پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
اکتبر 6, 2010 در 6:51 ب.ظ در پاسخ به: معادل های عامیانه برای عبارت های پزشکی هنگام شرح حال گیری #5051
mehrnaz
کاربراين تاپيك واقعا به درد بخوره! متشكرم از دكتر باقري. در پاسخ به دكتر امير : كدوم يكي از ما هست كه با مريض ترك سر و كار نداشته باشه و به مشكل برنخوره؟ حتما بگيد اصطلاحاتش رو! من همين امروز هم گير كردم سر اين موضوع!
يه چيز ديگه هم هست : در معادل هاي عاميانه، علاوه بر شرح حال گيري، حتي در مورد دارو ها هم بايد عاميانه صحبت كرد! يعني رنگ قرص ها و اسپري ها و … رو دكتر بايد حفظ باشه.
اما در مورد شرح حال :
خب براي اينكه بفهميد مريض كاهش وزن قابل توجه داشته يا نه؟ مي تونيد بپرسيد لباس هات بهت گشاد شدند؟ شلوارت گشاد شده؟ يا كمربندت رو بيشتر مياري روي هم؟
من الان در بخش ريه هستم. خيلي از مريض ها وقتي ازشون مي پرسي ترشح پشت حلق داري يا نه؟ نمي فهمند دقيقا يعني چي؟ بايد حتما براشون اداي صدا صاف كردن و … دربياريم تا بتونند پاسخ درستي بدن!
mehrnaz
کاربريه پيشنهاد! خيلي جواب مي ده به خصوص براي آقايون. يعني من امروز عملا ديدم نتيجه اش رو!
يه جوري بريد بالاسر مريض كه خيلي نفهمه دانشجو هستيد! يعني در هيبت يه اتند بريد تو اتاقش!!! حتي اگه هيچي هم نمي دونيد با اعتماد به نفس بالا و لباس و قيافه و سبك يه اتند بريد بالاسرش و همونطور هم شرح حال بگيريد و معاينه كنيد. اينطوري احتمال اينكه اعتماد بيشتري بهتون بكنند بيشتره! در واقع فكر مي كنند شما استاديد و باهاتون راه ميايند. اگه حرفه اي باشيد كه احتمالا همراه ها تو راهرو هم دنبالتون ميان…
توجه داشته باشيد كه لزومي نداره دروغي بگيد يا … فقط نوع ظاهر و رفتارتون رو تغيير بديد.
امروز من با يكي از آقايون هم ورودي خودم وارد بخش شديم و همين كار رو كرد! همه فكر كردند استاده! به خصوص كه با كت و شلوار اومده بود و يه سري مسائل رو براي من توضيح مي داد…
mehrnaz
کاربراما به جز ادغام.
يكي از دروسي كه در دوره ي علوم پايه بايد اضافه بشه تماس زودرس با بيمار و تماس با جامعه است. و طرح كردن مسائلي كه براي تربيت يك پزشك جامعه نگر لازمه.
تماس زودرس با بيمار، واقعا روي روحيه ي دانشجويان اثر خيلي خوبي داره. كه مي تونه به نحوه هاي مختلف برگزار بشه.
تماس با جامعه هم بر اين اساس شكل مي گيره كه يك پزشك مسئول سلامت جامعه ي خودش هست. و بايد با بخش هاي مختل مربوط به سلامت از جمله مراكز ترك اعتياد، معلولين و … آشنا بشه…
mehrnaz
کاربراز يه استاد پايه نميشه انتظار داشت خوب باليني درس بده. ولي يه استاد باليني به خوبي اونچه رو كه لازمه مي گه!
شما گفتيد در مورد ريفرم نگيم ولي من براساس تجربه ي خودمون از ريفرم خيلي مي تونم تحليل كنم كه هر كدوم از روش ها چه مزيت ها و چه سختي هايي داره.
