پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 116)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • jamal
    کاربر

    درود بی کران!

    خیلی باحال بود چیزایی که گفتی! مسائلی رو به چالش کشیدی که به جرئت میتونم بگم عمیق ترین مطالب این تاپیک بوده تا حالا! اول چند تا نکته بگم، بعد میریم سراغ مشکل اصلی (از صنعت ایجاز استفاده میکنم که مختصر و مفید بشه!!!)……..

    1- بیشتر شبیه ماتریکسه تا اینسپشن……… ولی اگه بخوایم رو راست باشیم با خودمون، قضیه خیلی پیچیده تر از قوانین پیش پا افتاده ای هست که توی ماتریکس میبینیم (سریال لاست بیشتر تونسته به واقعیت امر نزدیک بشه…….. پیشنهاد میکنم آب دستتونه بزارین زمین برین لاست رو ببینین!)

    2- تصورات ذهنی کس دیگه؟ به هیچ وجه!….. "تصورات ذهنی خود" . . . . (سعی کن افتراق بدی این دوتا رو از هم )

    3-  درست گفتی! هیچ گذشته، حال و آینده ای وجود نداره. اینها فقط و فقط قرارداد های ذهنی ما هستند جهت سهولت در امر افتراق!

    4- این طور که من فهمیدم، مشکل اصلی شما اینه که " وقتی هنوز آینده ای خلق نشده، چطور ممکنه کسی بره اونجا و شروع کنه به دخل و تصرف در محیط" . . . اینجا باید تاکید کنم که: زمان و گذرش، فریب ذهنی ما هستن، و ماشین زمان، دور زدن این فریب ذهنی هست، بذار یه جور دیگه بگم: اگه مطالب قبلی این تاپیک رو خونده باشی، یه جا گفته بودم که دنیای دو بعدی(سطح)، خودش به صورت تمام و کمال، داره در جهت بعد سوم (ارتفاع)، حرکت میکنه( برای درک بهتر، یه صفحه کاغذ رو در نظر بگیرین که افقی گرفتیمش تو دستمون و میبریمش بالا) . . . همین طور گفتم موجودات دو بعدی، این حرکت رو به صورت زمان درک میکنن. برای این صفحه ی کاغذ که مثال زدم ارتفاعات بالاتر به منزله ی آینده و ارتفاعات پایین به منزله ی گذشته هست. . . ما میدونیم که سطوح بالاتر وجود دارن، حتی اگه این کاغذ ما هنوز بهش نرسیده باشه . . . البته من و شما حق داریم راجع به آینده اینطور فکر کنیم چون گذشته و آینده ی ما فقط برای موجودات 4 بعدی ( و بیشتر) ملموس و محسوس هست و برای خود ما بیشتر شبیه یه رویاست

    5- فلسفه خلقت اولین انسان همینجوریش زیر سوال هست، راضی به زحمت دنیای موازی نیستیم!!!

