پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 945)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: خلسه #6305
    emerson
    کاربر

    تعریف خلسه :

    خلسه از لحاظ لغوی از کلمه ترانس گرفته شده است ترانس یک لغت فرانسوی به معنی اضطراب و ترس شدید است و همچنین بعضی معتقد هستند از کلمه ترانس فر که ریشه لاتین دارد به معنی مردن و هلاک شدن است گرفته شده است
    عده ای هم به ریشه ترازینیشن در انگلیسی اصطلاح می کنند. به معنی انتقال و تحول و برزخ هست در ادبیات و عرفان خودمان خلسه را سرخوشی ولولی و سرمستی تعبیر کرده اند.
    معنای متعارفی که برای خلسه آمده است برخی بیان می کنند خلسه بین خواب و بیداری است که چیزی بینابین خواب و بیداری ، به همین خاطر هم برخی از آن به عنوان حالتی از خواب نوعی خواب یا خواب گونگی نام برده اند و یا حتی خلسه را حالتی شبیه چرت زدن می دانند همانی که عموم افراد با آن آشنا هستند.
    شبها وقتی انسان می خوابد آن حالت انتقالی که از بیداری به خواب دارد و صبح از خواب بیدار می شود آن در حالتی از خلسه یا حالتی شبیه خلسه هست خلسه را عده ای حالت دیگر تعبیر کرده اند که حرکات ارادی در آن متوقف می شود و حتی ممکن است برخی حواس پنجگانه نیز بلاک شود حالاتی مانند گیجی, منگی, کرخی و معاطی نیز تعابیر دیگری است که از خلسه بیان شده است. حالاتی شبیه چیزی که مدیوم ها در آن قرار می گیرند و در آن حالت قادر هستند یا علوم دیگر با موجودات دیگر ارتباط برقرار کنند هم تعریف دیگری است که از خلسه آمده است.
    عده ای معتقد هستند که خلسه اختلال موقت در سیستم عصبی هست و همچنین اختلال در آگاهی تعبیر شده است بعضی نیز تغییرات موقت در سیستم عصبی را خلسه
    می دانند به هر شکل بعضی خلسه را نوعی خاصی از آگاهی می دانند که آن را به نام «ابر آگاهی» یا آگاهی برتر نیز
    می دانند و گروهی دیگر خلسه را پریشانی وسیع روحی
    می دانند اینها تعاریف مختلفی است از خلسه آمده است بالطبع می شود گفت: که هیچ گونه از این تعاریف به تنهایی خلسه را به طور کامل و جامع معرفی نمی کند بلکه هریک از تعاریف از دید و زاویه خاصی به خلسه نگاه کرده است.
    اگر بخواهیم فرض کنیم که همه این تعاریف مباحثی در واقع وارد هست هر چند که برخی از این تعاریف آن چیزی که مدنظر ما است,‌ نیست و نیز ممکن است اشتباه هم باشد به هر شکل ما در کل معتقد هستیم خلسه حالت خاصی است که انسان در این حالت با ابعاد ماورایی و والای وجود خودش ارتباط می گیرد.
    پس خلسه را توجه به انسان از امور عادی و معنوی به امور برتر میدانیم. خلسه ای که مد نظر ماست همان خلسه ای است که حرکات ارادی در آن متوقف می شود ، حواس فیزیکی بلاک می شود ، حجم فیزیکی فراموش می شود و خودآگاه کنار می رود ناخودآگاه رد می شود و توجه انسان به سمت بعد ماورایی و بعد ملکوتی اش معطوف می شود.

    در پاسخ به: چاكراها #6262
    emerson
    کاربر

    چاکراها

    شما وجودی ساخته از نور ، عشق و هوشمندی هستید . این ویژگی ها جوهره ی اصلی انرژی تاب است . پس شما موجودی سرشار از انرژی می باشید . هر چند گاهی چنین احساسی را ندارید ولی در واقع گاهی کاملاً در نقطه مقابل پر از انرژی بودن می باشید . به هر حال همین حالا هم منبع پایان ناپذیری از انرژی درون توست و این انرژی درونی تو را کنترل می کند . به هر چیز فکر کنی تعیین کننده ی احساس و تجربه ی آن لحظه تو است . عادت های فکری تو

    بر مراکز مختلف انرژی در درون و در اطراف بدن تو اثر می گذارد . به عبارت دیگر اموری که تو بیشتر به طور متمرکز به آنها فکر می کنی ، پول،معنویت ، روابط انسانی ، و چیزهایی دیگر بر مراکز انرژی تو اثر می گذارد . این مراکز انرژی شبیه پروانه هایی عمل می کنند که پره های آنها روی هم قرار می گیرد و هم پوشانی دارند ما آنها را «چاکرا» می نامیم . که در زبان باستانی سانسکریت به معنای «چرخ» است.

