پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
elhami
کاربرخب این آقا ورزشکاره؟ این کرامپ عضلانی رو چه مواقعی داره؟ مثلا با ورزش کردن ایجاد میشه؟ علامتی همراهش نداره مثل ضعف عضلانی یا احساس خواب رفتن دست و پا؟
چه داروهایی مصرف میکنه؟ دیابت، آنمی نداره؟
پتاسیم، منیزیم و کلسیمش چقدره؟
elhami
کاربرخب علائمش چیه؟ هشیاره؟
U/A و بررسی وجود مواد مخدر در ادرار، KUB برای کشف body packing و احتمالا تجویز نالوکسان!
و البته مهمتر از اینا ABC!
elhami
کاربراشکم احرام طواف حرمت می بندد گرچه از خون دل ریش دمی طاهر نیست…
حافظ
elhami
کاربرمگه من قاتلم برادر من؟؟؟؟!!!!!
من پزشکی میخونم که جون آدما رو نجات بدم بای نحو کان!!!!! قرار نیست بشم قاتل جونشون!
نمیدونم، واسه من که تکلیف مشخصه! به اعتقاد من هر اتفاقی حکمتی داره یا بهتره بگم علتی که شاید بنا به اون علت یا حکمت اون اتفاق به صلاح اون آدم باشه حتی اگه ظاهرش اینطور نباشه!
من فکر میکنم این مدل بحث ها وقتی مطرح میشه که یادمون میره خدایی هم وجود داره که باید بعدا جوابشو بدیم که چرا و چطور خودمونو راضی به کشتن یه آدم کردیم، (البته منظورم به شما نیستا، بد برداشت نکنید، دارم کلی صحبت میکنم!)آدمی که شاید اصلا کشف درمان جدید هیچی، شاید به خواست خدا شفا پیدا میکرد، از این اتفاقا کم نیفتاده که نشه باورش کرد، اصلا شاید این آدم اگه دو روز بیشتر عمر کنه یه اتفاق مهم تو زندگیش بیفته که اصلا این دنیاش هیچی، آخرتشو به شدت متاثر کنه و نجاتش بده! شایدم هیچ اتفاق مثبتی نیفته و وضعش بدتر هم بشه و با کلی رنج و عذاب بالاخره بمیره اما مسئله اینجاست، شما مطمئنی از چند ساعت بعد این آدم؟! مطمئنی این کار شما حتما کمک به اون آدمه؟ حواستون باشه که شما از همه چی خبر ندارید! دارید ظاهرو می بینید!
نمیدونم شایدم دارم اشتباه میکنم، شاید اینایی که میگم اصلا مهم نباشه اما حداقل فعلا که اعتقادم اینه! من یکی عمرا زیر بار سنگین این مسئولیت خطرناک نمیرم! آقا اصلا میخواد بمیره؟خب بمیره،کلی راه هست واسه خودکشی، بدون اینکه کسی چیزی بفهمه، خودشو بکشه و همه رو خلاص کنه!
elhami
کاربرمن یکی که کلا با تعاریف روانپزشکی مسئله دارم، بخوای با حرف این کتابای روانپزشکی پیش بری همه آدما یه جور اختلال روانی رو دارن! نمیدونم شایدم واقعا همینطوره، آخه دیگه آدم سالم کم پیدا میشه! البته من هنوز روان نگذروندم شایدم وارد بخش که بشم نظرم عوض شه!
elhami
کاربراز این ستون به اون ستون فرجه! حالا کی گفته هرچی این دکترا میگن درست در میاد، شاید تا اون 3 ماه دیگه یه اتفاقی افتاد، شاید درمان جدیدی واسش پیدا شد حالا تازه اگه عوامل معنوی و تاثیر دعا و… رو در نظر نگیریم!
اینام بیکارن میشینن سر چیزی که عملا تکلیفش معلومه بحث میکنن! یه بار تو یکی از همایشایی که تو قم با عنوان اخلاق پزشکی برگزار شده بود شرکت کردم، تو همایش خیلی سر این موضوع بحث شد حتی یه کارگاهم مختص همین قضیه بود که توش شرکت کردم، کلا هرکی حرف اون یکیو نقض میکرد و در نهایت هم بدون اینکه به جایی برسن بحثو خاتمه میدادن! یعنی دو روز تمام وقت با ارزش یه دانشجوی پزشکیو سر هیچی هدر دادن حالا خودشون هیچی!
خانمی رو میشناسم که وقتی بچش چند ماهه بود فهمیدن سرطان داره و گفته بودن نهایتا یکی دو سال دیگه بیشتر زنده نیست، الان بچه اون آدم 18 سالشه و مادره کاملا سرحال و پر انرژی تو فکر فرستادنش به خونه ی بخته!