    فرض کن یه سکه رو پرت کنی هوا! اگه یه ساعت بعد، همون سکه رو تو همون مکان با همون شرایط پرت کنی، وضعیت جدیدی خلق کردی. حتی اگه سکه دقیقا با همون حالت قبل بچرخه و به همون مکان سقوط کنه، باز هم همه چیز تغییر کرده! اصلا جهان توی این یه ساعت عوض شده. سکه، همون سکه هست، ولی حتی وضعیت قرارگیری مولکول هاش تغییر کرده. . . وقتی به زمان گذشته میری، درسته که به همون وضعیتی میری که قبلا اتفاق افتاده، ولی این همون وضعیت نیست! . . . بذارین یه مثال عملی بزنم: تو میری به پنج سال قبل، به جایی که خودت حضور داری و مثلا میخوای از خیابون رد بشی. برای راحتی، به خود فعلی ات ( که به زمان گذشته سفر کرده) میگیم "من1" و به خود قبلی ات میگیم "من2" . . . . "من2" با کمال تعجب یکی رو میبینه که کاملا شبیه به خودشه! و البته واقعی هست(نه تصور!). . . "من2" میاد پیش شما و با شما صحبت میکنه. شما براش از آینده میگی. یا مثلا راجع به ماشین زمان و سفر خودت باهاش صحبت میکنی. با هم دوست میشید و مدتی رو با هم سپری میکنین! همه این وقایع رخ میده ولی نه در گذشته ی شما، بلکه در گذشته ای که همونجا و همون لحظه خلق شده!! نور شعور شما این گذشته رو خلق کرده که کاملا شبیه همونه که قبلا تو همون زمان رخ داده و نه دقیقا همون!!! در واقع درست از لحظه ای که شما در اون گذشته ظاهر میشید، این گذشته مسیر خودش رو عوض میکنه و با حفظ تمام شرایط قبلی ( که در ذهن کل ثبت شده، نه در ذهن جز . . . ذهن کل و ذهن جز رو بعدا توضیح میدم) ، عنصر "من1" رو هم به بقیه عناصر اضافه میکنه. باید توجه داشت که این گذشته نمیتونه روی آینده ای که تو از اون اومدی تاثیر بذاره. حضور تو در اونجا میتونه همه چیزو به هم بریزه، . . . همه راجع به تو حرف میزنن، معلومات تو همه رو کف بر میکنه! ( و البته اون موقع تو خودت بزرگترین شگفتی هستی!!) ممکنه هرج و مرج پیش بیاد، ممکنه تو "من2" رو نابود کنی. اصلا ممکنه بشریت به خاطر عواقب غیر قابل پیش بینی از صفحه روزگار محو بشه!!! . . . ولی همه اینا مربوط به وقتیه که به زمان حاضر مربوط نمیشه. وقتی دوبارهبه زمان حاضر برگردی، همه چیز سر جای خودشه، خودمونی تر بخوایم بگیم، آب از آب تکون نخورده،چون هیچ کس نمیتونه گذشته ای رو که به زمان حاضر مربوط میشه تغییر بده. چیزی که شما تغییر میدید، یه برداشت تازه از هستی ست که توسط ذهن شما ایجاد شده . . . یه کپی برابر اصل از اندوخته های ذهن کل

    خوب. . . حالا تکلیف کسایی که از آینده به حال سفر میکنن چیه؟ چرا ما اونارو نمی بینیم؟ . . . نور شعور فقط به حال (و تا جایی که ذهن فردی اجازه میده) میتابه. اونا هنوز بالفعل نیستن. با کلام مادی . . . اونا هنوز وجود ندارن

    من از کجا بدونم که الان واقعی ام یا اینکه در اثر سفر یه نفر دیگه تو زمان بوجود اومده م؟؟؟ . . . در ظاهر هیچ راهی برای تمایز بین این دو تا وجود نداره. ولی در اصل "من1" با "من2" فرق داره.  "من1" دارای عنصری به نام اراده هست و میتونه از بین بی نهایت راه ممکن، یکی رو انتخاب کنه. هر چند که اون هم تا یه حدی تو قید و بند باید ها هست. با ین حال میتونه انتخاب کنه. ولی " من2" نه. . . . چون داره راهی رو میره که قبلا توسط ذهن کل "من1" آسفالت شده! . . . "من1" از خود و منیت خودش آگاهی داره. ولی "من2" هیچ آگاهی از خودش نداره . . . ((فقط یه نسخه از تو دارای آگاهی از خود است که تو هستی!!!!!))

    jamal
    کاربر

    درود بی پایان بر شما!

    امروز میخوام وارد یه بحث به ظاهر تکراری بشم! در واقع میخوام بحثی رو شروع کنم که با بعد چهارم شروع میشه و کم کم مفهوم سفر در زمان و دنیای موازی رو القا میکنه. البته میدونم که این مباحث رو خیلی کش دادم، ولی اولا دلم نیومد که مطلب رو کامل نگم، دوما اینکه این مطالب خیلی مهم هستن. حرفم رو با کمی یادآوری شروع میکنم:

    گفته بودیم که اگه زمان رو حذف کنیم، مکان هم خود به خود حذف میشه و ما به "حضور همه واقعیات در همه اعصار از ازل تا ابد" در یه وجود مطلق می رسیم. مترتینگ یه جمله داره، میگه: "روزی که ما بعد چهارم رو به صورت بالفعل درک کنیم، فوق انسان خواهیم بود"

