پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 116)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: شیرینی زبانهای ایرانی #7492
    jamal
    کاربر

    کاری نداره که! فقط باید خودتو بذاری جای یه آذری زبان ! بذارفکر کنم. . . . . آهان فهمیدم: جردو، جوجه، جیلاس!

    در پاسخ به: لحظه تحول #4444
    jamal
    کاربر

    کسی که پشت الاغ باد به غبغب بیندازد، چون سوار اسب شود پاک دیوانه خواهد شد!blush

    در پاسخ به: مشاعره #5684
    jamal
    کاربر

    ناله پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است            رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است. . .broken heart

    در پاسخ به: خنده دون! #7631
    jamal
    کاربر

    عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه هاى کلاس عکس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه بچه ها را

    تشويق ميکرد که دور هم جمع شوند.

    معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سالها بعد وقتى همه تون بزرگ شديد به اين عکس نگاه کنيد و بگوئيد

    : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده، الان وکيله.

    يکى از بچه ها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مردهlaugh!!.

    در پاسخ به: خانمهاواقایون دکتر چه قدر از انیشتین میدونن؟ #7318
    jamal
    کاربر

    درود! خواهش میشود.

    نظریه استرینگ(ریسمان) و دنیای موازی کاملا قابل  بحث کردن هست!! و جالبه!! ولی بهتره پله پله بریم جلو که واسه هیچ کس ابهام پیش نیاد. چون مباحث مربوط به تارها خیلی پیچیده تر و خشک تر از این مباحث مقدماتیه که اینجا مطرح میشه. ولی اگه همکاری کنن دوستان، درآینده ای نه چندان دور به اونم میرسیم. من نظرم اینه که بعد از اتمام بحث بعد های چهارگانه، یه سری مطالب راجع به "سفر در زمان و حفرات زمانی" مطرح بشه. بعد از اون در یک چارت جداگانه اندکی در مورد "دسته بندی غیر ممکن ها" میصحبتیم!! چطوره؟

    ( راجع به مطالبی که تا الان گفته شده اگه هر کی سوال داره بگه، صحبت هامون یه طرفه نباشه بهتره!!)enlightened

     

    در پاسخ به: ♦تک بیتی و دو بیتی های . . . . #7542
    jamal
    کاربر

    آنکه جنگ آرد به خون خویش بازی می کند،            روز میدان؛ وان که بگریزد به خون لشگریangry

     

    در پاسخ به: خانمهاواقایون دکتر چه قدر از انیشتین میدونن؟ #7316
    jamal
    کاربر

    خیلی ممنون از لقبی که به ما عنایت فرمودی، آره دیگه، ما گردنمون ازمو باریکتر، شمام هرچی میخوای بگو به ما راحت باش!!( به قول بیخودی الملک: میخواهی دستت را بلند کن روی ما!!)

    در پاسخ به: ♦تک بیتی و دو بیتی های . . . . #7541
    jamal
    کاربر

    خیلی قشنگ بود. احسنت!

    شعرنو هم اگه فکر میکنی خیییییییلی خ.ف.ن.ه ، چرا که نه ؟

    در پاسخ به: داستان هاي طنز #6804
    jamal
    کاربر

    پدر که درحال ردشدن از کناراتاق خواب پسرش بود،با تعجب ديد که تختخواب کاملاً مرتب وهمه چيز جمع وجورشده. يک پاکت هم روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود" پدر".

