پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
elhami
کاربرخر ما از کرگي دم نداشت
مردي خري ديد به گل در نشسته و صاحب خر از بيرون كشيدن آن درمانده. مساعدت را ( براي كمك كردن ) دست در دُم خر زده، قُوَت كرد( زور زد). دُم از جاي كنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست كه : تاوان بده!
مرد به قصد فرار به كوچهاي دويد، بن بست يافت. خود را به خانهاي درافگند. زني آنجا كنار حوض خانه چيزي ميشست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هياهو و آواز در بترسيد، بار بگذاشت (سِقط كرد). خانه خدا (صاحبِ خانه) نيز با صاحب خر هم آواز شد.
مردِ گريزان بر بام خانه دويد. راهي نيافت، از بام به كوچهاي فروجست كه در آن طبيبي خانه داشت. مگر جواني پدر بيمارش را به انتظار نوبت در سايۀ ديوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پير بيمار فرود آمد، چنان كه بيمار در جاي بمُرد. «پدر مُرده» نيز به خانه خداي و صاحب خر پيوست!.
مَرد، همچنان گريزان، در سر پيچ كوچه با يهودي رهگذر سينه به سينه شد و بر زمينش افگند. پاره چوبي در چشم يهودي رفت و كورش كرد. او نيز نالان و خونريزان به جمع متعاقبان پيوست!.
مرد گريزان، به ستوه از اين همه، خود را به خانۀ قاضي افگند كه «دخيلم» (پناهم ده)؛ مگر قاضي در آن ساعت با زن شاكيه خلوت كرده بود. چون رازش فاش ديد، چارۀ رسوايي را در جانبداري از او يافت: و چون از حال و حكايت او آگاه شد، مدعيان را به درون خواند.
نخست از يهودي پرسيد. گفت: اين مسلمان يك چشم مرا نابينا كرده است. قصاص طلب ميكنم. قاضي گفت : دَيتِ مسلمان بر يهودي نيمه بيش نيست. بايد آن چشم ديگرت را نيز نابينا كند تا بتوان از او يك چشم بركند! و چون يهودي سود خود را در انصراف از شكايت ديد، به پنجاه دينار جريمه محكومش كرد!.
جوانِ پدر مرده را پيش خواند. گفت: اين مرد از بام بلند بر پدر بيمار من افتاد، هلاكش كرده است. به طلب قصاص او آمدهام.
قاضي گفت: پدرت بيمار بوده است، و ارزش حيات بيمار نيمي از ارزش شخص سالم است. حكم عادلانه اين است كه پدر او را زير همان ديوار بنشانيم و تو بر او فرودآيي، چنان كه يك نيمهء جانش را بستاني!. و جوانك را نيز كه صلاح در گذشت ديده بود، به تأديۀ سي دينار جريمۀ شكايت بيمورد محكوم كرد!.
چون نوبت به شوي آن زن رسيد كه از وحشت بار افكنده بود، گفت : قصاص شرعاً هنگامي جايز است كه راهِ جبران مافات بسته باشد. حالي ميتوان آن زن را به حلال در فراش (عقد ازدواج) اين مرد كرد تا كودكِ از دست رفته را جبران كند. طلاق را آماده باش!.
مردك فغان برآورد و با قاضي جدال ميكرد، كه ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دويد.
قاضي آواز داد :هي! بايست كه اكنون نوبت توست!. صاحب خر همچنان كه ميدوید فرياد کرد: مرا شكايتي نيست. می روم مرداني بیاورم كه شهادت دهند خرمن از کرهگي دُم نداشت!!!
elhami
کاربرقلب هر خاکی که بشکافد نشانش عاشقیست هر گلی که غنچه زد نامش شقایق می شود…
elhami
کاربروا، مگه قراره کار خلاف شرع انجام بشه تو این گروه؟!
به نظر من البته اگه حق نظر دادن به واسطه ی رشتمو داشته باشم، همینجوری که هست خوبه!
elhami
کاربرببینم شماها اون موقع چیزی به اسم دل هم داشتید؟!
آخه چجوری دلتون میومد؟! ها؟
elhami
کاربراتوبیوگرافی ! در باغ « بی برگی » زادم
و در ثروت « فقر » غنی گشتم.
و از چشمه « ایمان » سیراب شدم.
و در هوای « دوست داشتن » ، دم زدم.
و در آرزوی « آزادی » سر بر داشتم.
و در بالای « غرور » ، قامت کشیدم.
و از « دانش » ، طعامم دادند.
و از « شعر » ، شرابم نوشاندند.
و از « مهر » نوازشم کردند.
و « حقیقت » دینم شد و راه رفتنم.
و « خیر » حیاتم شد و کار ماندنم.
و « زیبایی » عشقم شد و بهانه زیستنم.
