› انجمن ها › پزشکان چند بعدی › خانمهاواقایون دکتر چه قدر از انیشتین میدونن؟
برچسب ها: قانون نسبیت،زمان نسبی،
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
ژانویه 19, 2011 در 6:00 ق.ظ #3942
parastoo
کاربرهمش با خودم میگم من اگه رشته ام ریاضی بود حتما فیزیک میخوندم.خیلی فیزیک رو دوست دارم (البته بعد از پزشکی).الانم دوست دارم بدونم بقیه پزشکا یا پزشکان بعد از این چه قدر فیزیک میدونن؟سوالم درباره نسبیت زمانه چه قدر به قانون نسبیت زمان معتقدید؟
لطفا هرکی هر چی از نسبی بودن زمان میدونه اینجا بنویسه!
میخوام پزشکا سرش به یه نتیجه ای برسن!
ژانویه 19, 2011 در 7:19 ب.ظ #7304emerson
کاربربنده که کاملا معتقدم بهش ،
لطفا قانون و نظریه نسبیت رو از اول به طور کامل واسه دوستان توضیح بدید تا بعد درباره اعتقاد بهش صحبت کنیم…
فوریه 8, 2011 در 12:08 ب.ظ #7305jamal
کاربرسلام، راجع به این موضوع مطلب خیلی زیاده از کجا شروع کنم؟ (خوب یه کاری می کنیم،، هر کی در مورد زمان، سفر در زمان، حرکت با سرعت نور، بعد چهارم{و پنجم!!}، موجودات چهار بعدی و. . . سوالی داره بپرسه در خدمتتون هستم!)
فوریه 8, 2011 در 9:30 ب.ظ #7306emerson
کاربراینایی که گفتید همش برای من جالبه!!!
میشه لطفا از یکیش شروع کنید!!!
فوریه 8, 2011 در 9:43 ب.ظ #7307elhami
کاربرآره منم دوست دارم از این چیزا یکم یاد بگیرم، آخه من کلا با فیزیک میونه ی خوبی نداشتم اما دلم میخواد بیشتر بدونم!
میشه زودتر شروع کنید؟!
فوریه 9, 2011 در 5:48 ق.ظ #7308jamal
کاربرخوب، اجازه بدین برای شروع یکم وارد بحث مفهوم زمان و مکان بشیم! موضوع زمان در حال حاضر بیشتر از اینکه به لحاظ تجربی و محاسباتی قابل درک باشه، یک مفهوم فلسفی و ماورا الطبیعه به حساب میاد. مخصوصاٌ حالا که پیشرفت علم خیلی به مصادیق سفر تو زمان و یا حفره های زمانی نزدیک شده!! مثلا ما نمیدونیم وقتی به گذشته میریم و تغییراتی توی اون میدیم این تغییرات چه تاثیری رو زمان حال میزارن؟ اگه ما به دو روز قبل بریم و دو روز اونجا بمونیم، در روز دوم با چه چیزی مواجه میشیم؟ یه نفر مثل خودمون که میخواد زمان رو ترک کنه؟ قبل از فکر کردن روی این جور موضوعات اول باید نگاهمون رو نسبت به فرایند زمان و موجودیت مکان عوض کنیم .
ما در حال حاضر زمان و مکان رو دو مفهوم جدا از هم میدونیم. ولی از نظر استفن هاوکینگ، زمان و مکان دقیقاٌ از یک جنس هستند. وقتی میگی "از اینجا تا اونجا" در حالی که داری به مکان اشاره میکنی، ولی صحبت از زمان میکنی، همون زمانی که برای گذر از "اینجا" به "اونجا" صرف میشه. همینطور وقتی میگیم "از امروز تا فردا" با اینکه منظور ما زمان یک روزه س ، ولی صحبت از مکان میکنیم، چرا که برداشت ما از از"امروز تا فردا" به تغییراتی برمیگرده که توی این مدت در محیط میبینیم و اگر مکانی در کار نباشه (هیچ مکانی!) ، دیگه حرف زدن از گذر زمان بی معنیه.
