پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
elhami
کاربربه به، واقعا که لذت بردم، ممنون از شعرهای قشنگی که نوشتید، ببین چقدر شعر با دوش… داشتیم و خبر نداشتیم!
elhami
کاربرامیدوارم خبر اولیتون تنها شایعه ای باشه محض خنده!
elhami
کاربرمنظورت از الهام خانم الان منم؟! اینکه می نویسم یعنی از خودم؟! کی گفته؟ باد خبر رسونده بازم؟! یا اون کلاغه ناقلا لو داده قضیه رو؟!
نه عزیزم، این متنارو من ننوشتم، البته استعدادم تو نویسندگی و گاهی شاعری بد نیست، یه چند باریم چند تا متن قشنگ نوشتم ولی رو این قضایا کلا وقت و انرژی زیادی نذاشتم! یعنی در واقع علی رغم علاقه زیادی که به نویسندگی دارم، دوست ندارم همین جوری قلم به دست بگیرم و بشینم پای نوشتن! به دلم نمیشینه این مدل نوشتن! نویسندگی حس و حال خاص خودشو میخواد، یه جورایی یه جوشش درونیه، همینجوری که نمیشه نویسنده شد، باید قبلش ظرفیتشو پیدا کنی، باید دلت بزرگ باشه و پاک! البته یه وقتایی میشه همینجوری هم نوشت ولی من میگم تا این کلمات از دل بیرون نیاد به دل نمیشینه!
خلاصه اینکه هیچ کدوم از نوشته های این تاپیک از من نیست، اینارو دوستان لطف کردن و برام ایمیل کردن، منم چون قشنگ بود گذاشتم تو سایت تا بقیه هم لذت ببرن!
elhami
کاربر4. وقتی قبل از امتحانات، نکات را مرور میکنی، مهمترینشان ناخواناترینشان است…
elhami
کاربر3. هشتاد درصد سؤالات امتحان پایان ترم بر اساس مطالب گفتهشده در کلاسی است که در آن غایب بودهای…
elhami
کاربردنیا گذران و کار دنیا گذران برخیز و مخور غم جهان گذران….!!!!
elhami
کاربرحالا شما حرص نخور، به اعصابت مسلط باش جوون!
خب حالا که فهمیدیم این نماینده نتونسته کاری بکنه و حرفشو پیش ببره، ما میتونیم دو تا کار انجام بدیم، یکی اینکه بشینیم دور هم بحث کنیم ببینیم میشه راه حلی پیدا کرد که دیگه از این اتفاقا نیفته و از این چیزا نشنویم یا نه؟! و این یعنی اینکه از کنار این قضیه به سادگی عبور نکنیم، یا اینکه اگه کاری ازمون بر نمیاد و حرفامونم زدیم و نظرامونم منتقل کردیم بهتر نیست دیگه برای آرامش خودمونم که شده بیخیال شیم و سعی کنیم حتی به زور! به بی عقلی و حماقت این آدم بخندیم و حداقل شاد باشیم؟!
بابا این دنیای فانی، دو روزه! یه روزش که رفت به از دست رفتن اعصابمون سر این چیزا، اون یه روز باقی مونده رو لا اقل خوش باشید…
elhami
کاربراینا درست ولی کیه که بفهمه این چیزا رو دکتر؟!!! اون آقام مثلا خواسته واسه خودش شرعی کنه این قضیه رو!!!!!! هرچند بعید نیست قصد دیگه ای فراتر از این قضایا تو ذهنش بوده باشه!
خدا رو شکر که هرچی بود به خیر گذشت…
elhami
کاربرچون شعرش قشنگ بود همه شو نوشتم، شما میتونید همون یه بیتو بنویسید که با دوش شروع میشه!
