پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 711)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: دوش… #8631
    elhami
    کاربر

    به به، واقعا که لذت بردم، ممنون از شعرهای قشنگی که نوشتید، ببین چقدر شعر با دوش… داشتیم و خبر نداشتیم!

    در پاسخ به: طرح پزشکان عمومی #8639
    elhami
    کاربر

    امیدوارم خبر اولیتون تنها شایعه ای باشه محض خنده!

     

    در پاسخ به: راز و نیاز #6553
    elhami
    کاربر

    منظورت از الهام خانم الان منم؟! اینکه می نویسم یعنی از خودم؟! کی گفته؟ باد خبر رسونده بازم؟! یا اون کلاغه ناقلا لو داده قضیه رو؟!laugh

    نه عزیزم، این متنارو من ننوشتم، البته استعدادم تو نویسندگی و گاهی شاعری بد نیست، یه چند باریم چند تا متن قشنگ نوشتم ولی رو این قضایا کلا وقت و انرژی زیادی نذاشتم! یعنی در واقع علی رغم علاقه زیادی که به نویسندگی دارم، دوست ندارم همین جوری قلم به دست بگیرم و بشینم پای نوشتن! به دلم نمیشینه این مدل نوشتن! نویسندگی حس و حال خاص خودشو میخواد، یه جورایی یه جوشش درونیه، همینجوری که نمیشه نویسنده شد، باید قبلش ظرفیتشو پیدا کنی، باید دلت بزرگ باشه و پاک! البته یه وقتایی میشه همینجوری هم نوشت ولی من میگم تا این کلمات از دل بیرون نیاد به دل نمیشینه!

    خلاصه اینکه هیچ کدوم از نوشته های این تاپیک از من نیست، اینارو دوستان لطف کردن و برام ایمیل کردن، منم چون قشنگ بود گذاشتم تو سایت تا بقیه هم لذت ببرن!smiley

    در پاسخ به: قوانین مورفی! #8558
    elhami
    کاربر

    4. وقتی قبل از امتحانات، نکات را مرور می‌کنی، مهم‌ترین‌شان ناخواناترین‌شان است

       

    در پاسخ به: قوانین مورفی! #8557
    elhami
    کاربر

    3. هشتاد درصد سؤالات امتحان پایان ترم بر اساس مطالب گفته‌شده در کلاسی است که در آن غایب بوده‌ای  

    در پاسخ به: مشاعره #5800
    elhami
    کاربر

    دنیا گذران و کار دنیا گذران                      برخیز و مخور غم جهان گذران….!!!!smiley

    در پاسخ به: صیغه ی بیماران #8611
    elhami
    کاربر

    حالا شما حرص نخور، به اعصابت مسلط باش جوون!smiley

    خب حالا که فهمیدیم این نماینده نتونسته کاری بکنه و حرفشو پیش ببره، ما میتونیم دو تا کار انجام بدیم، یکی اینکه بشینیم دور هم بحث کنیم ببینیم میشه راه حلی پیدا کرد که دیگه از این اتفاقا نیفته و از این چیزا نشنویم یا نه؟! و این یعنی اینکه از کنار این قضیه به سادگی عبور نکنیم، یا اینکه اگه کاری ازمون بر نمیاد و حرفامونم زدیم و نظرامونم منتقل کردیم بهتر نیست دیگه برای آرامش خودمونم که شده بیخیال شیم و سعی کنیم حتی به زور! به بی عقلی و حماقت این آدم بخندیم و حداقل شاد باشیم؟!

    بابا این دنیای فانی، دو روزه! یه روزش که رفت به از دست رفتن اعصابمون سر این چیزا، اون یه روز باقی مونده رو لا اقل خوش باشیدsmiley 

    در پاسخ به: صیغه ی بیماران #8610
    elhami
    کاربر

    اینا درست ولی کیه که بفهمه این چیزا رو دکتر؟!!! اون آقام مثلا خواسته واسه خودش شرعی کنه این قضیه رو!!!!!! هرچند بعید نیست قصد دیگه ای فراتر از این قضایا تو ذهنش بوده باشه!

    خدا رو شکر که هرچی بود به خیر گذشت… 

    در پاسخ به: دوش… #8624
    elhami
    کاربر

    چون شعرش قشنگ بود همه شو نوشتم، شما میتونید همون یه بیتو بنویسید که با دوش شروع میشه!

