پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
aminima
مشارکت کننده… برگه ها بالا …
زندگی امتحان انشایی است با موضوع آزاد. یک برگه سفید به تو می دهند که فقط اسم تو بالای آن نوشته شده. نه زمان آزمون را می دانی و نه نام استاد را… و نه حتی می دانی چگونه و از چه باید بنویسی…
اما هر چه می نوسی طوری بنویس که اگر هر لحظه گفتند وقت تمام، بتوانی با خیال راحت در یک خط انشایت را تمام کنی.
aminima
مشارکت کنندهدقیقا!
aminima
مشارکت کنندهدرسته، ولی این تفاوت دلیل نمیشه یک پزشک نتونه با یک غیر پزشک زندگی خوبی داشته باشه. به نظر من که باید هم این تفاوت وجود داشته باشه، این شغل/خدمت/زندگی یا هر چیزی که اسمشو بذاریم، به نظر من مقدس ترین حرفه ی دنیا است. حتی به نظرم از پیامبری هم مقدس تره!! پیامبر خودش فی نفسه یک انسان مقدسیه، اما حرفه ی پزشکی مقدسه، باید هم تفاوت وجود داشته باشه. اما نه تفاوتی که باعث بشه بین پزشک ها و بقیه یک پرده ایجاد کنه و اونها به اصطلاح تافته ی جدا بافته باشند. شاعر میگه سعی کن بدون اینکه با بقیه فرق کنی متفاوت باشی!
aminima
مشارکت کنندهاین تاپیک به مجمع عمومی سایت منتقل شد. بنابراین لینک هایی که اکنون در صفحه ی فعالیت ها وجود دارند دیگر به اینجا ختم نمی شوند. (به جز این یکی)
ویرایش مطالب فقط در اختیار مدیر و معاون گروه هست. نه خود اعضا. 🙂 البته غیر منطقی به نظر میاد ولی فعلا چاره ای نیست…
aminima
مشارکت کنندهوقتی دولت ژاپن اعلام کرد مردم از اداره ها خارج نشن و به سمت مترو ها نرن، مردم فهمیدند و عمل کردند. و وقتی ژاپنی ها شرافت انسانیشون رو از دست ندادند این اتفاق هایی که میگید نیفتادند.
ولی در آمریکا وقتی اون طوفان بزرگ (یادم نیست اسمش چی بود) اتفاق افتاد، حتی پلیس هم از فروشگاه ها دزدی میکرد. چون شرافت نداشتند.
توی کشور عزیزمون مردم فهیم با شرافتمون حتی به تاریخ مملکت خودشون رحم نمی کنند، چه انتظاری دارید در یک حادثه ی طبیعی این اتفاق ها نیفته؟ اینجا توی صف نون هم دزدی میکنن از هم، فکر کن وقتی … بگذریم…
aminima
مشارکت کنندهتغییر مفیدی در سایت بوجود اومده. منوی سایت از دو تا به یکی کاهش یافت و قسمت های مختلف سایت در همون یک منو طبقه بندی شدند. بنابراین اشغال فضای کمتر، سردرگم نشدن کاربران و دسترسی به تمام قسمت های سایت درتمام صفحات، از خوبی های این تغییر است!
اگر پیشنهادی در طبقه بندی یا اضافه کردن مورد خاصی دارید بگید…
aminima
مشارکت کنندهنمیدونم اینو قبلا گفتم یا نه،
به یارو (!) میگن آقا بدو قطار رفت…! جواب میده: کجا میخواد بره، بلیط دست منه!
aminima
مشارکت کنندهدر مورد عشق، قبلا اینجا نوشته بودم. حوصله داشتید بخونید.
و اما در مورد این تاپیک، این طور که من فکر و حس میکنم، زندگی دو تا پزشک زندگی نیست، زنده بودن در کنار همه. و به نظر من اگه یه طرف پزشک نباشه، اما از صنف علوم پزشکی باشه بهتره. ولی این طوری هیجان و تنوع زندگی میاد پایین! همش پزشکی 🙁
ولی در کل باید بذاریم به عهده ی روزگار. باید بذاریم تا موقعیت ها خودشون بوجود بیان، و ما از اون ها استفاده کنیم. خب اگه یه پزشک با یه پزشک آشنا شدند، اگر هم دیگر را درک کنن و به سختی زندگی آیندشون واقف باشن، و مسائل طوری پیش بره که بخوان با هم ازدواج کنن هیچ اشکالی نداره. اما اگه خودمون موقعیت پیش بیاریم و سعی کنیم توی روزگار دست ببریم، یذره کلاهمون با روزگار میره توی هم. و تجربه نشون داده توی این جور موقع ها همیشه روزگار بوده که برنده شده.
و خب خانواده ها هم نباید نقش تعیین کننده توی زندگی فرزندان داشته باشند !!! باید نقش راهنما داشته باشند. خانواده باید نظر خودش رو و اون چیزی رو که فکر میکنه درسته به فرزندش بگه، و دیگه تصمیم رو بذاره به عهده ی فرزندش. چون اون بچه هم یک انسانه و به اندازه ی یک انسان دیگه حق داره زندگی کنه. در حق زندگی کردن، هیچ کس به کس دیگه ای ارجحیت نداره. پدر و مادر حق ندارند برای نحوه ی زندگی فرزندشون تعیین تکلیف بکنند. و فرزند هم حق نداره برای زندگی پدر و مادرش تعیین تکلیف بکنه. ما باید سعی کنیم این رو بفهمیم که نقش فرزند و پدر و مادری هیچ دخلی توی تصمیم گیری برای زندگی ها ندارن. و هیچ کس بر اون یکی حق تصمیم گیری نداره.