(موضوع سخنراني ام در همايش آسيب شناسي آموزش پزشكي تبريز چالش هاي ادغام در آموزش پزشكي بود…)
اگه دوست داشته باشيد مي تونم بگم…
mehrnaz
کاربربا نظرتون راجع به استاد موافقم. بين تدريس استادي كه پزشك عمومي بوده و بعد تخصص علوم پايه گرفته با اوني كه از اول علوم پايه خونده خيلي فرق هست. ما اينو تجربه كرديم.
در مورد ادغام! چقدر در مورد سطوح ادغام و انواعش مي دونيد؟ يه توضيح مختصر :
دو نوع ادغام داريم : افقي و عمودي. افقي يعني اينكه مرز بين دروس علوم پايه شكسته بشه. يعني فيزيو و آناتومي و … به جاي اينكه جدا جدا تدريس بشه ، در يك دوره ي زماني، روي يك موضوع متمركز بشه. مثلا روي يك سيستم مثل قلب و عروق. كه خودش سطح هاي مختلفي پيدا مي كنه. بالاترين سطحش حالتيه كه ديگه مرز بين اين درس ها رو به راحتي نشه مشخص كرد.
ادغام عمودي يعني اينكه مباحث پايه و باليني با هم ادغام بشن. كه اين هم باز سطوح مختلف داره. بالاترين سطحش احتمالا وقتي مي شه كه كلا دانشجو دوره ي علوم پايه و باليني به طور مجزا نگذرونه! همه چيز رو با هم بخونه…
موضوعي هم كه مطرح مي شه نحوه ي اجراي اين ادغام و تدريسش هست. كه هزاران راه براي ادغام تعريف كردند. حتي روي ميزان اين ادغام هم حرف وجود داره.
ولي خب براي هر كدوم از اينها، حتي سطح پايينش هم بهتر از هيچيه!
به هر حال چيزي كه مهمه علت لزوم ادغام هست. ادغام افقي براي جمع بندي و جا افتادن مطالب لازمه. و ادغام عمودي براي كاربرد مطالب و تغيير روحيه ي دانشجويان پزشكي و …
mehrnaz
کاربرخب به هر حال، ماهيت دل درد اهميت پيدا مي كنه. تندرنس و محل درد و نوعش و … ! اينهاست كه معلوم مي كنه چقدر لازمه ژنيتاليا معاينه بشه!
تازه در مركز بهداشت بايد به يه نكته ديگه هم دقت كنيد. حتي اگه پزشك عمومي هم اجازه ي معاينه ي ژنيتاليا داشته باشه، ممكنه خانواده ي اون دختر به يه پزشك مرد اين اجازه رو نده. بحث فرهنگ و …
يه سوال!آمپول هيوسين چيه و براي چي داده مي شه؟
mehrnaz
کاربرو يه چيز ديگه! كلا در فعاليت هاي دانشجويي يه سري سودهايي هست كه نامرئيه! اتفاقا همين امروز داشتيم با دوستان تبريز و مشهد صحبت مي كرديم و گفتيم حتي اگه همه ي زحمت هاي ما به هيچ جا نرسه، همين دوستي ها و آشنايي هاي بين ما دانشجوها از همه چيز مهم تره.
شايد با برگزاري يه كارگاه يا هر چيز ديگه، در اون زمينه مهارتي كسب نشه ولي حداقل اون عده اي كه كار مي كنند ، فعاليت گروهي و مشاركت و همكاري رو خوب ياد مي گيرند. تو همين فعاليت ها بزرگ مي شن!
mehrnaz
کاربرااا چه جالب! نمي دونستم زحمت سايت با شماست!!! مرسي!
پس خوبه اين همه زحمت مي كشيد و نااميدانه حرف مي زنيد!
