پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
zahra68n
کاربردر بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟ماکس جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟جک نزد کشیش می رود و می پرسد: «جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم؟کشیش پاسخ می دهد: «نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است.جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند.ماکس می گوید: «تعجبی نداره. تو سئوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: «آیا وقتی در حال سیگار کشیدن هستم می توانم دعا کنم؟کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد: «مطمئناًً، پسرم. مطمئناً.نتیجه: پاسخی که دریافت می کنید، بستگی به نحوه پرسش شما دارد.zahra68n
کاربروقتی دل سودایی می رفت به بستان ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل با یاد تو افتادم از یاد برفت آن ها
zahra68n
کاربرهرکه دل آرام دید از دلش آرام رفت ……… چشم ندارد خلاص آنکه در این دام رفت
zahra68n
کاربردانم که بدت افتد زیرا که دلم بردی
ور در تو رسد آهم از بد بدترت افتدzahra68n
کاربرسلام. تمام برنامه های پزشکی برای آندروید موجوده. من الان خودم دارم از برنامه های skyscape,medscape,itriage و .. استفاده میکنم. برای sky بهتره از سایتش دانلود کنین. بقیه برنامه ها هم سایت freewarelovers.com هست. که همه جور برنامه داره
zahra68n
کاربرمنم با راضیه کاملا موافقم. درسته خودم اکثرا کتاب کپی شده میخرم یا ترجیح میدم موزیک مورد علاقه م رو دانلود میکنم, اما میدونم این کار قطعا درست نیست. اینکه میگین (در مورد کتاب) اون شخص هم این قانون رو رعایت نکرده به نظرم فقط یه توجیه واسه گول زدن خودمونه.
ما کپی رایت رو رعایت نمیکنیم چون به نفعمون نیست. چون واسه اصل همون کتاب باید ۲ تا۳ برابر هزینه کنیم.
به همین راحتیzahra68n
کاربرما را همه شب نمیبرد خواب ………………………….. ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند …………………………. وز حله به کوفه میرود آبzahra68n
کاربرman midunam be bachehaye khabgahimun karte hedye dadan. 15toman!!
zahra68n
کاربرتو بدری و خورشید تو را بنده شده ست ………… تا بنده ی تو شده ست تابنده شده ست
زآن روی که از شعاع نور رخ تو ………… خورشید منیر و ماه تابنده شده ستzahra68n
کاربردوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد …….. من نیز دل به باد دهم هرچه باد باد
کارم بدان رسید که همراز خود کنم …….. هر شام برق لامع و هر بامداد باد
.
.
.
حافظzahra68n
کاربردوش می آمد و رخساره برافروخته بود ….. تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه ی شهر آشوبی ….. جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود میدانست ….. وآتش چهره بدین کار برافروخته بود
گرچه میگفت که زارت بکشم میدیدم ….. که نهانش نظری با من دل سوخته بود
کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل ….. در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت ….. الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد ….. آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ ….. یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بودzahra68n
کاربردوش می آمد و رخساره برافروخته بود……….تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
zahra68n
کاربروقتی کسایی که ادعای فهم و شعورشون میشه و به عنوان نماینده ی یه ملت اونجان همچین طرز تفکری دارن…
همه چیزمون به همه چیزمون میاد یعنی!
😐 فقط میشه تأسف خورد.zahra68n
کاربرتا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است………………………………همواره مرا کوی خرابات مقام است
zahra68n
کاربردعا کن به شب چون گدایان بسوز……………وگر میکنی پادشاهی به روز
سعدی -
نویسندهنوشتهها