پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 249)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: آزمون ورودی دانشگاه ایرلند!!! #6835
    zahra68n
    کاربر

    الهام جون فکر کنم اگه آپلود کنی بشه دیدش. سایت  4shared.com رو امتحان کن

     

    در پاسخ به: داستان هاي طنز #6773
    zahra68n
    کاربر

    چاله ای دریکی ازخیابانهای شهروجودداشت و مردم از وجود این چاله گله داشتند

    زیرا بدلیل تاریکی خیابان بعضی وقتاآدمهای اون محل توی اون چاله می افتادند وبه شدت زخمی می شدند

    بنابراین همگی تصمیم گرفتند روبروی فرمانداری شهرجمع شوندواعتراض خودشان روبگن
    باکلی شعار وهیاهو بالاخره فرماندارو شهردار ونماینده شهردرمجلس بیرون اومدن وپشت تریبون قرارگرفتن.

    ابتدا فرماندارشروع به سخنرانی کرد وهمه ساکت شدن.

    فرماندارگفت من راه حل بسیارخوب دارم واون اینه که ما یه مرکز فوریتهای پزشکی درنزدیکی اون چاله ایجادکنیم

    تاهرموقع کسی دراون چاله افتادسریعا اونو باآمبولانس به بیمارستان برسونه.مردم همگی خوشحال کف میزدندوایول میگفتن

    تااینکه شهردار پاشدوروبه فرماندار کردوگفت این یه راه حل مسخره است

    چون شاید تاآمبولانس اون زخمی روبرسونه بیمارستان طرف بمیره ،

    بنابراین من پیشنهادمیکنم که یک بیمارستان رودرنزدیکی اون چاله ایجادبشه

    که اگه کسی تواون چاله بیفته سریع برسه بیمارستان وموردمداواقرار بگیره واینجوری شانس زنده ماندش بیشتره.

    دیگه مردم سرازپانمی شناختن کلی خوشحال شدن که صاحب یه بیمارستان جدید میشوند

    ناگهان نماینده شهر گفت که نه فرماندار عقل داردنه شهردار.

    چون ساخت یه بیمارستان حداقل2سال زمان میبرد ومابرای الان چاره می خواهیم

    مردم همگی ساکت شدن که آقای نماینده چه راه حلی داره

    که نماینده گفت مااین چاله راپرمیکنیم ودرکناربیمارستان شهر یه چاله میکنیم اینجوری هم سریعتره وهم ارزانتر.

    در پاسخ به: مشاعره #5536
    zahra68n
    کاربر

    هوای خواستن من پر از نسیم تو شد ………………… تمام دلواپسیم حدیث دین تو شد

    در پاسخ به: آزمون ورودی دانشگاه ایرلند!!! #6828
    zahra68n
    کاربر

    من که عکسی نمیبینم!

    در پاسخ به: لحظه تحول #4384
    zahra68n
    کاربر

     ثانیه های انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بیاور؛

    شاید که دارند آرزوی کودکی دست فروش را برای یک دقیقه کاسبی بیشتر برآورده می کنند…

    در پاسخ به: داستان هاي طنز #6770
    zahra68n
    کاربر

    آبروی دکترهارو  بردی که دکتر!!!

    در پاسخ به: داستانهاي كوتاه و آموزنده #6613
    zahra68n
    کاربر

    فوق العاده بود فرمهر جان!

    در پاسخ به: اگه پزشکی قبول نمیشودیم…. #6231
    zahra68n
    کاربر

    میرفتم دندون!!!

    در پاسخ به: لحظه تحول #4379
    zahra68n
    کاربر

    مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد ، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .

    در پاسخ به: شوخی در حد تیم ملی #6608
    zahra68n
    کاربر

    فکر کنم قبل از آخرین جمله نابود شده بود طرف!!!

    در پاسخ به: لحظه تحول #4377
    zahra68n
    کاربر

    همه برایم دست تکان دادند، اما کم بودند دستانی که ” تکانم ” دادند!

    در پاسخ به: لحظه تحول #4375
    zahra68n
    کاربر

    آدمی همان دم که خیال می کند به ساحل رسیده است، به گل می نشیند…

    در پاسخ به: هشتا هشت! #6506
    zahra68n
    کاربر

    روش دوم خیلی قشنگ بود!

    در پاسخ به: مشاعره #5534
    zahra68n
    کاربر

    دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت …………… باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

    در پاسخ به: مشاعره #5532
    zahra68n
    کاربر

    شاد باش ای عشق خوش سودای ما ……………………. ای طبیب جمله علت های ما

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 249)