نمي دونم اين كارگاه ها يا برنامه ادغام تو قزوين چه جوريه؟ ولي كلا كارگاه چيزيه كه ممكنه از توش فقط يه نفر توانمند تر بشه! يعني نمي شه انتظار داشت هر كي كه شركت كرد يه عالمه مهارت پيدا كنه! كارگاه مثل يه جرقه است كه آدم ها خودشون برن دنبالش! و ديگه خودتون مي دونيد كه آدم پيگير تو اين كشور كمه! به خصوص تو دانشكده پزشكي! در ضمن كارگاه ممكنه بر حسب علاقه يا نياز يه عده برگزار بشه! و ممكنه لزوما در راستاي همه ي اهداف EDC ها نباشه!
ولي به نظر من اين ديد براي ما جوونا كافي نيست! ما نسبت به سيستمي كه توش درس مي خونيم مسئوليم! يعني اين ماييم كه بايد بگيم سيستم خوبه يا نه! و در واقع فيد ب دادن به سيستم وظيفه مونه در كنار درس خوندن! نه اينكه فقط سرمونو بندازيم پايين و درس بخونيم. اگه بخوايم فقط درس بخونيم با هر سيستمي ميشه درس خوند و پزشك ماهري شد!
ما هم مثل شما خيلي تجربه ي اينو داريم كه گلومونو پاره كنيم و جواب نده! ولي حداقل مي تونيم سرمونو بگيريم بالا و بگيم ما تلاشمونو كرديم! مشكل از يكي ديگه بود! و البته اين رو هم بگم كه در نااميدي بسي جاي اميد است! مثلا من تو بخش قبلي كه بودم با خيلي از استادا سر و كله زدم واسه تغيير وضعيت و نظرشون رو پرسيدم و … آخرين استاد بود كه گفت نظراتت رو بنويس و من مي گم. و همون آخري بود كه سعي كرد بهم بفهمونه اشكال كار از كم كاري يه عده از استاداست و …
سيستم ما بيمار هست و توش شكي نيست! ولي اگه ما هم بي خيال و نااميد بشيم از ايني هم كه هست بيمارتر مي شه…
mehrnaz
کاربرتو همايش استعدادهاي درخشان امسال وزير بهداشت هم تاكيد كردند بر تشكيل هسته ي دانشجوي در وزارتخانه…
در ضمن خيلي از كارهايي كه دانشجوها در EDC دارند انجام مي دهند ربطي به اينكه مسئول به حرفشون گوش بده نداره! مهم اينه كه EDC ها دارن شرايطي رو فراهم مي كنند كه دانشجو ها در آنجا و به كمك اونها بتونند توانمند بشن. كارگاه هاي زيادي هست كه دانشجوها به كمك EDC برگزار مي كنند. و همين طور خيلي فعاليت هاي ديگه…
من در EDC ياد گرفتم كه نه نااميد بشم و نه كسي رو نااميد بكنم! حتي اگه خودم اميدوار به نتيجه ي كاري نيستم!
به نظرم اگه قرار باشه ما جوون ها اين ديد رو داشته باشيم كه همه چيز حرفه و نميشه و … روز به روز وضعمون بدتر مي شه و مقصر اول هم خودمون هستيم!
راستي دكتر امين! شما با EDC دانشگاه قزوين و كميته دانشجويي اش چقدر در ارتباط هستيد؟!
mehrnaz
کاربرولي من كه نزديك دو ساله تو مركز توسه رفت و آمد دارم و باهاشون از نزديك در ارتباطم، اصلا اين نظر رو ندارم. البته فاصله ي بين مسئولين دانشكده و برنامه هاي مركز توسعه موضوعيه كه واقعيت داره و همه جا هست. و بخشي از مشكلات اجراي طرح هاي مركز توسعه هم به همين بر مي گرده. ولي به اين شوري كه شما مي گيد نيست!
رابطه ي EDC با دانشكده رابطه ي دستور و اجرا نيست. براي همين مي بينيم كه مسئولين به راحتي برخلاف نظر EDC مي تونند عمل كنند! ولي بسته به توانايي EDC در برقراري رابطه با دانشكده اين موضوع مي تونه بهتر بشه!