اینا هست ولی واقعا شرایط سختیه که یه مریضو ببینی که انقدر داره زنجر میکشه که ازت میخواد خلاصش کنی و اون موقع، تو جوش که باشی ممکنه واقعا گیر کنی که باید چکار کنی هرچند که میدونی کار درست چیه؟! به نظرم به جای اینکه به این فکر کنیم باید به این خواسته مریض پاسخ مثبت بدیم یا منفی باید دنبال راه حلی باشیم واسه اینکه کار به جایی نرسه که مریض دلش بخواد زودتر بمیره! اصلا اگه به جای وقت گذاشتن سر این چیزا میرفتن پای تحقیق و پژوهش درباره روش های درمانی موثرتر وقت میذاشتن شاید مشکل خیلی از این آدما حل شده بود!
elhami
کاربریا که به راه آرم این صید دل رمیده را یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را….
بهار
elhami
کاربربسیار بسیار زیبا بود الهام خانم گل
ممنون
elhami
کاربرسلام
خدا قوت
ای ولله! عجب انرژی ای! چه کیسای جالبی! کاش منم یکم با سواد تر بودم همکاری میکردم، دیگه شرمنده!
ممنون از تلاشتون، موفق باشید…
elhami
کاربرخوش به حالتون این همه خاطره ارزشمند دارید، من که نفهمیدم بخش اورو اصلا چجوری گذشت، بس که…..حالا بماند!
ممنون که زیبایی این خاطرات رو با ما قسمت میکنید…
elhami
کاربرمن آن خاكم كه عاشق ميشود
سر تا پاي خودم را كه خلاصه ميكنم، ميشوم
قد يك كف
دست خاك كه ممكن بود يك تكه آجر باشد
توي ديوار يك
خانه، يا يك قلوه سنگ روي شانه يك كوه،
يا مشتي
سنگريزه، تهته اقيانوس؛
يا حتي خاك يك گلدان باشد؛ خاك همين گلدان پشت پنجره.
يك كف دست خاك ممكن است هيچ وقت، هيچ اسمي
نداشته باشد و تا هميشه، خاك باقي بماند، فقط خاك.
اما حالا يك كف دست خاك وجود دارد كه خدا به او اجازه داده نفس بكشد، ببيند، بشنود،
بفهمد، جان داشته باشد. يك مشت خاك كه اجازه دارد عاشق بشود، انتخاب كند، عوض
بشود، تغيير كند.
واي، خداي بزرگ! من چقدر خوشبختم. من همان خاك انتخاب شده هستم. همان خاكي كه با
بقيه خاكها فرق ميكند. من آن خاكي هستم كه توي دستهاي خدا ورزيده شدهام و خدا از
نفسش در آن دميده. من آن خاك قيمتيام. حالا ميفهمم چرا فرشتهها آنقدر حسودي شان شد.
اما اگر اين خاك، اين خاك برگزيده، خاكي كه اسم دارد، قشنگترين اسم دنيا را، خاكي كه نور
چشمي و عزيز دُردانه خداست. اگر نتواند تغيير كند، اگر عوض نشود، اگر انتخاب نكند، اگر
همين طور خاك باقي بماند، اگر آن آخر كه قرار است برگردد و خود جديدش را تحويل خدا
بدهد، سرش را بيندازد پايين و بگويد: يا لَيتَني كُنت تُراباً. بگويد: اي كاش خاك بودم…
اين وحشتناكترين جملهاي است كه يك آدم ميتواند بگويد. يعني اين كه حتي نتوانسته خاك
باشد، چه برسد به آدم! يعني اين كه…
elhami
کاربرهر زمان شایعه ای روشنیدیدو یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید!
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت:سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد:”لحظه ای صبر کن.قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.”مرد پرسید:سه پرسش؟سقراط گفت:بله درست است.قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟مرد جواب داد:”نه،فقط در موردش شنیده ام.”سقراط گفت:”بسیار خوب،پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست.
حالا بیا پرسش دوم را بگویم،”پرسش خوبی”آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟”مردپاسخ داد:”نه،برعکس…”سقراط ادامه داد:”پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درموردآن مطمئن هم نیستی بگویی؟”مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد:”و اما پرسش سوم سودمند بودن است.آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟”مرد پاسخ داد:”نه،واقعا…”سقراط نتیجه گیری کرد:”اگرمی خواهی به من چیزی رابگویی که نه حقیقت داردونه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟
elhami
کاربربیخیال خانم دکتر، شوخی کردم!
صدای روده ها که خب شبا کم میشه البته وقت خواب! چون فعالیت گوارشی کم میشه ولی اینکه ربط به اون کرمه داره یا نه رو دیگه الله اعلم!
میتونی واسه یکی رو که خوابیده گوش کنی!
elhami
کاربردر این بازار گر سودیست با درویش خرسندست خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی…
حافظ
elhami
کاربرهمه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی…
-
نویسندهنوشتهها