    ببینم این تاپیک پر از چند تا از این شعرا میشه…smiley

    در پاسخ به: دوش… #8623
    elhami
    کاربر

    دوش سـودای رُخـش گـفـتـم ز سـر بـیــــــرون کـنـم

    گـفـت : کـــو زنـجـیـر ؟ تا تـدبـیـر ایـن مـجـنــون کـنـم

    قامـتـش را سـرو گـفـتم ، سر کشید از من به خشم

    دوستـان ! از راسـت می‌رنـجـد نـگــارم چـون کـنـم ؟!

    نـکـتـه نـاسـنـجـیــده گـفـتـم ، دلـبـــرا  ! مـعـذور دار !

    عـشـوه‌ای فــرمـای ! تـا مـن طـبـع را مــــوزون کـنـم

    زرد رویـی می‌کـشـم زان طـبــــــع نـازک ، بی گـنــاه

    ســاقـیـا ! جـامـی بـده   تـا چـهـره را گـلـگـون کـنـم

    ای نـسـیـم مـنـزل لـیـلی ! خــــــــــدا را تـا بـه کـی

    رَبـع را بـر هـم زنــم ، اطــلال را جـیـحـون کـــــنـم ؟!

    مـن که ره بـردم به گـنـج حـُسن بی پـایــان دوست

    صـد گـدای همـچـو خـود را بـعـد از ایـن قـارون کـنـم

    ای مـَهِ صـاحب قـران ! از بـنـده حـافـــــظ  یـاد کـن

    تــا دعـای دولـــــت آن حـُسن روز افـــــــــزون کـنـم

      

    در پاسخ به: دوش… #8622
    elhami
    کاربر

    دوش دیدم وسط کوچه روان؛ دخترکی، دلبرکی، دلبر شیرین لبکی، با نمکی، خوشگلکی، این طرفش مادرکی، آن طرفش خواهرکی…

    عشق آن گوهر یکدانه و آن مهوش جانانه مرا کرد ز ویرانه روان…

    گفتمش: یار فریبا! چه خطیبی، چه لطیفی، تو نه چاقی نه ضعیفی… به چنین حسن و چنین خوی، دگر مادر گیتی به جهان دختر نازی چو تو زادن نتواند…

    شدش آن دلبر جانی ز کلامم عصبانی، به همان گونه که دانی، دو عدد سیلی جانانه بزد صورت من…

    لیک از روی نرفتم، عقبش رفتم و آنگه دهنی غنچه صفت کرد ز هم باز، تا خوش کند آواز…

    گفتمش: ‌ای غنچه دهن، من به فدای دهنت، جیغ بزن، داد بزن، هر چه دلت خواست بگو. من نخواهم، نتوانم و نشاید ز تو بگسستن و از عشق تو محروم شدن…

    که اینبار مادر دخترک گفت که: ‌ای کله خر احمق نادان، که تو‌ای آدمک بی سر و پا! دست بردار ز این دخترکم، برو گم شو!!

    گفتم‌ای مادر من، یاور من…

    دهن بلبل عاشق نتوان بست که بر گل نسراید، چشم عاشق نتوان بست که معشوق نبیند… heart

    در پاسخ به: قوانین مورفی! #8555
    elhami
    کاربر

    2. اگر به نظر می‌رسد همه‌ی چیزها خوب پیش می‌روند، حتماً چیزی را از قلم انداخته‌ای...  

    در پاسخ به: قوانین مورفی! #8554
    elhami
    کاربر

    1. هیچ کاری آن‌طور که به نظر می‌رسد، ساده نیست  

    در پاسخ به: لحظه تحول #4491
    elhami
    کاربر

    مردها نامردترین موجوداتند! تا زمانی عشق می ورزند که بدانند زن اسیر آنها نشده و هنگامیکه قلب زن را تسخیر کردند با تمام مردانگی ناجوانمردی میکنند  

    دکتر شریعتی

    در پاسخ به: عاشقانه ها!!!! #7978
    elhami
    کاربر

    زمانیکه عشق را می رانید نه تنها خودتان بلکه قلب دیگران را هم جریحه دار می کنید. دوست داشتن ریسک بزرگی است اما بهانه ای برای نامهربان بودن با دیگران نیست. هرگز از گذشته خود به عنوان بهانه ای برای رفتار امروز خود استفاده نکنید.  

    عشق آزرده نمی سازد. وقتی عشق ورزیدن را متوقف کنید آزرده می شوید. وقتی عشق می ورزید در درون خود احساس شور و نشاط می کنید عمیق ترین آسیب روانی در زندگی شما زمانی بوجود می آید که عشق خود را از دیگران دریغ کنید. 

     

    «باربارا دی آنجلس»  

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 711)