حالا فرض کنید این وضعیت عوض شه، یعنی به موقعیتی فکر کنید که در اون "از اینجا تا اونجا" بدون هیچ درنگی طی بشه. یعنی برای رفتن از "اینجا" به "اونجا" نیاز به صرف هیچ زمانی نباشه ، در این صورت "اینجا" و "اونجا" مفهوم خود را از دست میدن و به شکل یک واقعیت یکپارچه در میان(یکی میشن!). تو در یک آن هم اینجایی و هم اونجا! وتو یه همچین وضعی زمان ، مکانه! و مکان زمانه!! ودرواقع هردوتاشون هیچی نیستند جز پیش فرض ها و فرا فکنی های کسایی که مثل تو این موقعیت نیست.
اینایی که گفتم فقط یه مقدمه بود اگه بازم سوالی دارین بگین!(لطفاٌ فقط راجع به موضوعاتی که گفتم، چون بهتره موضوع تاپیک منحرف نشه!)
فوریه 9, 2011 در 7:42 ق.ظ #7309margbarbio
کاربربله ، خواهش میشه در مورد زمان موهومی هم صحبت کنید اندکی .. ماهر خان
فوریه 9, 2011 در 2:47 ب.ظ #7310jamal
کاربرخواهش میکنم آقا مهران خان!! البته کسی که همچین سوالی میپرسه کاملا تابلوئه که خودش کلی اطلاعات در این زمینه داره. (میخوای منو امتحان کنی؟ باشه مشکلی نیست!!).
1- درک زمان موهومی و رابطه ی اون با زمان حقیقی مستلزم خوندن تمامی کتابهای استفن هاوکینگ و اوسپنسکی میباشی ید (با لهجه بابا شاه بخونید!!
). چرا؟ چون این دو نفر که گفتم با اینکه خودشون این کاره بودن ولی هیچ وقت نتونستن به درک صد در صدی توی این موضوع برسن!
2- نمیخواستم پای بحثای خشک و فراپیچیده ی!! فیزیک کوانتوم به این تاپیک باز شه. با این حال (اندکی) این سوالتو جواب میدم:
زمان موهومی زمانیه که با عددهای موهومی سنجیده میشه.عددهای موهومی اعدادی هستن که عمود بر اعداد حقیقی اند و صرفاٌ جنبه ی تئوریک دارن. مسائلی که ما تا به حال قادر به درک کلی یا نسبی اونا بودیم، با اعداد حقیقی تعریف میشن. ولی برای مسائلی که غیر قبل درک یا اندازه گیری هستن و بنا به دلایل خاص مجبوریم باورشون داشته باشیم، ناچار به تعریف اعداد موهومی رو میاریم.
زمان موهومی عمود بر زمان حقیقیه. زمان حقیقی همیشه زیاد میشه(کم نمیشه)، یعنی همیشه از گذشته به سوی آینده حرکت میکنه در حالی که سه بعد اول( طول عرض ارتفاع) هم میتونن کم شن و هم زیاد. به خاطر همینه که میشه تو فضا تغییر مسیر داد ولی نمیشه خلاف جهت زمان حرکت کرد. زمان موهومی رو میشه به عنوان جهت فضایی چهارم در نظر گرفت که قدرت مانور بیشتری داره، واسه همین میگیم زمان دارای شکل فضاییه.
(توجه: جهت عدم انحراف موضوع، از این جور سوالا نپرسین، البته هر چی بپرسین من جواب میدم،رو چشمم! ولی نمیخوام موضوعاتی که مطرح میشه کسل کشنده!! باشه)
فوریه 9, 2011 در 8:49 ب.ظ #7311emerson
کاربرآقا بسیار جالب میگید.
دستتون درد نکنه.
منتظر ادامه بحث هستم..