«دکتر علی شریعتی»
elhami
کاربرنه می شه!بابا می دونم کدومه.ولی نه می شه!!!
فکر کنم شد!
عین کاری که مدیر میگن و تو کامنتشون توضیح دادن انجام بدید میشه!
elhami
کاربرAND
I BELIEVE
THAT
WE CAN DO ANY THING WITH HELPING EACH OTHER
🙂
elhami
کاربرآخی، چه پایان رومانتیکی، خوشحالم، منم ممنونم دوست خوبم…. 🙂
elhami
کاربراتفاقا منم وقت نوشتن این جمله هات داشتم تو اون تاپیک جوابتو میدادم … 😀
جالبه وقتی اون نوشته تو خوندم دیدم به تمام حرفام جواب داده و وقتی این نوشته تو میخونم می بینم یه جورایی که انگار میدونی تو اون تاپیک چی نوشتم بازم جواب حرفامو دادی، به نظرت به این چی میگن؟ تله پاتی؟!
😕
خواهش میکنم گلم، نیازی به گفتن این حرفا نیست، من به این سادگی ها از چیزی ناراحت نمیشم…
elhami
کاربرآفرین
منم حرفم همینه، خوشحالم می بینم شمام همین عقیده رو داری
اما راضیه جان من تو حرف دوستان جایی ندیدم کسی همچین حرفی بزنه که با ورود اعضای جدید فضا متشنج شده، یا ما قبلا اینجوری بحث نمیکردیم و دوست بودیم با هم به این معنا که هم دیگه رو فقط تصدیق میکردیم ولی با ورود شما دشمن شدیم، شاید از حرفای من تو تاپیک ” من باور کردم..” به این نتیجه رسیدی ولی باید بگم من به هیچ وجه نه همچین منظوری داشتم از حرفام و نه تا حالا اینطور حتی فکر کردم و اگه از جمله هام اینطور میشه برداشت کرد همینجا از جمیع اعضای عزیز جدید سایت رسما عذرخواهی می کنم! این توضیحم لازمه بدم که اعضای قدیمی تر سایت هم قبلا بحث های اینچنینی تو تاپیک های قبلی سایت داشتن و همیشه یه عده موافق و یه عده مخالف با موضوعی بودن و شاید یه جاهایی هم از حرف هم خیلی ناراحت می شدیم ولی این مدلی که تو این مدت پیش اومده رو من خودم به شخصه تا حالا تجربشو نداشتم و دلم نمیخواد بیش از این ادامه پیدا کنه! خب اگه یکی نظری داره درباره ی موضوعی و اون قدر به اعتقاد خودش اطمینان داره که میدونه میتونه از خودش و نظرش دفاع کنه دیگه چه جای استفاده از طعنه و کنایه و جملات تحریک آمیز هست؟! حرفشو بزنه با دلیل و منطق و نظرات و دلایل بقیه رو هم بشنوه حالا اینکه قانع بشه یا نه، نظرش عوض بشه یا نه دیگه واقعا به ما مربوط نمیشه که بخوایم روش اصرار کنیم، ما هدفی داشتیم از ایجاد این بحث و با مطرح کردن موضوع و نوشتن نظراتمون به اصل اون هدف رسیدیم، تلاشمونم کردیم دیگه اضافه کاری (!) اینجور وقتا میتونه به اصل هدفمونم آسیب و خدشه وارد کنه!
در کل راضیه جان با حرفات موافقم و باید بگم نه تو اون تاپیک و نه اینجا هیچ کدوم از حرفای من مخاطب واحدی نداشتن مگر اینکه اسم اون مخاطبو آورده باشم، من خیلی اهل طعنه و کنایه نیستم پس اگه جاهایی از حرفام با نوشته های شما یا دیگر دوستان همخونی داره به این معنی نیست که دارم غیر مستقیم شما و رفتارتونو زیر سوال می برم، خب من تو این مدت شاهد یه سری اتفاقات و رفتارهای عجیبی تو سایت بودم که برام واقعا جالب نبود واسه همینم تو تاپیکا نظری نمیدادم وتا حالا چیزی نگفتم، الانم دارم نظرمو خیلی کلی درباره ی همه اون چیزایی که دیدم میگم و رفتار فرد خاصی مد نظرم نیست!
elhami
کاربردوست داشتم از اون همه جمله اگه قراره هیچیشم نخونید و قبول نداشته باشید لااقل اصل منظورمو بفهمید و بپذیرید، حالا یا دکتر رضا دچار سوء تفاهم شده یا دکتر امین، این تو اصل حرف من تاثیری نداره و واقعا اهمیت چندانی هم نداره فهمیدنش یا اثباتش، من میگم با هم بهتر صحبت کنیم و سعی کنیم با وجود تفاوت در نظراتمون با هم دوست باشیم، شاید بگید هستیم ولی یه دوست اشتباه دوستشو با طعنه و کنایه بهش گوشزد نمیکنه، نگید هیچکی این کارو نکرده که مثالش تو این تاپیک و یه چندتای دیگه فراوونه!
