پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
aminima
مشارکت کنندهیک امکان بسیار جالب دیگه به سایت اضافه شده. تحت عنوان "وبلاگ خارجی!" (در حال حاضر غیر فعال)
توضیح: اگر کسی وبلاگی داره، و میخواد که مطالب اون وبلاگ رو در صفحه ی فعالیت های پروفایل خودش در اینجا هم داشته باشه، میتونه آدرس فید یا RSS وبلاگ خودش رو در این قسمت وارد کنه: منوی حساب کاربری من > تنظیمات > وبلاگ خارجی. من چند نمونه از آدرس های RSS سرویس دهنده های مختلف و براتون میذارم. شما فقط به جای example اسم وبلاگ خودتون رو بذارید. با اینکار هر مطلبی که شما در وبلاگتون بنویسید، بعد از چند دقیقه (نیم تا یک ساعت) به طور خودکار در صفحه فعالیت شما و فعالیت های سایت نشون داده میشه.
بلاگفا: http://example.blogfa.com/rss.aspx
پرشین بلاگ: http://example.persianblog.ir/rss.xml
میهن بلاگ: http://example.mihanblog.com/post/rss/
بلاگ اسپات: http://example.blogspot.com/feeds/posts/default
بلاگ اسکای: http://www.example.blogsky.com/rss
وردپرس: http://example.wordpress.com/feed
اگه نمیدونید feed یا RSS چیه، اینجا رو ببینید.
aminima
مشارکت کنندهLUCK = Labour Under Correct Knowledge
aminima
مشارکت کنندهخب! تا حالا شده بخواید برای فلان کاربر یه چیزی بنویسید که توی صفحه ی پروفایل اون کاربر نشون داده بشه؟ مثل چیزی که توی فــیــســبوک به عنوان نوشتن روی wall دیگران میشناسیم.
از این به بعد میتونید یه چیزی شبیه اون رو در mednet هم داشته باشید. کافیه به پروفایل یه نفر برید و بعد به قسمت فعالیت های اون کاربر برید. مستطیلی رو میبینید که میتونید برای اون کاربر یه چیزی بنویسید. این نوشته در سه جا نمایش داده میشه: صفحه فعالیت های پروفایل خودتون و صفحه فعالیت های پروفایل اون کاربر و همچنین صفحه ی اصلی فعالیت های سایت.
نکته: این فرق داره با رونوشت کردن یک مطلب. در رونوشت کردن یک مطلب، کاربر مورد نظر یک ایمیل دریافت میکنه که فلانی خواسته یه چیزی به گوش شما برسه. و شما میتونید این رونوشت کردن رو در هرجایی از سایت که بشه توش نوشت بنویسید!
aminima
مشارکت کنندهمن اصلا با ویندوز ۷ کار نکردم. توی xp هم یه بار فکر کنم شبکه کردم. ولی توی لینوکس چرا کار کردم. ببین کلا جریان توی لینوکس اینه که وقتی دو تا لینوکس رو با هم شبکه میکنی، لزومی نداره به فایل های دو طرف هم دسترسی داشته باشی. توی لینوکس باید یه فولدر رو به عنوان فولدر مشترک تعریف کنی. به این صورت که اونو توی یکی از سیستم ها میسازی و share میکنی. و اجازه ی دسترسی سایر کامپیوترها (others) رو بهش میدی. بعد از اون طرف میای توی این فولدره. البته میشه یه درایو رو هم share کرد. فکر میکنم توی ویندوز هم یه همچین چیزی وجود داشته باشه. شما که تا شبکه کردنش پیش رفتی با یکم انگولک کردن باید بتونی فایل ها رو هم share کنی.
aminima
مشارکت کنندهشما نتیجه گیریت خیلی ضعیفه ها مهران جان. رو خودت کار کن یکم.
aminima
مشارکت کنندهپیشنهاد میکنم از محصولات htc یک پاکت پی سی بخرید. با داشتن یک سیمکارت ایرانسل و پرداخت ده هزار تومن ماهانه، شما میتونید به راحتی در هر جایی که هستین به اینترنت با سرعت مناسب دسترسی داشته باشین. حتی بعضی از این دستگاه ها امکان این رو دارند که به کامپیوتر وصل شن تا شما بتونید از این اینترنت در کامپیوترتون استفاده کنید. و حتی تر اینکه بعضی ها امکان تبدیل شدن به مودم وایرلس رو هم دارند!
aminima
مشارکت کنندهاحسنت… برخلاف خیلی از مطالبی که در مورد موفقیت می نویسند و همشون رو خودمون میدونیم، این چند خط، مطالب جدید و جالبی داشت. خدا رحمتش کنه.
aminima
مشارکت کنندهپیچیده؟!! کی؟ من؟!! دیگه ساده تر از این؟!
