پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نوشته‌ها
-
چه دلنوشته ای…
واقعا حرفاتون به دل میشینه چون واقعیتیه که میدونیم و میدونن اما به قول شما فراموش کردن…
امیدوارم ما این جور نشیم هرچند فکر میکنم داریم میشیم؛ یکم که سنمون داره بالا میره ادعامون هم بالا میره دو روز دیگه اینترن میشیم فکر میکنیم خبریه؛ خودمو میگم که با روپوش سفید یه جور دیگه میشم ؛ انگار مریضا زیر پای مان و ریز میبینمشون!!!
جای تاسف داره از انسان که چقدر زود خیلی چیزا یادش میره…
خودشو گم میکنه…
و دیگه هم پیداش نمیکنه…
راهنمایی؟! شما که CT رو خیلی عالی توضیح دادید؛ MRI رو هم بگید ! تو این عکسا ضایعه بهتر معلومه؛ به نظرتون همون خونریزیه یا توموره یا چیه؟!
من که خودمو نگفتم اون قدر معروف هستم که هرجا میرم میشناستم البته تو شهر ما که چندان بزرگ نیست معمولا تو خیابون که میرم آشنا میبینم هرچند فعلا تو این استیج چون میدونن نسخه نمیتونم بنویسم گیر نمیدن !!! ولی از اساتید بپرسید تو شهرهای به جز کلان اگه این جوری که گفتم نبودن !!! شمام با این علمتون که دارید چند سال دیگه همین جور میشید! صبر کنید میبینید؛ خدمت به مردم بهترین کاره فقط نباید اون قدر زیاد بشه که از زندگی شخصیت جا بمونی !!!
دکتر خیلی قشنگ بود، تیپ شعرای پروینه ؛ مشکلاتی که تو جامعه ما به وفور دیده میشه رو چقدر زیبا بیان کردهشاعرش کی بود؟
همون TB
(حیف شد که تی بی نیست !!!)استئومیلیت
من نمیدونم دیگه ؛ اگه امشبم به نتیجه نرسید یه محبتی کنید و بگید!!!
با تشکر فرااوان…
من هم خیلی گشتم و پرس و جو کردم تا بالاخره امشب کتابشو پیدا کردم ، انشالله فردا میرم میخرمش !!!
یکم تاخیر بوده ولی شما بحث کنید منم به آخرشم شاید رسیدم…
به به دکتر رزیتا به چه مقامی نائل اومدید
به نظرم بد نیست ولی اگه هر جا میرید یه مریض آویزون آدم میشه و حالشو خراب میکنه اصلا جالب نیست ، میری لباس بخری یارو میشناسدت سوال میپرسه میری شهر بازی همین میری پیتزا بخوری همین !!! خیلی بده دیگه ، ایرانیا این جورین ما خودمونم همین جوریم تا یکی رو میبینیم که به دردمون میخوره بهش نزدیک میشیم ولی کارمون راه میفته یادمون میره کی بود طرف! چه انتظاری دارم بنده خدا از خدا یه چیزی میخواد خدا بهش لطف میکنه آدم یادش میره خدا چه محبتی کرده چه برسه به نسل انسان !!!
در کل من کمک به مردم و دوست دارم…
الان اگه شورشو در نیارن