فوریه 10, 2011 در 7:52 ق.ظ #7312sisito
کاربرچرا بايد بگيم اين 2 تا از يك جنس هستن؟! درسته كه ما هر وقت حرف از مكان يا زمان ميزنيم در واقع هر 2 موضوع وارد بحث ميشن! ولي شايد بشه گفت كه اين به خاطر محدوديت ماست! قبول دارم كه ما نميتونيم اين 2 تا رو تفكيك كنيم. ما نميتونيم در عين اينكه در فضا حركت ميكنيم عامل زمان رو متوقف كنيم و فقط در فضا حركت كنيم. من نميدونم ولي فكر ميكنم اين به خاطر محدوديت هاي توانايي هاي ماست نه به خاطر اينكه اون ها از يك جنس هستن. شايد بهتر باشه كه بگيم كه اين 2 به شدت به هم وابسته هستن. و اين مقدار از وابستگي براي انسان ها محدوديت زا هست كه نميتونن فارغ از اين وابستگي در هر يك از اين 2 حركت كنند!
راستي از حضور اساتيد عذر خواهي ميكنم چون من اطلاعات زيادي ندارم!
تا اينجا كه مطالب خيلي جالب بود.TNX a lot
فوریه 10, 2011 در 12:31 ب.ظ #7313margbarbio
کاربرالبته طبق اطلاعات جزئی که بنده دارم .. در حال رسیدن به این نتیجه هستند که .. اهل فن .. که بیشتر کمیت زمان برای بقا به عنوان یک کمیت تعریف شده .. توی ذهن انسان .. یعنی انسان به کمیتی گذرا (در حال گذر ) شبیه زمان نیاز داره تا با اون یتونه تفتوت ا رو بیان کنه ، بین مراحل مختلف فر بزاره و و مکان رو درن کنه .. احتمال میره زمان و وجودش یه امر موهم باشه و اصلا وجود نداشته باشه ، عین خیلی از dillusion های دیگه که ذهن تعریف می کنه با ی یقا ادامه یده .. و این در نسل ها گشته .. بیاین فرض کنیم همه چیز لحظه ی حال بود ( شاید هم هست ) بعد چه سر در گمی می گرفت ذهن( نها متغیر ا بودیم ) … داره یه جور خودشو دور می زنه تا بتونه تفاوت سازی کنه
منبع : نظریه مم و بقای نسل+ اندک دخل و تصرف من
این هم ند تا کتاب وقت کردی دانلود منین بخونین … شاید به تنیجه من رسیدین ..
How the Mind Works, Steven Pinker
Darwin’s Cathedral, D.S. Wilson
Optimism : The Biology of Hope, Lionel Tiger
Golden Bough, Frazer
فوریه 10, 2011 در 1:57 ب.ظ #7314jamal
کاربردرود بر شما دوستان! چند تا نکته هست که میخوام بگم:
1- نمره املای مهران 12 میباشد!!
2- حرفایی که مهران زده کاملا درسته: احتمال میره زمان و وجودش یه امر موهوم باشه و اصلا وجود نداشته باشه.
با فکر کردن رو این جمله میتونید درک بهتری ازمطالبی که بعدا بهشون میرسیم پیدا کنید!
3- سوالی که آقا امین پرسید و اشاراتی که مهران به ماهیت زمان کرد زمینه خوبی رو بوجود آورد که پای یه موضوع جدید و مرتبط با موضوع به بحث ما باز شه که هم مفهوم عمیقی داره و هم جالبه.این موضوع، بعد های چهارگانه و رابطه ی اونا با همدیگه س! احتمال داره که بعضی از دوستان به موضوعی که میخوام بگم اشراف داشته باشن (مثلا مهران)، که ازشون به خاطر تکرار مکررات عذرخواهی میکنم!!