    پدر با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند: پدرعزيزم، با اندوه و افسوس فراوان برايت مينويسم. من مجبور بودم با دوست دختر جديدم فرارکنم، چون ميخواستم جلوي يک رويارويي با مادر و تو رو بگيرم. من احساسات واقعي رو با کاترين پيد اکردم، او واقعاً معرکه است، اما ميدونستم که تو اون رو نخواهي پذيرفت، به خاطر تيز بيني هاش، خالکوبي هاش، لباسهاي تنگ موتورسواريش و به خاطراينکه سنش از من خيلي بيشتره. اما فقط احساسات نيست، پدر. اون حامله است. کاترين به من گفت ما ميتونيم شاد و خوشبخت بشيم. اون يک تريلي توي جنگل داره و کُلي هيزم براي تمام زمستون. ما يک رؤياي مشترک داريم براي داشتن تعداد زيادي بچه. کاترين چشمان من رو به روي حقيقت باز کرد که ماريجوانا واقعاً به کسي صدمه نميزنه. ما اون رو براي خودمون ميکاريم، و براي تجارت، با کمک آدماي ديگه اي که توي مزرعه هستن، براي تمام کوکائينها و اکستازيهايي که ميخوايم. در ضمن، دعا ميکنيم که علم بتونه درماني براي ايدز پيدا کنه، و کاترين بهتر بشه. اون لياقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، وميدونم چطور از خودم مراقبت کنم. يک روز، مطمئنم که براي ديدارتون برميگرديم، اونوقت تو ميتوني نوه هاي زيادت رو ببيني.

    با عشق، پسرت جان

    پاورقي: پدر، هيچکدوم ازجريانات بالا واقعي نيست، من بالاهستم تو خونه تامي فقط ميخواستم بهت يادآوري کنم که در دنيا چيزهاي بدتري هم هست نسبت به کارنامه تجديدي مدرسه که روي ميزمه. دوسِت دارم! هر وقت براي اومدن به خونه امن بود، به من زنگ بزنblush

    در پاسخ به: شیرینی زبانهای ایرانی #7489
    jamal
    کاربر

    سلام،  خیلی باحال بود، اشکم در اومد از خنده!!cheeky

    در پاسخ به: داستانهاي كوتاه و آموزنده #6697
    jamal
    کاربر

    یك روز كارمند پستی كه به نامه هایی كه آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می كرد

    متوجه نامه ای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای

    به خدا ! با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند…در نامه این طور

    نوشته شده بود :

    خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم كه زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی

    می گذرد. دیروز یك نفر كیف مرا كه 100دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود كه

    تا پایان ماه باید خرج می كردم. یكشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از

    دوستانم را برای شام دعوت كرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم.

    هیچ كس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من

    هستی به من كمك كن …

    كارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همكارانش نشان

    داد. نتیجه این شد كه همه آنها جیب خود را جستجو كردند و هر كدام چند دلاری

    روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند …

    همه كارمندان اداره پست از اینكه توانسته بودند كار خوبی انجام دهند خوشحال

    بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت. تا این كه نامه دیگری

    از آن پیرزن به اداره پست رسیدكه روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا !

    همه كارمندان جمع شدند تا نامه را باز كرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود:

    خدای عزیزم. چگونه می توانم از كاری كه برایم انجام دادی تشكر كنم . با لطف

    تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا كرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم.

    من به آنها گفتم كه چه هدیه خوبی برایم فرستادی …

    البته چهار دلار آن كم بود كه مطمئنم كارمندان بی شرف اداره پست آن را برداشته اند …!!!mail

    در پاسخ به: خانمهاواقایون دکتر چه قدر از انیشتین میدونن؟ #7314
    jamal
    کاربر

    درود بر شما دوستان! چند تا نکته هست که میخوام بگم:

    1- نمره املای مهران 12 میباشد!! cool

    2- حرفایی که مهران زده کاملا درسته: احتمال میره زمان و وجودش یه امر موهوم باشه و اصلا وجود نداشته باشه.frown

                      با فکر کردن رو این جمله میتونید درک بهتری ازمطالبی که بعدا بهشون میرسیم پیدا کنید!

    3- سوالی که آقا امین پرسید و اشاراتی که مهران به ماهیت زمان کرد زمینه خوبی رو بوجود آورد که پای یه موضوع جدید و مرتبط با موضوع به بحث ما باز شه که هم مفهوم عمیقی داره و هم جالبه.این موضوع، بعد های چهارگانه و رابطه ی اونا با همدیگه س! احتمال داره که بعضی از دوستان به موضوعی که میخوام بگم اشراف داشته باشن (مثلا مهران)، که ازشون به خاطر تکرار مکررات عذرخواهی میکنم!!