1- اولا که طناب ها روی زمین هستند. و اون طناب به آرامی در حال سوختنه. برای چی باید گمش کنیم؟!
2- برای پیدا کردن اون نقاط: طناب رو خم میکنیم، وسطش پیدا میشه. و یک بار دیگه یک نیمه رو خم میکنیم و وسط اون نیمه پیدا میشه. بعد اون طناب دیگه رو طوری میذاریم روی زمین که سر هر کدوم، اون نقاط رو اشاره کنه. پس هیچ وقت گم نمی کنیم اون نقاط رو.
aminima
مشارکت کنندهکاری نداره که!
دو تا طناب رو به این شکل میذاریم روی زمین:
خب؟ اصلا کاری به اون طنابی که خم شده نداریم. اون طناب مستقیم رو آتش میزنیم. تا آتیش برسه به وسط نیم ساعت طول میکشه. و تا آتیش برسه به نقطه ی وسط وسط یک ربع دیگه طول میکشه. پس روی هم 45 دقیقه طول میکشه.
واضحه که چطوری نقاط وسط رو پیدا میکنیم دیگه؟
صرفه جویی هم کردیم اینجوری 😉
مارس 9, 2011 در 7:09 ق.ظ در پاسخ به: معادل های عامیانه برای عبارت های پزشکی هنگام شرح حال گیری #5115aminima
مشارکت کنندهبفرمایید دکتر جان: واژه ی linesterol
aminima
مشارکت کنندهواقعا که… تازه باید از خداشون هم باشه که دانشگاه به اون عظمت و با اون همه امکانات با دانشگاهشون ادغام شده. خداییش دانشگاه ایران غولیه واسه خودش.
aminima
مشارکت کنندهآدم ها و آرمان آدم ها عوض میشن. همون طور که مسیر رودها عوض میشن… سال ها آرام آرام تغییر بوجود میاد…
1- همه ی دانشجو های پسر یا دختر پزشکی این طوری نیستند که تا پایان درسشون ارتباط با جنس مقابل (نمی گم مخالف) نداشته باشن. اتفاقا بر عکس. "خیلی" از دانشجو های پزشکی (تا این جایی که من دیدم) ارتباطاتی با عمق زیاد دارن! حتی در برخی موارد ارتباط جنسی، و مسلما از نوع نامشروع. به نظر من محور اصلی ازدواج نیست. محور اصلی دیدگاه ما نسبت به ارتباط بین دو جسیت هست. وقتی دیدگاه سالم و درستی نسبت به این ارتباط داشته باشیم، اون موقع بستر برای فکر کردن به ازدواج مهیا میشه. و اینکه بیایم تعریف کنیم ازدواج واسه چیه؟ چرا مرد و زن با هم ازدواج می کنن؟ هدف از این کار چیه و … خب اگر بخوایم در چهارچوب قانون ایران رفتار کنیم، که برخاسته از شرعه، هر ارتباط غیر کاری با جنس مقابل حرام و جرمه. یعنی اگر یک پسری با یک دختری که نسبتی با هم ندارند، توی خیابون کنار هم راه برن، مراجع قانونی این حق رو دارند که بپرسن شما چه نسبتی با هم دارید. اگر نسبت شرعی وجود نداشته باشه این دو نفر مجرم شناخته میشن. که به این میگن ساده ترین نوع ارتباط نامشروع. که خب زیاد مته به خشخاش نمیذارن وگرنه این جرم داره و جرمش هم در قانون مشخص شده. به نظر من بهتره وارد این مقوله نشیم که آیا این درسته یا غلط. چون بحث های اعتقادی و غیره پیش میاد که مناسب اینجا نیست. صرفا کوتاه گفتم که بخوام منظورم رو برسونم.
ما فرض میکنیم که بستر فکری جوون ها برای ارتباط با جنس مقابل، سالم و آماده است!!! حالا بحث اصلی میره سر خود ازدواج.
به نظر من:
ببینید بستگی داره این فرد بخواد در زندگیش به کجا برسه. بهر حال زندگی مشترک با زندگی تنهایی کاملا دو سر یک طناب هستند. یعنی یکی که وارد یک زندگی مشترک میشه، همه ی هدف ها و آرزوهاش دست خوش تغییر میشن. پس هم یک آدم تنها میتونه آرزو ها و اهداف خودش رو در زندگی داشته باشه، هم کسی که داره با همسرش زندگی میکنه. و این فرد تنها دیگه نمیتونه همین اهداف رو داشته باشه وقتی که ازدواج میکنه.