    اگه یادتون باشه گفته بودم که موجودات یک جهان وقتی با ابعاد بالاتر مواجه میشن، ناخودآگاه اونا رو به مفاهیمی که میشناسن تجزیه میکنن. فرض کن توی یه جهان دو بعدی، دایره به معنای خورشید باشه، مربع موجودات و مستطیل اشیائ اون جهان باشه. . . .  حالا فکر کن یه شئ سه بعدی، . . . مثلا یه مخروط ، از سمت باریکش، وارد جهان دو بعدی بشه. موجودات جهان دو بعدی (یعنی مربع ها) مقطع بوجود اومده رو به صورت دایره. . . یعنی خورشید ، میبینن. اگه این مخروط به حرکت خودش به سمت جهان دو بعدی ادامه بده، این دایره بزرگتر میشه . . . پس چیزی که این موجودات میبینن، اینه که یه خورشید ظاهر میشه و شروع به بزرگ شدن میکنه. ازاونجایی که اشیای سه بعدی دارای همه ی خصوصیات شئ دو بعدی هست – و البته خصوصیاتی به مراتب خ ف ن تر هم داره ، پس برخورد یه شئ سه بعدی میتونه توی جهان پست تر، به هر چیزی که توی اون جهان وجود داره تعبیر بشه. دقت کنید: هر چیزی که وجود داره. . . یعنی نه تنها اجسام و موجودات، بلکه تمام پدیده ها، احساسات و وقایع رو هم شامل میشه. یه مثال باحال تر بزنم : فرض کن یه انسان ( که سه بعدیه!!!) انگشتاشو توی یه سطح فرو کنه؛ توی جهان دو بعدی پنج دایره پدیدار میشن که در باور دو بعدی ها هیچ ارتباطی (ظاهرا) با هم ندارن. ولی در واقع از یه وجود واحد نشات گرفتن ( اینجا آدم یاد داستان معروف مو لوی و آدمایی که توی تاریکی به بدن فیل دست میکشیدن میافته!!)

    حالا از یه زاویه دیگه بررسی میکنیم: وقتی یه استوانه وارد جهان دو بعدی میشه و دایره رو پدید میاره، در واقع تعداد بسیار زیادی از همون موجود (دایره) در بطن استوانه موجود بوده . . . چرا؟. . . چون اگه بپذیریم که یه وجود با ابعاد بالاتر، دارای همه ی خصوصیات و پدیده های جهان پست تر هست، پس این میتونه شامل تمام حالات و احوالات موجودات اون جهان(فرضا دو بعدی) باشه. توی حالت واقعی، یعنی جهانی که ما آدما توش زندگی میکنیم، اون موجود برتر (چهار یا چند بعدی) ، خودش هیچ محدوده ای نداره. پس دارای همه ی امکانات و احوالات موجود و قابل تصور هست. ولی این حالات بالقوه هستن و فقط وقتی که نور شعور به اونا میتابه ( با توجه به اینکه این شعور فقط میتونه سه بعد از اونو روشن کنه،) یکی از حالت ها بالفعل میشه. پس شعور قاعدتا باید این وجود چهار بعدی رو بررسی، یا به قول هاوکینگ "جاروب" کنه تا تصور گذر زمان برای ما بوجود بیاد . . . و سرعت حرکتش هم برای ما مشخصه. . . سرعت حرکتش رو نور تعیین میکنه. یعنی " زمان گذر از یه وضعیت به وضعیت دیگه، به اندازه ای هست که فوتون از عرض کوچکترین ذره ی شناخته شده در طبیعت عبور میکنه!!!! " . . . . برای روشن شدن قضیه، باید بگم که این، دقیقا مثل نمایش فیلم های انیمیشن هست. اینجا هم یه رشته فیلم داریم که روی سرتاسر اون تصاویر ثابت و بی جان ترسیم شده . وقتی نور به تک تک فریم ها میتابه، اونچه که روی پرده میبینیم ، منظره موجودات جاندار در بستر زمان خواهد بود. . . .

    …………بوی دنیای موازی میاد………….surprise

    در پاسخ به: لحظه تحول #4462
    jamal
    کاربر

    do the thing you fear to do and keep it doing. that is the quickest and surest way ever yet discovered to conquer fear…..