ببینم این تاپیک پر از چند تا از این شعرا میشه…
elhami
کاربردوش سـودای رُخـش گـفـتـم ز سـر بـیــــــرون کـنـم
گـفـت : کـــو زنـجـیـر ؟ تا تـدبـیـر ایـن مـجـنــون کـنـم
قامـتـش را سـرو گـفـتم ، سر کشید از من به خشم
دوستـان ! از راسـت میرنـجـد نـگــارم چـون کـنـم ؟!
نـکـتـه نـاسـنـجـیــده گـفـتـم ، دلـبـــرا ! مـعـذور دار !
عـشـوهای فــرمـای ! تـا مـن طـبـع را مــــوزون کـنـم
زرد رویـی میکـشـم زان طـبــــــع نـازک ، بی گـنــاه
ســاقـیـا ! جـامـی بـده تـا چـهـره را گـلـگـون کـنـم
ای نـسـیـم مـنـزل لـیـلی ! خــــــــــدا را تـا بـه کـی
رَبـع را بـر هـم زنــم ، اطــلال را جـیـحـون کـــــنـم ؟!
مـن که ره بـردم به گـنـج حـُسن بی پـایــان دوست
صـد گـدای همـچـو خـود را بـعـد از ایـن قـارون کـنـم
ای مـَهِ صـاحب قـران ! از بـنـده حـافـــــظ یـاد کـن
تــا دعـای دولـــــت آن حـُسن روز افـــــــــزون کـنـم
elhami
کاربردوش دیدم وسط کوچه روان؛ دخترکی، دلبرکی، دلبر شیرین لبکی، با نمکی، خوشگلکی، این طرفش مادرکی، آن طرفش خواهرکی…
عشق آن گوهر یکدانه و آن مهوش جانانه مرا کرد ز ویرانه روان…
گفتمش: یار فریبا! چه خطیبی، چه لطیفی، تو نه چاقی نه ضعیفی… به چنین حسن و چنین خوی، دگر مادر گیتی به جهان دختر نازی چو تو زادن نتواند…
شدش آن دلبر جانی ز کلامم عصبانی، به همان گونه که دانی، دو عدد سیلی جانانه بزد صورت من…
لیک از روی نرفتم، عقبش رفتم و آنگه دهنی غنچه صفت کرد ز هم باز، تا خوش کند آواز…
گفتمش: ای غنچه دهن، من به فدای دهنت، جیغ بزن، داد بزن، هر چه دلت خواست بگو. من نخواهم، نتوانم و نشاید ز تو بگسستن و از عشق تو محروم شدن…
که اینبار مادر دخترک گفت که: ای کله خر احمق نادان، که توای آدمک بی سر و پا! دست بردار ز این دخترکم، برو گم شو!!
گفتمای مادر من، یاور من…
دهن بلبل عاشق نتوان بست که بر گل نسراید، چشم عاشق نتوان بست که معشوق نبیند…
elhami
کاربر2. اگر به نظر میرسد همهی چیزها خوب پیش میروند، حتماً چیزی را از قلم انداختهای...
elhami
کاربر1. هیچ کاری آنطور که به نظر میرسد، ساده نیست…
elhami
کاربرمردها نامردترین موجوداتند! تا زمانی عشق می ورزند که بدانند زن اسیر آنها نشده و هنگامیکه قلب زن را تسخیر کردند با تمام مردانگی ناجوانمردی میکنند …
دکتر شریعتی
elhami
کاربرزمانیکه عشق را می رانید نه تنها خودتان بلکه قلب دیگران را هم جریحه دار می کنید. دوست داشتن ریسک بزرگی است اما بهانه ای برای نامهربان بودن با دیگران نیست. هرگز از گذشته خود به عنوان بهانه ای برای رفتار امروز خود استفاده نکنید.
عشق آزرده نمی سازد. وقتی عشق ورزیدن را متوقف کنید آزرده می شوید. وقتی عشق می ورزید در درون خود احساس شور و نشاط می کنید عمیق ترین آسیب روانی در زندگی شما زمانی بوجود می آید که عشق خود را از دیگران دریغ کنید.
«باربارا دی آنجلس»
-
نویسندهنوشتهها