خنده دون!

انجمن ها طنز و سرگرمی خنده دون!

  • این موضوع خالی است.
در حال نمایش 15 نوشته (از کل 93)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #7660
    atefe314
    کاربر

    زن و شوهری در طول 60 سال زندگی مشترک، همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در طول این سالیان طولانی آنها راجع به همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از هم پنهان نمی کردند. تنها چیزی که مانند راز مانده بود، جعبه کفش بالای کمد بود که پیرزن از شوهرش خواسته بود هیچگاه راجع به آن سوال نکند و تا دم مرگ داخل آن را نبیند. روزی حال پیرزن بد شد و مشخص شد که نفس های آخر عمرش است. پیرمرد از او اجازه گرفت و در جعبه کفش را گشود. از چیزی که در داخل آن دید شگفت زده شد! دو عروسک و شصت هزار دلار پول نقد! با تعجب راجع به عروسک ها و پول ها از همسرش پرسید. پیرزن لبخندی زد و گفت: 60 سال پیش وقتی با تو ازدواج می کردم، مادرم نصیحتم کرد و گفت: خویشتندار باش و هرگاه شوهرت تو را عصبانی کرد چیزی نگو و فقط یک عروسک درست کن! پیرمرد لبخندی زد و گفت: خوشحالم که در طول این 60 سال زندگی مشترک تو فقط دو عروسک درست کرده ای! پیرزن خنده تلخی کرد و گفت: هیچ می دانی این پول ها از کجا آمده است؟ پیرمرد کنجکاوانه جواب داد: نه نمی دانم. از کجا؟ پیرزن نگاهش را به چشمان پیرمرد دوخت و گفت: از فروش عروسک هایی که طی این سالهادرست کرده ام!!!

    #7661
    atefe314
    کاربر

    درد دل های یه بنده خدا:

    خدایا! چطور باهات درددل کنم؛

    وقتی که می‌بینم قضیه یوسف و زلیخا رو فوری تو کتابت نوشتی تا همه بخونن!؟ laugh

    #7662
    jamal
    کاربر

    سلام
    قضیه ی عروسک ها خیلی باحال بود ممنون. (ولی جاش توی خنده دون نبود….)

    #7663
    emerson
    کاربر

    سخت نگیر دکتر ماهر، خنده دار بود دیگه!!!

    #7664
    farmehr
    کاربر

    بیشتر دردناک بودcrying

    #7665
    farmehr
    کاربر

    دست همتون درد نکنه. کلی خندیدم. البته دست آقا غضنفرم درد نکنهlaugh

    #7666
    atefe314
    کاربر

    تعریف دانشجو از دید برخی اساتید

    دانشجو موجودی است نحیف ، بی پول و عصبی شبیه انسان که از تخم مرغ و گوجه تغذیه میکند و دشمنیه عجیبی با کتاب دارد!indecision

    #7667
    elhami
    کاربر

    غضنفر با زنش میرن پیك نیك. زنش میگه: بشینیم زیر اون درخت. غضنفر میگه نه! همین وسط جاده امن‌تره! زود پتو رو بنداز!

    زنش میگه: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون! ولی غضنفر با اصرار وسط جاده پتو رو پهن می‌کنه و دو نفری می‌شینند وسط جاده!

    بعد از مدتی یه كامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه، اونا از جاشون تكان نمیخورن، كامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت. غضنفر به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امن‌تر! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم!indecision 

    #7668
    emerson
    کاربر

    به دو دليل زنها فوتباليست نميشن :
    1.عمرا 11 تا زن يجور لباس بپوشن
    2.عمرا بازي بعدي همون لباس و بپوشن.

    #7669
    emerson
    کاربر

    یارو از حج بر مي گرده ازش ميپرسند چطور بود؟

    ميگه والا خدا خونه نبود همه تو حياط ولو بودن.

    #7670
    aminima
    مشارکت کننده

    نمیدونم اینو قبلا گفتم یا نه،

    به یارو (!) میگن آقا بدو قطار رفت…! جواب میده: کجا میخواد بره، بلیط دست منه!

    #7672
    aminima
    مشارکت کننده

    غضنفر از ژاپن برمیگرده. بهش میگن اونجا مشكل زبان نداشتی؟ میگه: من نه، ولی ژاپنی ها چرا

    #7673
    jamal
    کاربر

    اگه گفتین چرا غواص ها از پشت میپرن تو آب؟

    #7674
    emerson
    کاربر

    پـَـَـ نــه پـَـَــــ

    رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
    میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد

    رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم

    يارو عکسمو ديده ميگه:اااا دماغ خودته اين؟
    پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بيني به بيني، نسل به نسل منتقل شده الان رسيده به من!!!!

    با دوستم رفتيم تو يه مغازه ي شلوغ که عسل طبيعي ميفروشه؛ نوبت ما که ميشه طرف ميگه:شمام عسل ميخواين!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوريم اومديم استخدام شيم

    تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه

    زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه

    صبح رفتم کنکور بدم .مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟ پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اینجا برم دسشویی

    ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

    رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی…!!!

    ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته

    خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
    میگه خط تلفن؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم

    برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ
    اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم

    تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!

    #7675
    tasnim
    کاربر

    از تو فیس بوک کپی میکنی آقای دکتر؟

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 93)
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.