elhami
کاربريادمان باشد از امروز جفايي نکنيم *** گر که در خويش شکستيم صدايي نکنيم ؛
خود بتازيم به هر درد که از دوست رسد *** بهرِ بهبود ولي فکر دوايي نکنيم ؛
جاي پرداخت به خود بر دگران انديشيم *** شِکوه از غير، خطا هست خطايي نکنيم ؛
ياور خويش بدانيم خداياران را *** جز به ياران ِ خدادوست وفايي نکنيم ؛
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند *** طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم ؛
گر که دلتنگ از اين فصل ِ غريبانه شديم *** تا بهاران نرسيده است هوايي نکنيم ؛
گِله هرگز نبُود شيوه ي دلسوختگان *** با غم خويش بسازيم و شفايي نکنيم ؛
يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم *** وقت پرپر شدنش ساز و نوايي نکنيم ؛
پر پروانه شکستن هنر انسان نيست *** گر شکستيم ز غفلت من و مايي نکنيم ؛
و به هنگام نيايش سرسجاده ي عشق *** جز براي دل محبوب دعايي نکنيم ؛مهرباني صفت بارز عشاق خداست *** يادمان باشد از اين کار اِبايي نکنيم …
elhami
کاربرمن باور دارم …
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم،او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد…elhami
کاربرمن باور دارم …
که دو نفر ممکن است دقيقاً به يک چيز نگاه کنند و دو چيز کاملاً متفاوت را ببينند….elhami
کاربرسلام به همگی
از اینکه این متنو خوندید و نظرتونو گفتید ممنونم و خوشحالم که خوشتون اومده و باز هم خوشحالم که می بینم انقدر هوای همو دارید ولی…
ببینید از هر متن و نوشته ای شاید بشه چندین برداشت داشت و از این بین ممکنه یه سری برداشت های نادرست هم وجود داشته باشه، نمیشه یه نفرو سرزنش رد که چرا متوجه منظور اصلی نویسنده اون جمله نشده، خب این آدم یه جنبه ی دیگه جمله به نظرش پررنگ تر اومده و تصورش این بوده که اصل منظور همینه که به ذهنش رسیده! این جور وقتا بهتره با آرامش و با استفاده از بهترین کلمات کتابچه ی ذهنتون توضیح بدید که منظور دیگری داشتید!
من فکر میکنم دکتر رضا دچار سوء تفاهم شدن احتمالا از نوشته ی دکتر امین! خب من تا حدی به ایشون حق میدم چون چند ماهی بیشتر نیست که عضو سایت شدن و با روحیه ی دوستانه ی مدیر عزیز این سایت آشنا نیستن، من وقتی نظر جناب مدیرو خوندم برداشتی از تمسخر نکردم ولی شاید اگه از یه دید دیگه به اون جمله نگاه کنیم اونم از دید یه آدمی که با اخلاقیات مدیر آشنا نیست، شاید بشه همون برداشتو داشت!
دارم این طومارو مینویسم که تهش بگم سعی کنید با هم دوست باشید و اگه کسی اشتباهم میکنه همه تو یه جبهه جمع نشید و اون یه نفرو ترور شخصیتیش کنید، رفتار قشنگی نیست و متاسفانه این روزا تو سایت دوست داشتنی و محبوبم مدنت، داره روز به روز بیشتر بین بچه ها جا میفته! یاد بگیریم که نظر همه ی آدما محترمه حتی اگه اشتباه باشه، یاد بگیریم که اگه قراره با کسی مخالفت کنیم رو حرفای اون آدم فوکوس کنیم نه شخصیتش، یاد بگیریم از نعمتی که خدا بهمون داده بهترین استفاده رو کنیم و وقتی میتونیم از کلمات قشنگ تری استفاده کنیم و همون منظورو برسونیم، این کارو بکنیم!
شعرای قشنگی تو جواب دکتر نوشتید ولی من یکی واقعا از این عکس العملتون بدجور ناراحت شدم، یعنی از بچه های این سایت اصلا توقع نداشتم، من این سایت و بچه هاشو همیشه دوست داشتم و دارم و واسه همینم علی رغم کمبود زمان بازم مرتب به سایت سر میزنم و مطلب میذارم، محیط دوستانه ی اینجا چیزیه که من واقعا همیشه عاشقش بودم، ازهمه تون به خصوص دکتر رضا خواهش میکنم تلاش کنید این جو دوست داشتنی رو با ایجاد تنش هایی این چنین به هم نزنید و به هم کمک کنیم و تلاش کنیم که …
” با هم دوست باشیم و هم دیگه رو دوست داشته باشیم”
-
نویسندهنوشتهها