    هر چند در بدن چاکراهای بسیاری وجود دارد اما روانشناسان و شفادهندگان معمولاً فقط به چاکراهای اصلی می پردازند . این چاکراها هر کدام در نزدیکی یکی از غده های ترشح کننده ی هورمون ها قرار دارند . آنها انرژی حیاتی را وارد بدن ما می کنند تا حیات ادامه پیدا کند (که به آن «کی»، «چی» و «پرانا» هم گفته می شود).آنها مانند دروازههای بازی پین بال هستند که توپ ها را در محوطه ی بازی به حرکت در می آورند .

    این انرژی حیاتی منشا الهی دارد و باعث می شود ما به تمام خرد یا آگاهی های معنوی دست یابیم . چاکراهای شما به طور مداوم انرژی را دریافت و آزاد می کند . اگر افکاری منفی داشته باشی ، چاکراها با انرژی سنگین مواجه و تیره آلوده می شوند . چاکراهای آلوده نمی توانند به طور کامل انرژی را به جریان بیاندازند ، در نتیجه شما احساس بی حالی و کندی و عدم تعادل می کنید ، همچنین از توانایی های طبیعی روانی خود هم نمی توانی استفاده کنی.

    درباره ی هر «موضوعی» که فکر کنی، معمولاً چاکرایی مربوط به آن هم داری . چاکراها مرتبط با افکار مربوط به پول و کسب و کار، روابط انسانی ، آینده ، تمایلات و عادت های روزمره و هدف ها و ارمان ها هستند. اگر تمام افکار خود را بر عشق و ایمان قرار دهی ، این چاکراها در وضعیت عالی و سالم عمل می کنند .

    انرژی و هستی شما به آرامی و نرمی در جریان می افتد و هماهنگی و سعادت را تجربه می کنید به هر حال کدام از ما احتمال دارد که گاهی در زندگی دچار نگرانی یاوسواس های فکری شویم . افکار ناشی از ترس بر چاکراهای آلوده مربوط به موضوعی که درباره آن فکر می کنی  اثر می گذارد . آن چاکرا آلوده و مچاله و آماسیده می شود . به دنبال آن احساس خستگی شدید یا بی حوصلگی می کنی، بدون آن که دلیل آن بدانید.

    چاکراها بر توان شهودی ما هم اثر می گذارند با چاکرایی پاک و متعادل به راحتی می توانید اطلاعاتی درباره ی آینده و افراد دیگر به دست آورید و آوای خداوند و فرشتگان را بشنوید .

    وضعیت طبیعی وجود شما سرشار از انرژی و روشن بینی و خلاقیت است و نیازی به افزودن هیچ چیزی برای بهره مندی و لذت بردن از این ویژگی ها نداری . تو همه ی آنها را در درون خودت داری . فقط مانند مجسمه ساز باید قطعات اضافی مجسمه ، که بخشی از تندیس نهایی نیستند را بتراشی فقط باید ترس را از وجود خود پاک کنی تا این ویژگی های درونی خود را نشان دهند .

    در پاسخ به: hypnotism #5979
    emerson
    کاربر

    کاربردهای هیپنوتیزم( قسمت اول)

