پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
emerson
کاربرعلايم ناگهاني – سردرد كم هم داشته – شرح حالي از عدم بينايي و كاهش بينايي رو مادر بيمار ذكر ميكنه – اسهال نداشته – روز گذشته (قبل از اين علائم) قضاي بيرون خورده البته خانوادش هم خوردن ولي اتفاقي واسشون نيفتاده- به نفع icp بالا دقيقا چه مانورهايي تو ذهنتونه (ميخوام آموزشي باشه به خاطر اين سوال ميكنم وگرنه پاسخ ميدادم) ؟ – علايم حياتي نرمال – دهيدراته نيست – بيمار وقت معاينه تقريبا بي هوش بود و اصلا obey نميكرد !!! ولي دست و پاش شل بود – DTR رو چك نكردم !
emerson
کاربريك راه ديگه ! دو تا دوتا تو پ ها رو ول ميكنيم هر كدوم ديرتر زمين خورد اون توپ مورد نظر ماست !!!
اين جوري درست نيست ؟!
emerson
کاربرخب آخرشو فقط فيلم بگيريد تا ببينيم اين دانشمند كوچولو از راه انساني و فكر مطلق ميتونه يك دقيقه رو سپري كنه !!!!
emerson
کاربرامين جان ديگه چيزي نموند كه نگي؟!
دكتر حميدرضا ميشه شكل آفت و ضايعات دهاني و گلو رو توضيح بدي؟ فقط آفت داشت؟ اريتم؟ اگزودا؟ يا هر چيزي كه ديدي رو ميشه توضيح بدي؟
هرپانژين تشخيص بسيار خوبيه چون الان هم فصلشه و همين چيزي كه شما ميگي ميده دانه هاي سفيد رنگ متعدد! فقط دكتر رزيتا يه سوال هرپانژين چقدر در بزرگسالان شايعه؟ من تو كودكان هستم و خيلي ميبينم ولي نميدونم تو بزرگسالان هم ميشه ديدش يا نه!!!
emerson
کاربركاملا مشخصه اين عكس ! شكستگي فمور در اثر تروما !
emerson
کاربرآخييييييييييي، بايد همگان بدونن چقدر ماها سختي ميكشيم تا درس بخونيم !!!
emerson
کاربر
زندگی یعنی چه؟شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ !!!
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
emerson
کاربر
فرار از زندگیروزی شاگردی به استاد
خویش گفت: استاد می خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان ها را به من
بیاموزی؟استاد گفت: واقعا می خواهی آن را فرا گیری؟
شاگرد گفت: بله با کمال میل.
استاد گفت: پس آماده شو با هم به جایی برویم. شاگرد قبول کرد.
استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند،
برد.استاد گفت : خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.
مکالمات بین کودکان به این صورت بود : الان نوبت من است که فرار کنم و
تو باید دنبال من بدوی.– نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی !
– اصلا چرا من هیچوقت نباید فرار کنم؟
و حرف هایی از این قبیل…
استاد ادامه داد: همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که
از دست دیگری فرار کنند.انسان نیز این گونه است.او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود رو به رو شود و دائم در تلاش است از
حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود
انجام نمی دهد.تو از من خواستی یکی از مهم ترین ویزگی های انسان را برای تو بگویم و
من آن را در چند کلام خلاصه میکنم:
تلاش برای فرار از زندگی
…emerson
کاربراگر ميخواهي بزرگ شوي از كردار نيك ديگران فراوان ياد كن.
emerson
کاربرخيلي قشنگ بود !!! طنز حقيقتيه !
emerson
کاربر:آينده مدير وقتي سايت انشالله بارها بهتر ميشه!!! ، اين يك شروعه فوق العادس، براي بهترين بودن هر روز يك آغاز نوست…
امين جان دستت درد نكنه گل كاشتي…
emerson
کاربرمن نيز متاسف شدم ولي واقعيت گاهي خيلي آزاردهنده است…
emerson
کاربرسوژه به اون معنا پزشكي نيست ولي تو يكي از بيمارستان ها بود كه عكس گرفتم !!!
emerson
کاربربا تشكر از شعر قشنگتون لطفا اشعارتون رو كه ميخوايد به صورت مشاعره بنويسيد در تاپيك مشاعره كه قبلا وجود داشت ادامه بديد…
سپاس
emerson
کاربرقویترین سلاحفرشته از شیطان پرسید:
قویترین سلاح تو برای فریفتن انسانها چیست؟شیطان گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست».
شیطان پرسید: قدرتمندترین سلاح تو برای امید بخشیدن به انسانها چیست؟
فرشته گفت: به آنها میگویم «هنوز فرصت هست».
-
نویسندهنوشتهها