.
وقتی تو یه بخشی خیلی علاقه نشون می دیم، زیاد میریم تو بخش و درمانگاه و … بالاخره تحویلمون می گیرن! من خودم اینو واقعا تجربه کردم. تو بخشی مثل ریه که تو یه بیمارستان رفرال درجه 3 ( مسیح دانشوری) بودیم ؛ وقتی استاد علاقه و اکتیویته ی زیاد منو دید، دیگه حتی تو راه بین ساختمان ها و بخش ها هم به طور خصوصی یه مبحث رو برام شروع می کرد به گفتن…! البته اونجا کلا بیمارستانش خیلی آموزشی بود.
یا مثلا من یه بار رفتم سر یه راند به زبان انگلیسی تو آی سی یو ( یا سی سی یو!) بیمارستان! اتفاقا یکی از رزیدنت ها وقتی فهمید استاژرم، بهم گفت استاژرا اینجا نمیان! ولی من از رو نرفتم. تازه وقتی اتند محترم ازشون یه سوال پرسید، من درست جواب دادم! ( البته حدس زدما! شانس بود!) از اون به بعد یه روی صحبت اتند با من هم بود!!!
یه نکته ای که مهمه اینه که پیشرفتت رو ببینن! مثلا همون استادمون تو ریه، وقتی می دید که من روز اول هیچی از صدای ریه حالیم نبود، ولی حالا بهتر تشخیص می دم، خب خوشحال می شد.
یه کار خوب برای دانشگاه هایی که فلو و رزیدنت دارن جواب می ده اینه که کسایی رو که اهل آموزش اند پیدا کنید و بچسبید بهشون! خیلی می تونه کمک کننده باشه.
کتاب هم که هند بوک هریسون و آکسفورد خوبه. الان که up to date هم روی موبایل ها هست…
کلا از این نرم افزارهای موبایل ها زیاد استفاده کنید. هم به خودتون کمک می کنه و هم به وجهه تون تو بخش و کلاس ! مثلا وقتی اساتید سوال می پرسن و همه در فکرند، می تونید جواب هایی بدید که حسابی خوششون بیاد! برنامه هایی که تشخیص افتراقی میده، یا توضیحات داروها، حتی دیکشنری و … کمک می کنه خیلی از سوال های سطح پایین رو که ممکنه با مسخره کردن اساتید و رزیدنت ها روبرو بشه حل بشه.
….
mehrnaz
کاربردر درمانگاه نفرولوژی، چند تا استاژر با هم داشتیم شرح حال یه مریض رو می گرفتیم. بنده خدا می گفت براش فیستول گذاشتند ولی ما نمی دونستیم فیستول یعنی چی ؟ موقع معاینه یک نبض بسیار پر، با لرزش خفن و خیلی عجیب و غریب کشف کردیم! فکر کردیم چه مشکل قلبی یا … داره که نبضش این جوری می زنه! تازه برای لمس نبض مثل همیشه فشار هم می دادیم و همدیگه رو توصیه می کردیم که نبضش رو بگیر و ببین چه جوریه؟
موقع ارائه ی مریض به استاد، فهمیدیم که به خاطر همون فیستول بوده و در واقع لرزش رگ با لمس آرام و یا حتی استتوسکوپ هم قابل شناسایی بود! به علاوه نباید اصلا خیلی فشار به رگ وارد می کردیم…
mehrnaz
کاربردر مورد وضع تغذیه : بر اساس تجربه ی یکی از استادام : ( البته به این مریض نمی خوره)
خیلی بر اساس وضع مالی و سطح طبقاتی بیمار ، راجع به سوء تغذیه قضاوت نکنید. مثلا ممکنه یه آقایی بیاد. مهندس باشه با یه شغل خوب. ولی چون زن و بچه اش خارج اند، تغذیه ی خیلی خوبی نداره. مثلا هر شب می ره خونه بیسکویت و نوشابه می خوره! ممکنه چنین آدمی هم دچار مشکلات تغذیه ای بشه و به فکر ما هم نرسه…
mehrnaz
کاربرخب فکر کنم همه به شرح حال قلب و کلیه و کبد فکر کردند.
ادم هر دو پا مساویه دیگه؟ قرینه است؟ اگرچه بعید می دونم ولی خب به مسافرت و کاهش فعالیت و DVT هم فکر کنیم..
علت دیگه ای که ممکنه مطرح بشه مشکلات عروقی و لنفی یه. نمی دونم چجوری باید تو شرح حال پرسید؟ !
mehrnaz
کاربرخیلی از این بحث های ما، یه جواب مطلق نداره. می شه آدم دیدگاه های مختلف رو تو ذهنش داشته باشه و بسته به موقعیت و توانایی ازشون استفاده کنه …
mehrnaz
کاربربه نظر من ، خیلی بستگی به نوع بیماری داره ! البته من مطالب NLP رو خیلی نخوندم. روش نمی تونم نظر بدم. ولی در کل فکر می کنم اینکه چقدر مشاوره و روان درمانی می تونه اثر گذار باشه به نوع بیماری و خود بیمار بستگی داره.