میدونین که جهانی که ما توش زندگی میکنیم چند بعدیه و ما با کمک حواسمون قادر به تشخیص سه تا از اونا به طور مستقیم و یکیشون به طور غیر مستقیم هستیم. خود ما دارای سه بعد(طول عرض ارتفاع) هستیم، ولی در جهانی چهار بعدی زندگی میکنیم . فرض کنید در یک جهان یک بعدی زندگی میکنید. این جهان طبیعتا یک "خط" صاف خواهد بود! اگه به طور فرضی "نقطه" رو هم واقعی در نظر بگیریم، پس توی این جهان دو موجود زندگی میکنن: نقطه و خط !این دو موجود میتونن آزادانه(و با اختیار کامل) در طول یک محور یعنی"طول خط" حرکت کنن، یعنی تنها حرکتی که میشناسن حرکت رو به جلو و رو به عقبه! با این حال، این دنیای یک بعدی، خودش در راستای یک بعد دوم که همان محور"عرض" است حرکت می کند( مثل این میمونه که یه میله رو افقی بگیرین تو دستتون و اونو در جهت عمودی بالا ببرین)، توجه کنین که موجودات این جهان تک بعدی (اسمشونو میزاریم "آقای نقطه" و "آقای خط"، چطوره؟) هیچ درکی نسبت به ابعاد بالا تر یعنی حرکت به بالا یا چپ و راست ندارن.این موجودات وقتی به همدیگه نگاه میکنن تنها چیزی که میبینن "نقطه" هست. با این حال اونا میتونن به کمک مغزشون!! بعد طول رو شبیه سازی کنن و بین خط و نقطه تمایز قائل بشن.
حالا میریم سراغ یک بعد بالاتر.اگه یه جهان دو بعدی رو در نظر بگیریم، این جهان از یه "سطح" تشکیل شده و توش موجودات متنوع تری زندگی میکنن( انواع سطوح بعلاوه انواع خطوط و نقاط). این موجودات میتونن در دو بعد طول و عرض حرکت کنن ولی هیچ درکی نسبت به بعد سوم که ارتفاعه، ندارن. سایر موجوداتو به صورت خط میبینن ولی به کمک آی کیوشون!! میتونن درک کنن که اونا دارای بعد دوم هستن.(لازم به ذکره که این جهان دو بعدی، خودش در حال حرکت در راستای بعد سوم یعنی ارتفاع هست)
و اما توی جهان سه بعدی که با اون آشنا هستیم، همه نوع حجم زندگی میکنن و آزادانه هر طرفی که میخوان میرن. همدیگه رو بصورت سطح میبینن ولی به کمک مغزشون میفهمن که بعد سومی هم هست( همه ی ما همدیگه رو بصورت سطوح میبینیم؛ این مغز ماست که احساس عمق رو ایجاد میکنه)
متن خیلی طولانی شد نه؟ ادامه ی این داستان رو توی یه چارت جداگانه میگم که خیلی طولانی نشه! به جواب سوال آقا امین هم خواهیم رسید! ولی قبلش یه سوال:اگه ما که سه بعدی هستیم، انگشتمون رو توی یک جهان دو بعدی(سطح) فرو ببریم، فکر میکنید چه احساسی به موجوداتی که توی اون جهان زندگی میکنن دست میده؟؟
فوریه 10, 2011 در 4:09 ب.ظ #7315margbarbio
کاربرزبل خان (ماهر) اون جور نوشتن واسه نمره 12 داشتن نیست .. اوپنیسم مزمنه …
برای درک بتر سخنان زبل خان رجوع کنین به کتاب "سطحستان" ، .. بخونین حیفه .. ول کنین این باکتریا رو … بزارین بچرن …درس خوندن ته نداره
قبلیارو هم از اینجا د . ل کنین : (بکنید حتما .. پس فردا باس سر مریضو گرم کرد ..
ebooksdownloadfree.com
فوریه 10, 2011 در 4:31 ب.ظ #7316jamal
کاربرخیلی ممنون از لقبی که به ما عنایت فرمودی، آره دیگه، ما گردنمون ازمو باریکتر، شمام هرچی میخوای بگو به ما راحت باش!!( به قول بیخودی الملک: میخواهی دستت را بلند کن روی ما!!)
فوریه 10, 2011 در 9:48 ب.ظ #7317emerson
کاربرعجب بحثی شد، داره بسیار جالب میشه، دست همتون درد نکنه
علما مسئلتون : شما ته حرفاتون میخواید به نظریه استرینگ و دنیای موازی و 11 بعدی برسید؟!
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.