بخشي از بدتر شدن برنامه ي ريفرم شهيد بهشتي هم به خاطر همينه!
mehrnaz
کاربريعني چي؟ نمي فهمم منظورتون رو! مي شه بگيد دقيقا چي بهتون گفتند؟!
mehrnaz
کاربرحتي اگه بستري هم نشه باز هم ضرر نكردي! چون اينها كيس هايي هستند كه در آينده باهاشون سر و كار داريم. واقعيت ها …
mehrnaz
کاربريه چيز ديگه! نتيجه ي صحبت و مشاوره با رزيدنت هاي اين بخشمون! كلا مي گفتند تو شهيد بهشتي چون هم رزيدنت هست و هم اينترن؛ديگه چيزي به استايجر نمي رسه و عملا رو هوا هستيم ما… پيشنهادشون اين بود كه بريد اورژانس و مريض رو قبل از اينكه هيچ كس ببيندش شما ببينيد و شرح حال بگيريد. بعد تو ذهن خودتون تشخيص افتراقي هاشو بذاريد. اينترن يا رزيدنت كشيك هم از خداشه كه وقتي مياد بالاسر مريض يه سري اطلاعاتشو شما گرفته باشيد و كمكش كنيد. اينطوري اشكالاتونو از اون هم مي پرسيد. فرداش هم كه اگه تو مورنينگ معرفي بشه كه ديگه يادگيري تكميل مي شه…
يكي از رزيدنت ها در عين حال كه مي گفت الان زوده واسه خلاصه خوني و (هريسون بخونيد يا نهايتا AOM ) ولي مي گفت كه چيزي كه ما يادمونه سر مريض و با كار كردن يادمون مونده نه با كتاب خوندن…
mehrnaz
کاربرصبا جون! من واسه آخرين مريضم تو اين بخش تصميم گرفتم فرم هاي شرح حال رو (هموني كه بهمون مي دن و بايد تحويل بديم) با خودم ببرم و بگم من بايد اين فرم رو براتون پر كنم!! يعني در واقع ما واقعا هم بايد اين فرم رو پر كنيم. چون وظيفه ي ما گرفتن شرح حال و معاينه ي كامله! خب مي توني به مريض هم بگي كه اين فرم بايد پر بشه. ممكنه بعضي از سوال ها رو همكاراي ديگه پرسيده باشن و تكراري باشه. ولي من براي تكميل اينها نياز دارم دوباره بپرسم…
mehrnaz
کاربراخبارش نمي رسه رو موافقم! البته يه مقدار هم بايد خودتون دنبالش باشيد! الان هم ديگه دانشجوهاي فعال دانشگاه هاي مختلف دارند ارتباطات خوبي با هم برقرار مي كنند. وزير بهداشت هم تو همايش استعداد هاي درخشان امسال تاكيد كردند بر تشكيل هسته ي دانشجويي در وزارتخونه. تا جايي هم كه اخبار مدرسه تابستوني شيراز بهم رسيده دانشجوها بيش از گذشته دارند همراه مي شن. (خدا رو شكر!)
اما درباره ي تغيير كوريكولوم! كلا تغيير برنامه ي آموزشي كار خيلي بزرگيه كه هر دانشگاهي از پسش برنمياد! اين رو من در همايش ها و جاهاي ديگه ديدم كه مي گن! و متاسفانه شديدا هم لازمه. كوچك ترين دليل و استدلالش هم اينكه آزمون USMLE هم ديگه ادغام شده… ولي خب هميشه تغيير سخته. تو ايران سخت تر! درباره ي كوريكولوم ريفرم هم مطالعات زير بنايي اش خيلي قوي بوده! (شما كتاب ريفرم شهيد بهشتي و دكتر يزداني رو بگيريد!) ولي خب مشكل بيشتر تو اجراست. كه افتاده دست آدم هايي كه …
-
نویسندهنوشتهها