پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
aminima
مشارکت کنندهدر رابطه با داستان بالا، هر چی کمتر ببخشی، کمتر بهت میبخشن. و هر چی بیشتر داشته باشی، بیشتر ازت میگیرن. واسه همینه که کمتر داری. عموم آدم ها روحشون کوچیک تر از این حرفهاست که بدون منت و بدون انتظار چیزی رو ببخشن یا محبت بورزن. اکثر ما وقتی محبت ببینیم محبت میکنیم. تعدادی کمی اول محبت میکنیم تا محبت ببینیم. اما تعداد بسیار بسیار کمی فقط محبت می کنیم.
حتما شنیدید که میگن کسی که برای محبت حد و مرز قائل بشه معنی محبت رو درک نکرده. اما واقعا نمیشه بین این آدم ها زندگی کرد و مرتب ازشون خنجر بخوری و به محبت کردنت ادامه بدی! این طوری خیلی زود از پا در میای. مگه اینکه قلب و روحت خیلی بزرگ و عمیق باشه. هرچند خودم بر این باورم که "اگه به اشتباه احمق به نظر بیایم، بهتر از اینه که به ناچار بی رحم باشیم. "
میگه وفا را از درخت بیاموز، که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد…
aminima
مشارکت کنندهمن گفتم اول سریع میپرم شیر آب رو میبندم که هدر نره! مگه چند ثانیه وقت میخواد؟! بعد میرم بچه رو میگیرم بغلم. و بعد میرم بپرسم کیه (یوقت نره طرف!) بعد اگه تلفن قطع نشده باشه میرم بر میدارم. اگه طرف کار داشته باشه دوباره زنگ میزنه خب! آخر سر هم میرم سراغ لباس ها. بارون بیاد که بیاد فوقش خیس میشن دیگه! دوباره میذاریم خشک شن خب، مهم نیست!
aminima
مشارکت کنندهخب مثل اینکه پول کمترین اهمیت رو برای من داره!
نتیجش که میتونم بگم تا حد زیادی قابل قبوله، جز در مورد اول من. بعد آیا این تست واقعا مال فرویده؟ و آیا توضیحی داره که هدف این گزینه ها با چه منظقی مشخص شدن؟
ممنون.
مارس 22, 2011 در 9:49 ق.ظ در پاسخ به: إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ #7920aminima
مشارکت کنندهواقعا فکر می کنید با این نوع عمل کردن چیزی درست میشه؟!
aminima
مشارکت کنندهممنون.
شما کدوم موسسه رو پیشنهاد می کنید؟ و از کجا میتونم مطالبشون رو تهیه کنم؟
aminima
مشارکت کنندهک زوج در اوایل 60 سالگی ، در یک رستوران کوچک رومانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودند.
ناگهان یک پری کوچک سر میزشان ظاهر شد و گفت: چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستید و درتمام این مدت به هم وفادار موندید ، هر کدامتان میتوانید یک آرزو بکنید.
خانم گفت: اوه، من میخواهم به همراه همسر عزیزم ، دور دنیا را سفر کنم. پری چوب جادوئیش را تکان داد و دوتا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک در دستش ظاهر شد . حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت:خب ، این خیلی رومانتیکه و فقط یکبار در زندگی اتفاق میافته ، خیلی متاسفم عزیزم ولی من آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خود داشته باشم. خانم و پری سخت ناامید شده بودند ولی آرزو، آرزوست دیگر. پری چوب جادوئیش را چرخاند و …..آقا 92 ساله شد!
aminima
مشارکت کنندهما یک استادی داریم، کلا من به شخصیت و روش درس دادنش علاقه ی شدیدی دارم… چون واقعا عجیبه. یه روز با دوستان دبیرستانی که از دانشگاه ها برگشته بودن و تعطیلات بود رفتیم بیرون. توی ماشین نشسته بودیم، حرف می زدیم از همه جا… ترم های دوم سوم بود… من گفتم: ما یه استادی داریم دیوونست! مثلا راس ساعت مقرر صندلی میذاره پشت در و میشینه و حضور غیاب میکنه. و برای اونهایی که پشت در موندن غیبت میذاره، حتی اگه فقط چند ثانیه دیر کرده باشن. یا ادا اطوار در میاره سر کلاس و … اسمش هم دکتر فلانیه… بعد یکی از دوستام برگشت بهم گفت: اون دایی مادرمه!
من اینجوری شدم:
البته با شوخی و خنده قضیه رو جمع کردیم. خودش هم میخندید…
aminima
مشارکت کنندهاینو مگه توی دفترچه ی لپتاپ ننشوته؟ معمولا باطری ها رو ده ساعت قبل از استفاده ی اولیه شارژ می کنن.
aminima
مشارکت کنندهبله حق با شما است. سایت رو خیلی ها نمیشناسند. باید برای سایت در حد یک برگ A5 نوشته ای تهیه بشه تا به کمک دوستان در کلاس های درس روی بورد نصب بشه. همچنین سایت برچسب هایی داره که به عنوان تبلیغات در همایش های دانشجویی اگه خودم باشم پخش میکنم. که این برچسب ها باید در اختیار افراد علاقه مند برای کمک به پخششون قرار بگیره.