بعضی بیماری ها بیشتر و زودتر به روان درمانی پاسخ می دن. بعضی کمتر و یا دیرتر.
ممثلا من افسردگی ، اضطراب و … از اون دسته بیماری هایی می دونم که بیشتر به روان درمانی جواب می دن.
ولی یه بیمار با اسکیزوفرنی پیشرفته یا مانیای حاد و … رو اول بیشتر روی دارودرمانی تاکید می کنم…
mehrnaz
کاربرصلوات ! 🙂
mehrnaz
کاربریه خاطره بگم ادبیاتمون کامل شه؟
این کیس منو یاد یه مریض مانیا که تو اورژانس دیدم انداخت! تو بخش روان ما مجبور بودیم حداقل یه گواهی از رزیدنت داشته باشیم که اورژانس موندیم! اون روز صبح هم من با دوستم اورژانس بودیم! که رزیدنت اورژانس بهم گفت این مریض رو باید خودت شرح حال بگیری! اینم بگم که معمولا ما تو بخش و درمانگاه بیننده بودیم و شرح حال گیری کار رزیدنت ها بود! ( حتی اینترن ها هم تو درمانگاه فقط نگاه می کردند!) منم داشتم کلی تو ذهنم فکر می کردم که خب حالا باید چی بپرسم؟ چی رو یادم نره … از شانس خوب یا بد من! مریض که اومد تو فهمیدم اصلا نیازی به اون همه فکر نبود! چون بدون اینکه ما صدایی از دهنمون در بیاد، خودش شروع می کرد به حرف زدن! حرف می زدا… یه خانم معلم ریاضی بود! بسیار کم خواب شده بود! خود بزرگ بینی هم داشت! فکر می کرد کارشو خیلی خوب انجام داده… یک کیس تیپیک مانیا!
چنین مریضی رو ساعت ها هم به حرف هاش گوش بدی و باهاش حرف بزنی خوب نمی شه! اصلا نمی تونی واسه اش حرف بزنی! آخه بیچاره دست خودش هم نیست! حتی خود این مریض ما هم از این همه بی خوابی خسته شده بود که اومده بود بیمارستان!
یادش بخیر!
mehrnaz
کاربرممنون!
mehrnaz
کاربرسلام به همه ی دوستان!
دکتر امین این صحبتی که کردید عقیده ی خودتونه یا بر اساس حرف اساتید می گید یا جایی خوندید؟
الهام جان می شه رفرانس حرفات رو بگی؟
ببینید دوستان! این بحث شما کلا تو روانپزشکی مطرحه! یعنی اصولا دو دسته روانپزشک هستند. اونهایی که بیشتر بیس مولکولی و بیولوژی رو قبول دارند و بر اساس اون کار می کنند و اونهایی که مشاوره رو هم بیشتر قبول دارند و زیادتر با مریض هاشون حرف می زنند! هر دو هم دلیل های خودشونو دارند! معمولا هر دو نوع استادش هم دیده می شه!
ولی خب حالا نظر شخصی خود من : نمی شه منکر تاثیر آگاهی و روح و روان بر جسم شد. ولی تاثیر مولکول رو هم نمی شه منکر شد. به نظر من، ممکنه بسته به نوع بیماری، میزان تاثیر اینها هم تغییر کنه. البته اصولا در همه شون میشه بیس مولکولی رو مطرح کرد. ولی خب دیدید و شنیدید آدم هایی که با کار کردن روی فکر و ذهن حتی از بزرگ ترین بیماری ها شفا پیدا کردند. ولی احتمالا اونها هم بیس مولکولی خواهند داشت. یه تاثیر متقابل روی هم دارند. ولی تو این دنیا هیچ چیز همین طوری اتفاق نمی افته. حتی می گن معجزه هم با اسباب و عللی پیش می ره که ما کشف نکردیم…
من هم بر اساس تجربه ی بخش روان، فکر می کنم این بیمار با این علائم و خصوصیات کمتر به مشاوره و روان درمانی جواب می ده! این علائم با این شدت، نشون دهنده ی اختلال بزرگه! احتمالا یه کیس مقاوم به درمان!
mehrnaz
کاربریه حرف جنجالی بزنم؟
این مملکت با همه ی این بدبختی هاش مال خود ماست! اگه بیماره و ما هم اسممون پزشکه، مثل بقیه بیمارامون باید تا آخرین توانمون هم بهش آموزش بدیم و هم برای سالم شدن و زنده موندنش بجنگیم و تلاش کنیم…
خیلی سخته! ولی همونطور که تلاش می کنیم با هر زبونی که شده به یه بیمار بی سواد و … بفهمونیم، اینجا هم مسئولیم…
mehrnaz
کاربرخب من هنوز اورو نرفتم!تازه ماه دیگه می رم!بیش از این حرفی برای گفتن ندارم! 🙂
mehrnaz
کاربرالبته این حرف صرفا گفته ی یه نفره! که متاسفانه (!) نماینده است! ولی منظورم اینه که به این معنی نیست که در مجلس مطرح شده باشه و قضیه جدی باشه!
فقط جای تاسفه که نماینده ی مردم کشور ما این حرفو بزنن!
-
نویسندهنوشتهها