شما یک مسُله ریاضی رو در نظر بگیر. فرض کنیم این مسُله ی سخت رو خودت به تنهایی حلش کنی. چه قدر ممکنه احساس لذت بکنی که خودت حلش کردی… حالا فرض کن قسمتی از این مسُله رو خودت حل کنی و قسمت دیگرش رو دوستت. و با کنار هم قرار دادن این دو قسمت، جواب مسُله در بیاد. اینجا چه قدر میتونی لذت ببری از حل شدن این مسُله؟ اون جا خودت به تنهایی حلش کردی و اینجا تو قسمتی از راه حل رو ارائه دادی. هر دو لذت بخش هستند. اما واقعا لذتی که در هر کردوم می بری با اون یکی متفاوته و قابل مقایسه با هم نیستند.
زندگی هم همین. یعنی تو میتونی تنهایی زندگی کنی و یک جور لذت ببری، یا میتونی یک زندگی مشترک داشته باشی و از زندگیت اون طور لذت ببری. ببین همدم، دوست، رفیق، شریک زندگی، شریک جنسی… اینا با هم فرق دارن. و البته یک نفر میتونه همه ی اینها باشه که به این فرد میگن شریک زندگی. ولی لزومی نداره دوست تو شریک زندگی تو هم باشه. یا دوست تو شریک جنسی تو باشه. یا شریک جنسی تو همدم تو هم باشه… نه، چه لزومی داره؟! (البته دین خلاف این رو میگه!) حرف من اینه، یک نفر حق داره ازدواج بکنه یا نکنه، حالا وقتی تحقق آرزوها و اهداف زندگیش رو در این میبینه که ازدواج کنه، زمانی حق داره بره ازدواج کنه که به اون بلوغ فکری که بچه ها میگن رسیده باشه. یعنی بدونه وقتی تصمیم داره یک زندگی مشترک با یک نفر رو داشته باشه، وظایفش چیه؟ حقوقش چیه؟ چه طور با اون آدم میتونه به آرزوهاش برسه؟ آرزوهای اون آدم رو چطور میتونه برآورده کنه؟ چطور میتونن آرزوهای مشترک داشته باشن؟ باید حد اقل به این سطح برسه که درک کنه شریک زندگیش هم دوستشه هم همدمشه هم شریک جنسیشه هم رفیقشه هم …. اما حالا اومدیم یه نفر اهداف و آرزوهاش جوریه که نمیخواد زندگی مشترک داشته باشه. یعنی نمیخواد شریک زندگی واسه خودش داشته باشه. آیا این آدم حق نداره دوست یا همدم یا حتی شریک جنسی داشته باشه؟ من میگم چرا حق نداره؟! البته که حق داره. یه نفر میتونه تنها زندگی کنه، اما خب شریک جنسی هم داشته باشه. چه اشکالی داره؟! یا یک نفر تنها زندگی کنه اما همدمش کسی باشه که از جنس مقابل باشه. چه اشکالی داره؟! وقتی دو طرف با این قضیه مشکلی ندارن و از هم همینو میخوان، دیگه کسی چه حقی داره به اینا بگه این کارو نکنید؟! (در صورتی که دین و به تبع اون قانون کشور ما میگه که این کار اشکال داره و جرمه. خب نظر من مخالف اینه)
و الان من در حدی نیستم که بگم کدوم راه از این دو راه، راه برتر و راه کامل شدن هست؟ چون نه مطالعه دارم، نه زندگی مردم رو میشناسم، نه خودم تجربه ای دارم. نه حتی انسان رو میشناسم نه خدا رو! یعنی قضاوت نمی تونم بکنم بگم کدوم راه برتره. در کل نظر من اینه که نوشتم. برای ازدواج باید هدفمون از زندگیمون مشخص باشه. و حقوق و وظایف یک همسر رو بدونیم. و آمادگی براورده کردن این ها رو در خودمون ببینیم. در غیر این صورت حق نداریم ازدواج کنیم. حق نداریم. چون گند میزنیم به یک مفهوم. به یک روح. به یک زندگی….
aminima
مشارکت کنندههمه داغونیم… فقط باید مواظب باشیم وقتی به هم می خوریم داغون تر نکنیم همدیگه رو.
aminima
مشارکت کنندهکتاب خلاصه ی انگلیسی واسه مباحث استیجری چی داریم؟ چیزیو میشناسی؟
aminima
مشارکت کنندهواسه بچه های ایران که قرار بود 9 اسفند باشه، برگزار نشد یعنی؟!
دعوا واسه چی؟! نا سلامتی اینا قشر پزشکی این مملکت اند. این حرفا چیه دیگه آخه! ایران تهران نداره که بابا!!!
-
نویسندهنوشتهها