پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
zahra68n
کاربرالهام جون فکر کنم اگه آپلود کنی بشه دیدش. سایت 4shared.com رو امتحان کن
zahra68n
کاربرچاله ای دریکی ازخیابانهای شهروجودداشت و مردم از وجود این چاله گله داشتند
زیرا بدلیل تاریکی خیابان بعضی وقتاآدمهای اون محل توی اون چاله می افتادند وبه شدت زخمی می شدند
بنابراین همگی تصمیم گرفتند روبروی فرمانداری شهرجمع شوندواعتراض خودشان روبگن
باکلی شعار وهیاهو بالاخره فرماندارو شهردار ونماینده شهردرمجلس بیرون اومدن وپشت تریبون قرارگرفتن.ابتدا فرماندارشروع به سخنرانی کرد وهمه ساکت شدن.
فرماندارگفت من راه حل بسیارخوب دارم واون اینه که ما یه مرکز فوریتهای پزشکی درنزدیکی اون چاله ایجادکنیم
تاهرموقع کسی دراون چاله افتادسریعا اونو باآمبولانس به بیمارستان برسونه.مردم همگی خوشحال کف میزدندوایول میگفتن
تااینکه شهردار پاشدوروبه فرماندار کردوگفت این یه راه حل مسخره است
چون شاید تاآمبولانس اون زخمی روبرسونه بیمارستان طرف بمیره ،
بنابراین من پیشنهادمیکنم که یک بیمارستان رودرنزدیکی اون چاله ایجادبشه
که اگه کسی تواون چاله بیفته سریع برسه بیمارستان وموردمداواقرار بگیره واینجوری شانس زنده ماندش بیشتره.
دیگه مردم سرازپانمی شناختن کلی خوشحال شدن که صاحب یه بیمارستان جدید میشوند
ناگهان نماینده شهر گفت که نه فرماندار عقل داردنه شهردار.
چون ساخت یه بیمارستان حداقل2سال زمان میبرد ومابرای الان چاره می خواهیم
مردم همگی ساکت شدن که آقای نماینده چه راه حلی داره
که نماینده گفت مااین چاله راپرمیکنیم ودرکناربیمارستان شهر یه چاله میکنیم اینجوری هم سریعتره وهم ارزانتر.
zahra68n
کاربرهوای خواستن من پر از نسیم تو شد ………………… تمام دلواپسیم حدیث دین تو شد
zahra68n
کاربرمن که عکسی نمیبینم!
zahra68n
کاربرثانیه های انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بیاور؛
شاید که دارند آرزوی کودکی دست فروش را برای یک دقیقه کاسبی بیشتر برآورده می کنند…
zahra68n
کاربرآبروی دکترهارو بردی که دکتر!!!
zahra68n
کاربرفوق العاده بود فرمهر جان!
zahra68n
کاربرمیرفتم دندون!!!
zahra68n
کاربرمثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد ، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .
zahra68n
کاربرفکر کنم قبل از آخرین جمله نابود شده بود طرف!!!
zahra68n
کاربرهمه برایم دست تکان دادند، اما کم بودند دستانی که ” تکانم ” دادند!
zahra68n
کاربرآدمی همان دم که خیال می کند به ساحل رسیده است، به گل می نشیند…
zahra68n
کاربرروش دوم خیلی قشنگ بود!
zahra68n
کاربردل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت …………… باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
zahra68n
کاربرشاد باش ای عشق خوش سودای ما ……………………. ای طبیب جمله علت های ما
-
نویسندهنوشتهها