    کاربردهای هیپنوتیزم محدود است و در بسیاری از جاها کاربرد ندارد. در برخی جاها نه تنها مفید نیست بلکه مضر هم واقع می شود.
    اول اشاره کنیم هیپنوتیزم کاربردهایی در امر پزشکی دارد برای این منظور شخص لازم است اول پزشک ابعاد هیپنوتیزم را یاد گیرند و در امر پزشکی استفاده کنند همین جا تذکر می دهیم که افراد غیر پزشک به هیچ عنوان از لحاظ قوانین و مقررات اجازه ندارند با استفاده از هیپنوتیزم درمان کنند در امر پزشکی استفاده های متفاوتی برای هیپنوتیزم قائل هستیم.
    اول برا ی تسکین درد:  مستحضرید برای تسکین درد از شیوه های مختلفی استفاده می شود که رایج ترین شیوه استفاده از داروهای مسکن آرام بخش است پزشکانی هیپنوتراپیست هستند موفق شدند برای برخی از دردها مثل برخی انواع: سردرد, ارتروز ، درد مفاصل, دردهای خیالی, دردهای عصبی,‌ برخی از دردهای مزمن, برخی از دردها انواع سرطان بهره بگیرد درمان بیماری ها کاربرد دیگری است از هیپنوتیزم می باشد .
    بخصوص در بحث کاربرد هیپنوتیزم درمان همه بیماری ها نیست بلکه در برخی از موارد فقط به عنوان درمان کمکی و جانبی عمل می کند. بیماری هایی که با هیپنوتیزم درمان
    شده اند در مورد جسم و روان ، اسناد و مدارک آن در مرکز جهاد دانشگاهی و بیمارستان موجود است.
    به این ترتیب است: بی خوابی, زخم معده,‌ زخم اثنی عشر, اعتیاد, کنترل وزن, (چاقی و لاغری) اختلال ادارار, برخی کمردردها, برخی دردهای گردن, درماتیت, التهاب پوست, اگزما, آسم, کنترل رفتار, داشتن شخصیت چندگانه, شب ادارای, ترس از تاریکی, ترس از ارتفاع, ترس از تنهایی, ترس از آب, ترس از …
    بالطبع نمی شود درد قایق آخر هنگام زایمان هیپنوتیزم کرد و زایمان بدون درد داشته باشد در کاربرد آخر امر پزشکی استفاده از هیپنوتیزم به جای بی حسی و بی هوشی برا ی عمل جراحی است جراحی های زیادی در مراکز و دانشگاههای دنیا انجام شده است که در آن بیماران را با هیپنوتیزم بی حس یا بی هوش کرده است و عمل جراحی صورت گرفته است.
    در مواردیکه از شیوه های معمولی بی هوشی بهره نگرفته اند این موارد به ثبت رسیده است:
    جراحی برداشت موضع, جراحی لیب ریوی, جراحی تیروئید, جراحی قلب, سزارین, برداشتن رحم, جراحی معده, جراحی وبا و سل, جراحی پستان, برداشتن آپاندیس, برداشتن جنون پستان, پیوند پوست‌, آب مروارید, گوی تاژ, از گونه
    جراحی هایی است از هیپنوتیزم به عمل رسیده است کاربرد هیپنوتیزم در مسائل دیگر مورد تحقیق است.
    دانش آموزان و دانشجویان ممکن است به دلیل مختلفی دچار افت تحصیلی شوند از جلمه فقدان انگیزه هدف و برنامه در امر تحصیل است, عمل نکردن حافظه, کم بودن قدرت, درک و فهم قدرت, خلاقیت عدم و آرامش در کلاس درس و یا بخصوص در امتحانات داشتن اضطراب و موارد بسیار زیاد دیگر که بسیاری آنها با هیپنوتیزم و تلقینات هیپنوتیزمی قابل درمان هست.

    در پاسخ به: body language #5919
    emerson
    کاربر

    خواص  body language

    ۱-   پیام رسانی از طریق زبان بدن بطور نا خودآگاه منتقل میشود

    ۲-   تعداد و تنوع اشارات و حرکات بکاررفته در زبان بدن بسیار زیاد است

    ۳-   زبان گفتاری در کنار زبان بدن در جامعه امروز نقش بسیار مهمی پیدا کرده

    ۴-   خیلی ها در استفاده مؤثر از زبان گفتاری عاجزند لذا میتوانند از این زبان استفاده کنند پس از این طریق میتواننند بیشتر تاثیر بگذارند .

    ۵-   در مخصوصاًفروشندگان زبان بدن از زبان گفتاری اثر بیشتری دارد

    ۶-   دربین زوجهای جوان به دلیل عدم توانایی در بادی لنگویج معمولاً دعوا میشود

    ۷-   آیا تا به حال توجه کرده اید که افراد زشت سیرت و نفرت انگیز در رفتارشان و نگاهشان چیزی است که انسان را دفع میکند و برعکس

    ۸-   افراد موفق در نگاهشان اثر مثبت است و بر ما اثر مثبت میگذارد

    ۹-   معمولاًدر آموزش ،زبان بدن بسیار بسیار اثر گذار است و برعکس هم است معلم میتواند متوجه شود که شاگردش درس فهمیده یا نه همچنین میتواند متوجه شود که دانش آموز خسته شده یا نه

    در پاسخ به: NLP #5398
    emerson
    کاربر

    اگر سوالي بود بفرماييد…

    در پاسخ به: NLP #5397
    emerson
    کاربر

    ان.ال.پی و عادت پرخوری:

     بعضی از پرخوری­ها ناشی از نوعی وسوسه درونی نسبت به خوراکی­های معین است. یعنی مثلاً نان شیرینی شخص را وسوسه می­کند، در حالی که آن شخص، اضافه وزن دارد و ممکن است طبق تشخیص پزشک، خوردن خوراکی­های چرب و شیرین بر چاقی او بیفزاید.

