مشاعره › انجمن ها › ادبیات › مشاعره این موضوع خالی است. در حال نمایش 15 نوشته (از کل 433) → 1 2 3 … 22 23 24 … 27 28 29 ← نویسنده نوشتهها می 2, 2011 در 4:05 ب.ظ #5774 zahra68nکاربر ترسیدن ما چونکه هم از بیم بلا بود…………اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم مولانا می 4, 2011 در 8:42 ب.ظ #5775 elhamiکاربر مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد قضای آسمان این است و دیگرگون نخواهد شد…. می 4, 2011 در 8:48 ب.ظ #5776 zahra68nکاربر دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را…………………..تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را سعدی می 4, 2011 در 10:17 ب.ظ #5777 emersonکاربر از باد صبا دلم چو بوی تو گرفت بگذاشت مرا و جستجوی تو گرفت می 5, 2011 در 5:35 ق.ظ #5778 alimalekijamshihd81368کاربر ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند در سر کار خرابات کنند ایمان را خواجه حافظ شیرازی می 5, 2011 در 6:44 ق.ظ #5779 elhamiکاربر اول اندر کوی او جز نقش پای ما نبود آخر آنجا از هجوم خلق، جای ما نبود… می 5, 2011 در 9:08 ق.ظ #5780 spriteکاربر دلی که باسرزلفین اوقراری داد…………………گمان مبرکه بدان دل قرارباز آید(حافظ شیرازی) می 5, 2011 در 1:08 ب.ظ #5781 zahra68nکاربر دعا کن به شب چون گدایان بسوز……………وگر میکنی پادشاهی به روز سعدی می 5, 2011 در 9:05 ب.ظ #5782 elhamiکاربر ز هشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد…. می 6, 2011 در 4:54 ب.ظ #5783 alimalekijamshihd81368کاربر در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست هر جا که هست پرتو روی حبیب هست می 6, 2011 در 5:59 ب.ظ #5784 zahra68nکاربر تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است………………………………همواره مرا کوی خرابات مقام است می 6, 2011 در 7:37 ب.ظ #5785 emersonکاربر تا بتوانی بکش به جان بار دلی میکوش که تا شوی ز دل یار دلی می 6, 2011 در 8:32 ب.ظ #5786 elhamiکاربر یا یار دلی باش و غمخوار دلی یا بر در دل بساز دیوار گلی شعر از خودم، همین الان! می 6, 2011 در 8:43 ب.ظ #5787 emersonکاربر لایک می 7, 2011 در 4:40 ب.ظ #5788 alimalekijamshihd81368کاربر یا رب سببی ساز که یارم به سلامت باز اید و برهاندم از بند ملامت نویسنده نوشتهها در حال نمایش 15 نوشته (از کل 433) → 1 2 3 … 22 23 24 … 27 28 29 ← شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید. ورود نامکاربری: کلمهعبور: مرا وارد شده نگهدار ورود