شما آیا ایده ی خاصی دارید؟
aminima
مشارکت کنندهممنون بابت کند و کاوی که در سایت دارید دکتر.
پس کتاب های نکات برتر قابل قبول هستند برای یادگیری اولیه؟
aminima
مشارکت کنندهاحسنت! احسنت! به امید خدا دوره های بعدی پزشکی همین طور خوب باشه و بهتر هم بشه براتون…
aminima
مشارکت کنندهخب یه تاپیک باز کن براش و اختصاصی روش صحبت کنیم.
aminima
مشارکت کنندهشاید بزرگترین سوتی ای که توی عمرم دادم و تا همین لحظه هم بابتش شرم دارم اینه که یه بار یکی از دخترای کلاس (که اتفاقا اینجا هم عضوه) اومد گفت فلانی لپتاپ من مشکل پیدا کرده. گفتم بیار یه نگاهی بهش بندازیم… تصمیم بر این شد که ویندوز رو عوض کنم. توی دانشگاه بودیم، نشسته بودیم داشتیم هم حرف میزدیم هم کار این لپتاپ رو انجام میدادیم.
وقتی میخواستم ویندوز و نصب کنم پیام میداد که هیچ هاردی وجود نداره! (توجه: cd ویندوز مال خود لپتاپ نبود.) چند بار روش های مخالف رو تست کردم دیدم جواب نمیده. گفتم خب ببین، اطلاعات هارد رو میریزیم روی هارد اکسترنال من تا یه بک آپی داشته باشیم. و بعد هاردتو از بیخ فرمت میکنیم شاید مشکل برطرف شه. بیش از یک ساعت نشستیم تا چندین گیگابایت اطلاعات منتقل شه روی هارد من. و بعد با نرمافزاری هارد لپتاپ رو از نو فرمت و پارتیشن بندی کردم.
حالا دوباره تست کردم دیدم ایول، بالاخره هارد شناخته شد! (آره جون خودم!) محض تمیزکاری بیشتر دوباره از توی تنظیماتی که موقع نصب ویندوز میاد هارد رو فرمت و پارتیشن بندی کردم و بعد گام بعدی نصب رو ادامه دادم…
چند دقیقه طول کشید تا قسمت اول نصب تموم شه. حالا لپتاپ باید ری استارت میشد تا نصب ادامه پیدا کنه. که ری استارت هم شد. بعد از ری استارت باید اتوماتیک پروسه ی نصب ادامه پیدا می کرد… که دیدم ای داد! یعنی چی؟! چرا پیام خطا میده میگه هارد وجود نداره؟!! پس این الان این همه عملیات رو کجا انجام داد؟! مگه روی هارد نبود خب؟!!
وا……..ی خاک بر سرم…. خاااااااک بر سرم… قلبم وایستاد!!! این هارد اکسترنال خودم بود که دوباره فرمتش کرده بودم و نصب داشت روی اون انجام میشد… و اون هاردی که شناخته شده بود هارد اکسترنال من بووووووود که کابلش رو جدا نکرده بودم از لپتااااااپ….. واااااااای اطلاعات این بنده خدا…. همممممش رفت!!! واااای دویست و پنجاه گیگابایت فیلم های من توی هاردم بود همممممممش رففففت!!! این چه اشتباه احمقانه ای بود من انجام دادم؟!! چرا کابل اینو نکشیدم آخه؟؟؟ من جواب این خانومو چی بدم الان؟!!! الان چه طوری تو چشم های این نگاه کنم؟!! آب شدم که!!
خلاصه… واقعا شرمنده شدم… یعنی خودتون تصور کنید چه حالی داشتم… لپتاپ رو بردم خونه، یه CD اورجینال خود مایکرسافت رو امتحان کردم روش، دیدم بعله، دردش همین بود، جناب لپتاپ با CD های رایت شده این مشکل رو داشت که هاردش رو نمیشناخت. اما با CD اورجینال این مشکل وجود نداشت…
دو سه روز این لپتاپ پیشم بود تا اطلاعات از دست رفته رو recovery کنم، اما تقریبا میشه گفت بی فایده بود… 🙁 کوهی از اطلاعات بدست اومد که هیچ دسته بندی ای نداشتن… و من بسیار بسیار بسیار عرق شرمندگی بر جبین داشتم… این شاید بزرگترین اشتباهی بود که در این زمینه ها کردم…
aminima
مشارکت کنندهشنیده بودم… هرچند عکس واسه من باز نمیشه. (باید یه فکری برای آپلود عکس روی خود سایت بکنم.)
aminima
مشارکت کنندهمژده مژده مژده
بالاخره این امکان هم به سایت اضافه شد: کاربران میتونن تنظیم کنن چه کسانی به چه قسمت هایی از پروفایل اون ها دسترسی داشته باشند یا نداشته باشند. برای تغییر این تنظیم ها، از منوی حساب کاربری من، قسمت "امنیت" رو کلیک کنید.
مثلا میتونید تنظیم کنید چه کسانی حق دارند لیست دوستان شما رو ببینند؟ دوستانتون؟ اعضای وارد شده به سایت؟ همه؟ یا فقط عده ای خاص که خودتون مشخص می کنید…
-
نویسندهنوشتهها