     اعتیاد به سیگار نیز می­تواند نوعی وسواس تلقی شود، زیرا فرد سیگاری معمولاً به کشیدن سیگار وسوسه می­شود به طوری که نمی­تواند در مقابل آن وسوسه مقاومت کند.

    پس همان طور که با شیوه معروف به سویشینگ می­توان سیگار را ترک کرد، می­توان برای مقابله با سایر وسواس­ها هم از همین شیوه استفاده کرد. . در این جا نیز برای مقابله با وسوسه خوراکی از « حالت پایه » و « حالت مطلوب » استفاده می­کنیم.

    در حالت پایه شخص در برابر خوراک مورد علاقه است، در حالی که می­داند آن غذا برایش خوب نیست. در حالت مطلوب شخص خود را در حالت تناسب اندام و زیبایی کامل، ظاهر خوب و لباس شیک در نظر می­آورد که مورد توجه دیگران است. این تصویر نمایانگر این است که شخص بر وسوسه­ های خود غلبه کرده است و دیگر خوراکی مورد نظر برایش مهم نیست. تصویر پایه به صورت « خود احساس » و تصویر مطلوب به صورت « دیگر احساس » مجسم می­شود. حالت جایگزینی که موجب تداعی می­شود نیز با صدای خاصی (سویش، فوت، ویژ، …) تأمین می­گردد.

    در ان.ال.پی برای ایجاد یک تغییر معین می­توان از شیوه­های گوناگونی استفاده کرد. به عنوان نمونه برای مقابله با وسوسه خوراک به دو شیوه دیگر اشاره می­کنیم.

    یکی از این شیوه­ها تغییر رمز کیفی­های فرعی است. به اختصار اشاره می­شود: که ابتدا نوعی خوراکی که شخص نسبت به آن علاقه خاصی نداشته باشد در نظر گرفته و کیفیت­های فرعی تصویر آن یادداشت می­شود. سپس تصویر شیء مورد علاقه (مثلاًً نان خامه­ای) مجسم و کیفیت­های فرعی آن تغییر داده می­شود تا حتی الامکان به شیء قبلی شبیه شود. اما راه دیگری هم وجود دارد که مخصوص وسواس نسبت به خوراکی­هاست .

    شیوه اصلی:

    برای درک بهتر این شیوه صحنه­ ای را مجسم کنید که استاد ان.ال.پی در کلاس درس برای آموزش دانشجویان سعی می­کند این شیوه را عملاً نشان دهد. دانشجویان قبلاً در گروه­های دو نفری سعی کرده­اند موارد وسواس یکدیگر را مشخص و مهمترین کیفیت فرعی را که باعث وسوسه می­شود معین کنند.

    استاد: می­خواهیم نحوه رفع وسواس را نشان دهیم. آیا کسی هست که وسواسی داشته باشد و بخواهد از شر آن خلاص شود؟

    دانشجو: بله من.

    استاد: بیایید بالای صحنه. به چه چیزی وسواس دارید؟

    دانشجو: من عاشق پسته­ ام. حرفش را که بزنید دهنم آب می­افتد.

    استاد: خوب، چه می­کنید که هوس پسته به سرتان می­زند؟ این را که حتماً تمرین کرده­اید. بله؟ (دانشجو آهی می­کشد و نگاهش متوجه بالا می­شود) چیزی را می­بیند. درست است؟ چه تغییری در تصویر می­دهید که میلتان به پسته زیاد می­شود؟

    دانشجو: تصویر در نظرم دقیق و دقیق­تر می­شود.

    استاد: و ظاهراً عامل اصلی همین است. آیا طرف مقابلتان کیفیت­های فرعی دیگر را هم آزمایش کرد؟

    یکی از دانشجویان: بله، او را واداشتیم که تصویر یکی از پسته­ها را بزرگ کند و نزدیک بیاورد و این خیلی مؤثر بود.

