پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
zahra68n
کاربریاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
zahra68n
کاربرمنم بچه که بودم جوجه هامو از تراس خونمون مینداختم پایین ببینم میتونن پرواز کنن یا نه!!
یه بارم کله جوجه اردکم رو انقدر تو آب نگه داشتم …
فوقع ما وقع
zahra68n
کاربریار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
zahra68n
کاربربه نظر من اونا هم حق زندگی کردن دارن. نمیشه که تا آخر عمرشون بخاطر اشتباه دو نفر دیگه تو فلاکت زندگی میکنن. واسه اون خانواده چه فرقی میکنه گذشته اون بچه؟ اینکه اون بچه بعدا چی میشه(مثلا مفسد فی الارض!) بنظرم بیشتر اکتسابی ه. اینکه تو چه شرایط و با چه خانواده ای بزرگ شه. کم نیستن آدمایی که حلال زاده! هم بودن و امروز …
zahra68n
کاربروقتی درآیی تا میان دستی و پایی میزدم آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
zahra68n
کاربرمن ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
zahra68n
کاربرمیشه انتقاد کنم؟! این شکلک های جدید قشنگ نیستن!!
zahra68n
کاربردر غمش هر شب به گردون پیک آهم میرسد صبرکن، ای دل! شبی آخر به ما هم میرسد
zahra68n
کاربر
مردي براي اصلاح سر و صورتش به آرايشگاه رفت در بين کار گفت و گوي جالبي بين آنها
در گرفت.آنها در مورد مطالب مختلفي صحبت کردندوقتي به موضوع خدا رسيد
آرايشگر گفت: من باور نمي کنم که خدا وجود دارد.
مشتري پرسيد: چرا باور نمي کني؟
آرايشگر جواب داد: کافيست به خيابان بروي تا ببيني چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من
بگو اگر خدا وجود داشت اين همه مريض مي شدند؟ بچه هاي بي سرپرست پيدا ميشد؟ اگر خدا
وجود داشت درد و رنجي وجود داشت؟نمي توانم خداي مهرباني را تصور کنم که اجازه دهد اين همه درد و رنج و جود داشته
باشد.مشتري لحظه اي فکر کرد اما جوابي نداد چون نمي خواست جر و بحث کند.
آرايشگر کارش را تمام کرد و مشتري از مغازه بيرون رفت به محض اينکه از مغازه بيرون
آمد مردي را ديد با موهاي بلند و کثيف و به هم تابيده و ريش اصلاح نکرده ظاهرش کثيف
و به هم ريخته بود.مشتري برگشت و دوباره وارد آرايشگاه شد و به آرايشگر گفت:ميدوني چيه! به نظر من
آرايشگرها هم وجود ندارند.آرايشگر گفت: چرا چنين حرفي ميزني؟ من اينجا هستم. من آرايشگرم.همين الان موهاي تو
را کوتاه کردم.مشتري با اعتراض گفت: نه آرايشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هيچکس مثل مردي
که بيرون است با موهاي بلند و کثيفو ريش اصلاح نکرده پيدا نمي شد.آرايشگر گفت: نه بابا! آرايشگرها وجود دارند موضوع اين است که مردم به ما مراجعه
نميکنند.مشتري تاکيد کرد: دقيقا نکته همين است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه
نميکنند و دنبالش نمي گردند.براي همين است که اين همه درد و رنج در دنيا وجود دارد.!
zahra68n
کاربردل من ارزنی، عشق تو کوهی چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟ ژوئن 13, 2011 در 5:39 ب.ظ در پاسخ به: اهدای جسد خودتون (دور از جان همگی) به منظور تشریح در دانشکده پزشکی #9134zahra68n
کاربرمنم با دکتر سهیل کاملا موافقم. اون جسد ها که معمولا تیکه پاره شدن هیچ تاثیری تو یادگیری و افزایش مهارت ما ندارن.
+ استادمون این برنامه رو برامون گذاشت. واقعا محشر بود.
zahra68n
کاربربا مزه بود. مرسی
+
بزرگ شدیم؛ولی آخرشم نفهمیدیم این بچه های مردم كیا بودن كه تو همه چیز از ما موفق تر بودن…!!!
zahra68n
کاربردیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم واندر این کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
حافظ
zahra68n
کاربرموفق شدم!! اشکال کار اینجا بود فکر میکردم قبل از ارسال باید کادر زرد رو ببینم!!
zahra68n
کاربرفکر کنم شد!
عین کاری که مدیر میگن و تو کامنتشون توضیح دادن انجام بدید میشه!
-
نویسندهنوشتهها