پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 451)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: امتحان علوم پایه!!! #4840
    aminima
    مشارکت کننده

    مواظب باش. امتحان تابستون از زمستون سخت تره. و دیگه با خوندن درس نامه و تست نمی تونی جواب جالبی بگیری، فقط میتونی لب مرزی پاس بشی.

    در پاسخ به: سالن تشریح! #4687
    aminima
    مشارکت کننده

    استاد ما از زمان خودش می گفت. بیش از ۳۰ سال پیش! میگفت که اون موقع هر دو سه نفری یه جسد داشتند. استاد سر یه جسد توضیح خودش رو میداد و همه می دیدند، اون وقت هر کسی می رفت سر جسد مربوط به خودش تمرین می کرد.
    الآن استاد حرف میزنه، میگه خب سوالی ندارید؟ ما هم میگیم نه! بعد ۱۲ نفر سر یه جسد تیکه پاره خب چی کار میشه کرد… هیچی واقعا!

    aminima
    مشارکت کننده

    یکم فشرده است؟!! آقا توی ویکیپدیا نگاه کنی برای معنی فشرده سازی از همین مثال استفاده شده! یکم؟!! حجم دروس پزشکی که همین طوری زیاد و سنگین هست، حالا اینا برداشتن اینکار رو کردن بدترش کردن. آدم وقت نمیکنه یه کتاب رو یک دور بخونه حتی! چه برسه به چند بار تکرار که لازمه ی یادگیری در پزشکیه.
    من دلم نمیخواد جزوه و کتاب های نکات برتر رو بخونم. ولی میبینم واقعا چاره ای ندارم… نمیدونم اون وقت برای امتحان رزیدنتی از کجام باید علم در بیارم بیرون!

    aminima
    مشارکت کننده

    مشکلات خودمون رو میگم.
    اصلا جوّ علمی نداره! – سالن مطالعه اش بیشتر شبیه دخمه است. – تعداد کتاب های انگلیسی بسیار کمه. به جاش کتاب های فارسی تازه اکثرا قدیمی. – اوضاع اینترنت بده: به نظر من یه دانشگاه باید حتما وایرلس داشته باشه. – بیشتر به مسائل غیر علمی بها میدن. – وضعیت کلاس ها، اصلا به کلاس درس دانشگاه نمیمونه واقعا. خیلی ابتدایی و مسخره، صرفا یه کامپیوتر گذاشتن توش!
    هیچ جایی برای استراحت و فراغت از درس برای چند دقیقه نداریم.
    استاد ها ببخشید، ببخشید، بلد نیستند درس بدن! ممکنه علم کافی رو داشته باشن، اما نمیتونن درس بدن. به طوری که به خداوندی خدا قسم اگه من به جای کلاس رفتن خودم از روی کتاب بخونم خیلی خیلی مفیدتر خواهد بود.
    و البته مسائل دیگه ای که کم کم میام می نویسم…

    در پاسخ به: گزارش خطای پزشکی… #4845
    aminima
    مشارکت کننده

    خب اتفاقیه که افتاده. برم گزارش بدم که چی بشه؟ که جراح رو مواخذه بکنن؟ هم خودش هم من میدونیم که اون اشتباه کرده. خب اشتباه کرده! منتها اون جوون ۲۰ ساله به خاطر اشتباه جراح فوت میکنه. خب حالا چی؟! شده دیگه! چی کارش میشه کرد؟!
    من نمیرم اون فرد رو گزارش نمی کنم.
    اما اگه اشتباهش طوری بود که مثلا طرف فلج میشد، یا نمیدونم یه بلای برگشت ناپذیر به جز مرگ به سرش میومد، اون موقع شاید میرفتم گزارش میدادم تا تنبیهش کنن. اما در مورد مرگ، نه. نمیدونم، احساسم این طور بهم میگه.

    در پاسخ به: پرسش هایی درباره کار با سایت #4622
    aminima
    مشارکت کننده

    راست میگی انگار… والله نمیدونم اشکال از کجا است! فکر میکنم باید یه گروه دیگه ایجاد کنی.

