پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
zahra68n
کاربرجنگل
خود را دريك جنگل مجسّم كنيد و به سوالات زير پاسخ دهيد:
آيا جنگلي كه در آن هستيد تاريك است يا روشن؟
الف) من خود را در جنگلي در روشنايي روز مي بينم.
ب) من خود را در جنگلي در شب مي بينم.
پ) من خود را در جنگلي در هنگام غروب،يا طلوع خورشيد مي بينم. نه كاملاً تاريك و نه كاملاً روشن.
آيا راهي در ميان جنگل وجود دارد؟
الف) بله
ب) نه
فنجان
حال از شما مي خواهيم كه به ميان جنگل برويد.
فنجاني را مي بينيد. چه شكلي است؟
الف) فنجان به نظر من با ارزش مي آيد.
ب) فنجان به نظر من ارزش چنداني ندارد.
با آن چكار مي كنيد؟
الف) رهايش مي كنم و از كنارش مي گذرم.
ب) ار زمين برمي دارمش و سپس دوباره به زمين مي اندازمش.
پ) از آن استفاده مي كنم و سپس آن را همانجا رها مي كنم.
ت) بر مي دارمش و با خودم مي برم.
آب
به راهپيمايي در جنگل ادامه مي دهيد تا به آبي مي رسيد.
آبي كه مي بينيد چه شكلي است؟
الف) گودالي است كه آب باران در آن جمع شده است.
ب) بركه
پ) رود كوچك
ت) رودخانه
ث) درياچه
ج) اقيانوس
آيا آبي كه مي بينيد جريان دارد؟
الف) بله (تند)
ب) بله (كند)
پ) نه (آرام و بيجنبوجوش)
ت) نه (كاملاً راكد)
آب چه عمقي دارد؟
الف) خيلي كم
ب) مي توانم در آن بايستم
پ) از قد من بيشتر است.
ت) خيلي عميق است.
بايد از آب عبور كنيد. چگونه اين كار را مي كنيد؟
الف) پياده به آب مي زنم يا شنا مي كنم.
ب) آن را دور مي زنم.
پ) از روي پل رد مي شوم.
ت) از قايق يا كشتي استفاده مي كنم.
خرس
به راهتان در جنگل ادامه مي دهيد كه ناگهان با خرسي مواجه مي شويد.
چه نوع خرسي است؟
الف) يك خرس كوچولوي خوشگل
پ) يك خرس بزرگ و واقعي
آن خرس چكار مي كند؟ (نزديكترين گزينه را انتخاب كنيد.)
الف) خرس متوجه من نشده است.
ب) خرس متوجه من شده و دارد با خودش بازيهاي قشنگي مي كند.
پ) خرس متوجه من شده ولي با من كاري ندارد و سرگرم كار خودش است.
ت) خرس متوجه من شده و به نحو تهديدآميز و ترسناكي به من نگاه مي كند.
ث) هيچكدام … صاف دارد به طرف من مي آيد.
شما بايد به راهتان ادامه دهيد. با آن خرس چكار مي كنيد؟
الف) كار خاصي نمي كنم. خيلي كوچولو وخوشگل است و به فكر اين هستم كه آن را بغل كنم و همراه خود ببرم.
ب) به آن توجهي نمي كنم و راهم را ادامه مي دهم.
پ) قبل از آن كه مرا ببيند از آنجا دور مي شوم.
ت) بالاي درخت مي روم يا پنهان مي شوم.
ث) مي ايستم و با آن مقابله مي كنم. من پيروز خواهم شد.
ج) مي ايستم و مقابله مي كنم. كمي زخمي مي شوم.
چ) هيچكدام از اين گزينهها به انتخاب من نزديك نيست.
ساحل
به راهتان ادامه مي دهيد تا به ساحلي مي رسيد.
چند نفر آدم در آنجا مي بينيد؟
الف) صدها و شايد هزاران نفر.
ب) 20 تا 100 نفر
پ) يكيا دو نفر
ت) هيچكس
فاصله شما از آنها چقدر است؟
الف) آنقدر نزديكند كه مي توان با آنها صحبت كرد.