    در پاسخ به: ♦تک بیتی و دو بیتی های . . . . #7550
    jamal
    کاربر

    پارسا را بس اینقدر زندان . . . . . . . که بود هم طویله ی رندانsadangry

    در پاسخ به: ♦تک بیتی و دو بیتی های . . . . #7547
    jamal
    کاربر

    ملحد گشنه در خانه ی متروکه و نان . . . . . . عقل باور نکند کز رمضان اندیشد

    jamal
    کاربر

    mr30

    در پاسخ به: علوم پایه ی 89 چه طور بود؟ #7775
    jamal
    کاربر

    درود!
    من 131 شدم. . . ولی هنوز معتقدم که چند تا از سوالا غلط بوده
    (خدایا منو ببخش که زیادی واسه علوم پایه وقت گذاشتم. . . شرمندم. . . آمین!)

    در پاسخ به: مشاعره #5703
    jamal
    کاربر

    بی گناهی، کم گناهی نیست در دیوان عشق………….یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است

    jamal
    کاربر

    دو صد درود!

    خیلی ممنون از دکتر شریفی که پی در پی!! ما رو شرمنده میکنن….

    داستان فیلادلفیا به اونجا رسید که آزمایش تسلا، یه چیز خطرناک بوجود آورد: . . . . یه تونل زمان-مکان!

    "دانکن" و "بلیک" تنها بازمانده های آزمایش تسلا بودن. . .  علت فنا نشدنشون این بود که موقع انجام پروژه از میدان انرژی خارج شدن ودر سال 1983 موندن و این در حالی بود که خود کشتی و بقیه خدمه به سال 1943 برگشتن و به سرنوشتی وحشتناک و تا حدی غیر قابل توجیه دچار شدن.

    دانکن و بلیک در مصاحبه هایی که انجام دادن، ادعا کردن که این اولین بار نبوده که تونل زمان ایجاد میشده (و این ادعا به هیچ وجه دور از ذهن نیست ؛ در طول عمر با عزت کائنات!! میدان های انرژی زیادی، خواسته یا ناخواسته ایجاد شده که میشه اونا رو به صورت یه network در نظر گرفت. . . و هر میدان جدیدی که به حد کافی قوی باشه به صورت یک ورودی یا خروجی به این شبکه متصل میشه) . با شروع سفر مکان زمان ، این دو نفر(و بقیه افراد کشتی) از قید و بند زمان و مکان آزاد شدن و طبق ادعای خودشون در مکان های مختلف و غیر متعارفی مثل مریخ، و همچنین به زمانهای دیگه مثلا سال 6535 میلادی ( حول و حوش 5900 هجری شمسی) تداعی کردن.(لفظ "رفتن" اینجا دیگه معنی نمیده) . . . . البته طبق اطلاعاتی که اخیرا دستگیرم شده، صحت این ادعا ها خیلی ضعیفه، ولی با این حال نمیشه صد در صد اطمینان داشت.  متاسفانه یا خوشبختانه ، تونل فیلادلفیا-مونتاک هنوز فعاله و باعث فجایعی شده و میشه که زندگی مردم عادی بندر فیلادلفیا رو هم تحت تاثیر قرار داده. مثلا جسد گونه های جانوری جدید و اعجاب انگیز ( و شاید رعب آور) توی سواحل این منطقه مشاهده میشه……………

    خیلی خلاصه کردم مطلبو. در چارت بعدی بحث سفر در زمان و دنیای موازی رو ادامه میدیم، مگر اینکه خلافش ثابت بشه!! یعنی مگر اینکه کسی سوالی از پروژه فیلادلفیا داشته باشه

    در پناه خودشsmiley

     

    در پاسخ به: خنده دون! #7662
    jamal
    کاربر

    سلام
    قضیه ی عروسک ها خیلی باحال بود ممنون. (ولی جاش توی خنده دون نبود….)

    در پاسخ به: خانمهاواقایون دکتر چه قدر از انیشتین میدونن؟ #7332
    jamal
    کاربر

    درود!

    پروژه فیلادلفیا یا پروژه رنگین کمان، یکی از پروژه های سری آمریکا بود که در سال 1943 به منظور ورود به دنیای موازی انجام شد. این پروژه به یک فاجعه ختم شد و به مرور رنگ سیاسی به خودش گرفت.(و قابل ذکره که هر مساله ای که سیاست توش نفوذ کنه دیگه هرگز جزئیاتش قابل اعتماد و استناد نیست). . . .