    در پاسخ به: مشاوره جلوگیری از بارداری؟ #4801
    aminima
    مشارکت کننده

    هیچ کدوم! اول سعی میکنم بفهمم هدفش چی هست. بعد طبق هدفی که داره راهنماییش میکنم. منظورم اینه که اول باید بدونم این دختر توی چه شرایطیه، بعد که فهمیدم چی به چیه، نصیحتش کنم یا مشاوره بدم یا به پدر مادرش بگم. بستگی داره خب.

    در پاسخ به: چگونه يك پژوهشگر بشويم؟ #4676
    aminima
    مشارکت کننده

    یک بار دیگه اون یک خط بالا رو بخون. منتها دقیق. نمیبینید نوشتم “به نظر من”؟؟؟ این یعنی به نظر من. یعنی فکر نمیکنم دیگران هم تفکر و شرایط من رو دارند. “””به نظر من””” یعنی به نظر من. نه نظر بقیه.

    aminima
    مشارکت کننده

    کارگاه
    نحوه ی تدریس پزشکی برای استادها.
    آموزش چیزای کاربردی کامپیوتر به استادها و دانشجو ها.
    و برگزار نشدن کارگاه روش جست و جو در اینترنت! که به نظر من از مسخره ترین و بیخود ترین کارگاه های دنیا است!

    در پاسخ به: سالن تشریح! #4683
    aminima
    مشارکت کننده

    جسد برای منم ترسناک نبود. انگار یه عروسکی بود که گذاشته بودنش اونجا. بیشتر ناراحت کننده بود تا ترسناک! استاد ما جلسه ی اول توضیح میداد که چطوری جسد رو آماده می کنند…. اوه… خیلی رنج آوره.
    جلسه اول همه براش یه فاتحه خوندیم.

    در پاسخ به: چگونه يك پژوهشگر بشويم؟ #4674
    aminima
    مشارکت کننده

    به نظر من اینجا دنبال معدل باش فعلا. تا بتونی بری اون ور. بعد اون ور دنبال علاقه های اینجوری باش. اینجا بخوای دنبال علاقه های اینجوری باشی به هیچ جا نمی رسی.

    در پاسخ به: لحظه تحول #4308
    aminima
    مشارکت کننده

    به کسی که احتمال پیروزی نمیدهد اعتماد نکن.

    در پاسخ به: چگونه يك پژوهشگر بشويم؟ #4669
    aminima
    مشارکت کننده

    ولی من نظرم اینه که آدم باید صبر کنه تا دانش کافی رو بدست بیاره و بعد شروع به تحقیق کنه. اون هم نه هر تحقیقی. بلکه درباره ی چیزی تحقیق کنه که براش سوال بوجود اومده یا چیزی که مشکلی در علم بوجود آورده. یا حتی چیزی که باعث بشه اطلاعاتی درباره ی حل یک موضوع به علم کمکی بکنه.
    من این نظرم رو به این خاطر میگم چون دارم از تجربه ی اندکی که از کار با کامپیوتر بدست آوردم براتون می گم. توی کامپیوتر وقتی با یه مشکل (نرم افزاری) مواجه میشید باید علم برخورد با اون مشکل رو داشته باشید تا بتونید حلش کنید. اگه بخواید حین حل مشکل یاد بگیرید که چیکار باید بکنید فقط وقت تلف کردنه.
    و هیچ وقت هم تا با نرم افزار دوست نشین (!) براتون مشکلی پیش نمیاد که بخواید حلش کنید!! جدی میگم! حالا این رو تعمیم بدیم به علم. تا با علم مخلوط نشیم نمیتونیم موضوعی برای حل کردن داشته باشیم پس تحقیق و پژوهشی هم به دنبالش بوجود نمیاد.
    پس به نظر من اول باید به علم تا حدی وارد شده باشیم تا …. تا … خب معلومه دیگه!

    در پاسخ به: معرفی کتاب #4517
    aminima
    مشارکت کننده

    کتاب “منِ او” اثر رضا امیرخانی. یک رمان ایرانی بسیار زیبا است. از دستش ندید.

    در پاسخ به: گزارش موارد بیماریها case report #4582
    aminima
    مشارکت کننده

    دکتر جان صبر داشته باش… بالاخره این تاپیک راه میفته… صبر کن فعلا…

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 451)