    میدونین که جهانی که ما توش زندگی میکنیم چند بعدیه و ما با کمک حواسمون قادر به تشخیص سه تا از اونا به طور مستقیم و یکیشون به طور غیر مستقیم هستیم. خود ما دارای سه بعد(طول عرض ارتفاع) هستیم، ولی در جهانی چهار بعدی زندگی میکنیم . فرض کنید در یک جهان یک بعدی زندگی میکنید. این جهان طبیعتا یک "خط" صاف خواهد بود! اگه به طور فرضی "نقطه" رو هم واقعی در نظر بگیریم، پس توی این جهان دو موجود زندگی میکنن: نقطه و خط !این دو موجود میتونن آزادانه(و با اختیار کامل) در طول یک محور یعنی"طول خط" حرکت کنن، یعنی تنها حرکتی که میشناسن حرکت رو به جلو و رو به عقبه! با این حال، این دنیای یک بعدی، خودش در راستای یک بعد دوم که همان محور"عرض" است حرکت می کند( مثل این میمونه که یه میله رو افقی بگیرین تو دستتون و اونو در جهت عمودی بالا ببرین)، توجه کنین که موجودات این جهان تک بعدی (اسمشونو میزاریم "آقای نقطه" و "آقای خط"، چطوره؟) هیچ درکی نسبت به ابعاد بالا تر یعنی حرکت به بالا یا چپ و راست ندارن.این موجودات وقتی به همدیگه نگاه میکنن تنها چیزی که میبینن "نقطه" هست. با این حال اونا میتونن به کمک مغزشون!! بعد طول رو شبیه سازی کنن و بین خط و نقطه تمایز قائل بشن.

    حالا میریم سراغ یک بعد بالاتر.اگه یه جهان دو بعدی رو در نظر بگیریم، این جهان از یه "سطح" تشکیل شده و توش موجودات متنوع تری زندگی میکنن( انواع سطوح بعلاوه انواع خطوط و نقاط). این موجودات میتونن در دو بعد طول و عرض حرکت کنن ولی هیچ درکی نسبت به بعد سوم که ارتفاعه، ندارن. سایر موجوداتو به صورت خط میبینن ولی به کمک آی کیوشون!! میتونن درک کنن که اونا دارای بعد دوم هستن.(لازم به ذکره که این جهان دو بعدی، خودش در حال حرکت در راستای بعد سوم یعنی ارتفاع هست)

    و اما توی جهان سه بعدی که با اون آشنا هستیم، همه نوع حجم زندگی میکنن و آزادانه هر طرفی که میخوان میرن. همدیگه رو بصورت سطح میبینن ولی به کمک مغزشون میفهمن که بعد سومی هم هست( همه ی ما همدیگه رو بصورت سطوح میبینیم؛ این مغز ماست که احساس عمق رو ایجاد میکنه)

    متن خیلی طولانی شد نه؟ ادامه ی این داستان رو توی یه چارت جداگانه میگم که خیلی طولانی نشه! به جواب سوال آقا امین هم خواهیم رسید! ولی قبلش یه سوال:اگه ما که سه بعدی هستیم، انگشتمون رو توی یک جهان دو بعدی(سطح) فرو ببریم، فکر میکنید چه احساسی به موجوداتی که توی اون جهان زندگی میکنن دست میده؟؟frown

     

     

    در پاسخ به: مشاعره #5682
    jamal
    کاربر

    رهی جز کعبه و بتخانه میپویم که میبینم                     گروهی بت پرست اینجا و مشتی خود پرست آنجاindecision

    در پاسخ به: لحظه تحول #4442
    jamal
    کاربر

    thinking is the hardest work there is.

    which is the probable reason so few engage in it!!!        balzac

    در پاسخ به: مشاعره #5680
    jamal
    کاربر

    تا تو را حالی نباشد همچو ما          حال ما باشد تو را افسانه ایcrying

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 116)