    این پروژه با پروژه ای به پروژه ای به اسم مونتاک، که در سال 1983 ، یعنی چهل سال بعد انجام شد پیوند خورد ، و این پیوند مشکوک و شبهه برانگیز، باعث مرموز تر شدن این قضیه شد

    داستان از اونجا شروع شد که در اوایل جنگ جهانی دوم ، نیروی دریایی آمریکا یه سری آزمایشات با هدف نامریی کردن وسایل نقلیه هوابرد و دریابرد رو شروع کرد. . .  میخواستن کاری کنن که کشتی ها و هواپیما ها قابل ردیابی نباشن.(از نظر تئوریک ، برای این کار باید جرم شیئ به طور کامل وارد زمان-مکان دیگه ای بشه)

    قسمت عمده این آزمایشات با کمک دستگاه های پیشرفته ای که "نیکلاس تسلا" طراحی کرده بود انجام میشد. . . خلاصه سرتون رو درد نیارم، یهویی تصمیم گرفتن که بدون اطلاع قبلی ،یه کشتی رو با همه ی خدمه مورد آزمایش قرار بدن. . . . به محض شروع آزمایش کشتی و همه افراد داخلش به مدت 4 ساعت ناپدید شدن. لحظه ظاهر شدن کشتی، لحظه ی عجیبی بوده. . . خدمه کشتی به طرق مختلف در حال مرگ بودن. . آتش سوزی، حمله قلبی . . . بعضی هاشون به طرز فجیعی دیوونه شده بودن. . .

    توی این 4 ساعت، کشتی به 40 سال بعد رفته بوده. . . به زمان انجام پروژه مونتاک. به نظر میاد این دو پروژه ، ورودی و خروجی یک تونل زمان بودن

    ( فعلا همین قدر بسه. . . به نتیجه که رسیدیم، ادامه ش رو میگم)

    jamal
    کاربر

    امین جون اینجوری مطالب پراکنده میشه آخه. . . . نمیدونم….. … اصلا بی خیال……. همین جا مطلب رو مینویسم به صورت خلاصه. .. . .. به زودی. . . الان میخوام برم نهار بخورم.

    jamal
    کاربر

    درود بر شما!

    از همه دوستان عذر میخوام که یه مدت بود مفقود شده بودم. . . گرفتاری علوم پایه از یه طرف، عشق و حال بعد از علوم پایه از طرف دیگه باعث شد یادم بره که یه بحث نیمه تموم اینجا داریم. . . امروز یهویی! یادم اومد. . . از دوست عزیز، عاطفه خانم هم معذرت میخوام که سوالش تا حالا بی جواب مونده بود. . . خلاصه شرمنده دیگه. . .

    پروژه فیلادلفیا (پروژه رنگین کمان) و مطالبی که عموما راجع بهش میشنویم، بسیار عجیب، مرموز، اغراق آمیز،گنگ، مبهم و در عین حال شدیدا مغرضانه هست. من خودم اولین بار حدود یک سال پیش بود که در موردش یه چیزایی شنیدم و خیلی کنجکاو شدم که بفهمم دقیقا قضیه چیه. . . خیلی راجع بهش تحقیق کردم. . . آخرش فهمیدم  قضیه خیلی با اون چیزی که اولش شنیدم فرق داره. . . الان هم تا دلتون بخواد در موردش میتونم بنویسم، ولی مشکل اینجاست که چارت اگه خیلی طولانی بشه، کامی( منظورم کامپیوتره!) هنگ میکنه و از طرف دیگه خوندنش کسل کننده میشه. واسه همین یه پیشنهاد دارم

    برید توی گوگل و عبارت "پروژه فیلادلفیا" رو سرچ کنین و مطالب مقدماتی شو بخونین( که البته شدیدا تحریف شده هست)، بعدش بیاین اینجا که ابهاماتش رو برطرف کنیم . یک دنا مطلب داره این قضیه. . . کار یه صفحه دو صفحه نیس. . .  

    منتظرم……………………..

    در پاسخ به: خنده دون! #7656
    jamal
    کاربر

    غضنفر به پشه می گفته پشخه، بهش میگن چرا به پشه میگی پشخه؟ میگه چونکه توی هوا پشخه!!!

    در پاسخ به: لحظه تحول #4455
    jamal
    کاربر

    the ladder of success is never crowded at the top

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 116)