    استاد: صحیح. شما به سه کیفیت اشاره کردید: دقیق بودن، بزرگ بودن و نزدیک بودن. اکنون می­خواهیم بدانیم که کدام تغییر از همه مؤثرتر است. در ابتدا چه تصویری را در نظر می­آورید، یک ظرف پسته، یا فقط یک دانه؟

    دانشجو: یک بشقاب پر.

    استاد: بسیار خوب، یک بشقاب پر از پسته.

    حالا فقط به یکی از آنها توجه کن و آن پسته را نزدیکتر بیاور … بله، قیافه تو نشان می­دهد که نسبت به آن واکنش شدید داری. اکنون تصویر را دوباره عقب ببر و بعد ظرف را بزرگ کن و ببین واکنشت چیست.

    دانشجو: عجیب است … فرق زیادی نمی­کند.

    استاد: بسیار خوب، حالا فرض کن تمام بشقاب از جا حرکت می­کند و به سوی تو می­آید.

    دانشجو: وقتی این کار را می­کنم حتی بوی پسته­ها را هم حس می­کنم.

    استاد: بوی پسته برای ما مهم نیست. آیا با این کار میل توبه پسته­ها بیشتر می­شود یا نه؟

    دانشجو: نه، آنهارا بیشتر نمی­خواهم.

    استاد: پس زوم کردن یکی از پسته­ها پسته­ها در تو وسوسه شدید ایجاد می­کند. درست است؟

    آنچه خواندید یک گزارش واقعی از یک کارگاه ان.ال.پی مربوط به چند سال پیش بود. استاد مورد اشاره آقای استیو آندریاس نویسنده کتاب کاربرد روان شناسی در زندگی عادی و نام دانشجوی مورد اشاره «فرد» است پس از آن که عامل اصلی وسوسه معلوم شد، استاد با شگرد جالبی به رفع آن پرداخت.

    در پاسخ به: تست هاي شخصيت #6110
    emerson
    کاربر

    نظرتون چيه ديگه جوابو بذارم؟ فكر كنم كس ديگه نظر نخواد بده!

    در پاسخ به: تست هاي شخصيت #6107
    emerson
    کاربر

    امين جان ، همه جوبها ميتونه باشه، به احساست رجوع كن و ببين كدوم رنگو ميگه!

    در پاسخ به: اگه پزشکی قبول نمیشودیم…. #6227
    emerson
    کاربر

    من به عشق پزشكي اومدم تجربي و غير از پزشكي به هيچ رشته ديگه اي نميتونم فكر كنم اگه سراسري قبول نميشدم ميرفتم آزاد!!!

    اگه اونم نميشدم يه سال ديگه ميخوندم!!!

    در پاسخ به: تست هاي شخصيت #6104
    emerson
    کاربر

    خوبه ، متشكرم ، حيفم مياد تا بقيه اعضا نظرشونو نگفتن جوابشو بيارم

    پس كمي ديگه صبر كنيد

    ممنون

    در پاسخ به: هوش ریاضی! #6214
    emerson
    کاربر

    اگه اين جوريه از 4و9 ريشه دوم گرفته شده مثل بالا حل ميشه و از 8ريشه سوم كه 2 ميشه و همشو جمع ميكنيم.
    درسته؟

    در پاسخ به: هوش ریاضی! #6212
    emerson
    کاربر

    آهان حالا بهتر شد، ولي دقيقا چه علائمي؟ يعني روي خود اعداد هم ميشه كار كرد؟ يعني مثلا جذر گرفت؟

     

    در پاسخ به: هوش ریاضی! #6210
    emerson
    کاربر

    من فكر كردم و بعيد ميدونم با 4عمل اصلي بين 3 عدد ( يعني فقط 2 علامت) بشه بقيشون به جواب برسن، اگر بشه از كارهاي رياضي مثل راديكال استفاده كرد ميشه يه كارايي كرد!!!

    در پاسخ به: عشق مطالعه! #5371
    emerson
    کاربر

    متشكرم از دقت شما دكترmehrnaz

    منتظرم تاپيك EDC شما ميمانيم…

    در پاسخ به: استرس پزشکی خوندن #6091
    emerson
    کاربر

    با سلام

    من هم به سهم خودم ورود همكاران آينده رو يه اين سايت و جامعه پزشكي تبريك عرض ميكنم…

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 945)