ب) آنقدر نزديك نيستند كه بتوان با آنها صحبت كرد.
پ) يا خيلي دورند ويا هيچكس در ساحل نيست.
.
zahra68n
کاربرانتهای راه، مرگ است ؛ تکامل در انتهاست ؛ هیچ چیز کامل نیست ؛ یک معادله با سه مجهول !! ( جیمز استفنر )
ژانویه 19, 2011 در 7:40 ب.ظ در پاسخ به: معادل های عامیانه برای عبارت های پزشکی هنگام شرح حال گیری #5089zahra68n
کاربرمن که هر پیرمرد پیرزنی دیدم یا عمل آب مروارید داشته یا میخواسته این عمل رو انجام بده!!
کلا 3 تا بیماری تو مسن ها شایع س:
1. آب مروارید یا کاتاراکت
2. آب سیاه یا گلوکوم
3. تخریب لکه زرد
zahra68n
کاربرشراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش ………………….. که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
zahra68n
کاربرتو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم …….. تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من …….. چه جنونی، چه نیازی، چه غمی ست؟ …….. یا نگاه تو که پر عصمت و ناز …….. بر من افتد چه عذاب و ستمی ست؟ "اخوان"
الان خوبه؟ راضی شدین؟؟
zahra68n
کاربراگر بر جای من غیری گزیند دوست،حاکم اوست ………………………… حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
zahra68n
کاربرتا کس نبرد ره به شناسایی ذاتم ………………… گه مومن و گه کافر و گه گبر و یهودم
شیخ بهایی
zahra68n
کاربرچشم. خودم عوضش میکنم
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم …………… فانوس خیال از او مثالی دانیــــم
خورشید چراغداران و عالم فانوس ……………. ما چون صوریم کاندر او حیرانیم
zahra68n
کاربراي كه گفتي ديده از ديدار بت رويان بدوز…………………هرچه گويي چاره دانم كرد جز تدبير را
سعدي
zahra68n
کاربردر پيش ماه رويان سرخط بندگي ده ……………………. كاين جا كسي نخوانده ست فرمان پادشا را
فروغ بسطامي
zahra68n
کاربرروزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار
داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی
از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه
داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را
برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک
کرد.
عصر آنروز، روز نامه نگار به آن محل برگشت، و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و
اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم های او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان
کسی است که آن تابلو را نوشته، بگوید که بر روی آن چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری
نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته
است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:
امروز بهار است، ولی من نمی توانم آنرا ببینم !!!!!
وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید. خواهید دید
بهترین ها ممکن خواهد شد. باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل، فکر، هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت
است ….
zahra68n
کاربربسی جالب بود
zahra68n
کاربردستم درد نکنه! یعنی کلا اشتباه گفتم؟؟؟؟ ولی مطمئنم استادمون همینارو گفته بود!! دیافراگم به سمت پایین میاد و دنده ها بالا و خارج. که هر دوتاش هم باعث افزایش حجم قفسه سینه میشه. چرا پارادوکس؟ کشفیات جدیده احتمالا! 😀
zahra68n
کاربرتا اونجا که از فیزیو یادمه بچه ها (بیشتر نوزادان) به خاطر اینکه ماهیچه های قفیسه سینه شون به صورت کامل تکامل نیافته و ضعیفتره، از ماهیچه های شکمی استفاده میکنن و اصطلاحا تنفس شکمی میگن. که خب تو این حالت از تمام ظرفیت شش ها برای تنفس استفاده نمیشه به همین خاطر تعداد تنفس در دقیقه خیلی بیشتر از تنفس سینه ای ه. درواقع میشه نفس های کوتاه و پیاپی.(فکر کنم بیشتر هم از راه دهان باشه) حالا اینکه چه مزیتی داره رو نمیدونم! چون اصولا میگن نفس های آروم و عمیق بکشین.
zahra68n
کاربردقیقا. قرار بوده دو نفره باشه دیدن بد آموزی داره، اینجا خانواده رد میشه، کات کردن! :))
-
نویسندهنوشتهها