و به هر آدم وقتی میخواد با یکی زندگیش رو شریک بشه، باید اون طرف اون قدر درک و شعورش برسه که زندگی یک پزشک چه حاشیه هایی داره. و ما کی به این نتیجه میرسیم که طرفمون شرایط ما رو درک میکنه و می پذیره؟ در طی دوران آشنایی. (توجه: آشنایی یعنی شناختن، و شناختن با دل میسر نیست، با عقل میسره. منظورم از دوران آشنایی یعنی این.)
>> این نظر منه، ممکنه درست یا غلط باشه 😀
aminima
مشارکت کنندهچون انسولین خودش شیفت k به داخل سلول میده، اگه بیایم قبل از اصلاح k انسولین بدیم یه راه پله به آسمون جلوی طرف باز میکنیم… پس اول k رو اصلاح میکنیم و بعد انسولین میدیم.
دکتر ph مریض اینجا حائز اهمیت نیست؟
aminima
مشارکت کنندهشما هم دلت خوشه ها! بر فرض که بخوای آگاهی بدی، این ملت مگه حرف تو کلشون میره؟ اینجا نگاه میکنن ببینن چی بهشون بیشتر راحتی میده برن طرف همون. کاری ندارن درسته یا غلط. حالا بر فرض بگیم باشه ملت ما آگاهی پذیر (!) هستند، شما فکر میکنی با وجود این دم و تشکیلات اداری و قانونی که داریم میتونی کاریو که میخوای بکنی؟ عمرا!
از طرفی، خیلی از کسانی که امور اداری رو در دست گرفتن با من و شما هم عقیده نیستند! و به همین دلیل با کارهای شما مخالفت میکنن و جلوتون رو هم میگیرن. و شما هم امکان نداره بتونی اون ها رو با خودت هم عقیده کنی. جامعه ی ما به قهقرای جهل خیلی وقته رفته… یه سیکل معیوب افتاده توی اجتماع که جلوش رو من و شما و امثال ما نمیتونیم بگیریم. چرا؟ چون خیــــــلی ها برخلاف ما فکر میکنن و میگن که نه، همچین چیزی نیست، جامعه ما خیلی هم هوشیاره و آگاه. (حالا وارد ریز ماجرا نمیشم و نشیم…)
به نظر من اگه خیلی دلمون میسوزه میتونیم به زوج هایی که میان برای انجام آزمایش بگیم که بهتره فلان آزمایش ها رو هم به این دلایل انجام بدید تا بعدا براتون مشکلی پیش نیاد. اگه قبول کردن که هیچی، ولی اگه یه طرف قبول نکرد و احساس کردیم ریگی توی کفششه، دیگه به ما مربوط نیست. آگاهی اولیه رو ما باید میدادیم که دادیم، اون طرف هم عقل و شعور داره، خودش تصمیم میگیره بپذیره یا نپذیره.
>> این صرفا نظر منه، جامعه شناسی یا آمار نمیدونم، از دید خودم این طور می بینم… 🙂
aminima
مشارکت کنندهالبته اگر زیر فیل رد نشیم… 😉
عرض شود که بدترین دانشجوی علوم پزشکی به نظر من بی شعور، نامرد، بی ادب، بی تربیت، بد قول، بی نظم، کثیف، بی سواد، تنبل میباشد. به علاوه کسی که به حقوق بیمار اهمیت نده، باهاش بد برخورد کنه، دنبال چاپیدن مردم باشه، دروغ گو باشه، و اول براش پول اهمیت داشته باشه بعد سلامتی بیمار. به نظر من هیچ اشکالی نداره کسی از آمدن به این رشته ها دنبال پول هم باشه. اما اینکه پول رو بر سلامتی بیمار ترجیح بده این اشکال داره.
منظورم از کثیف (!) کسیه که روپوشش تمیز و مرتب نیست، دهنش بو میده (!)، صورتش رو اصلاح نمیکنه، کفش هاش تمیز نیستند (!). و..
اینها نکات خیلی ریزی هستند که ممکنه به چشم نیان، ولی وقتی در کنار هم قرار میگیرن نمود پیدا میکنن. و شخصیت بد یک دانشجو رو بوجود میاورند!
نیت مهم نیست خالص باشه نا خالص!! اما این مهمه که ما هر نیتی که داریم، پر اهمیت ترین هدفمون سلامتی و حفظ جان بیمار باشه. اولویت های بعدی هر چی میخوان باشن، پول، شهرت، غرور، پز دادن …
aminima
مشارکت کنندهوالله این چیزهایی که توی کلاس های اخلاق به ما میگن این طوریه که باید بگیم! من نمیدونم این آقای قاضی این قانون رو از کجاشون در آوردن! زندگی خصوصی بیماران؟!! معذرت میخوام زندگی اون زن چی اون وقت؟!!
حق یک فرد برای تشکیل خونواده وقتی طبیعیه که اون فرد هم طبیعی باشه! غلط کرده میخواد یه انسان دیگه رو به ایدز مبتلا کنه! به نظر من حق اون زن برای داشتن یک بدن سالم (در اینجا از نظر HIV) خیلی خیلی مهمتر و محترم تر از حق اون مرد برای تشکیل خانواده است!
یعنی چی؟ یعنی آزمایشات قبل از ازدواج آزمایش ایدز توشون نیست؟!! مگه میشه؟!!
aminima
مشارکت کنندهدر مورد DKA توی اورژانس اقدام هایی که انجام میدیم به صورت خلاصه و قابل قبول چی هست؟
aminima
مشارکت کنندهدکتر این روش نوشتن عنوان تاپیک ها رو برای دسترسی سریعتر به موضوع دلخواه کاربر و همچنین برقراری یک نظم کوچولو توی این گروه مطرح کردند. من موافقم با نظم، اما نه با محدودیت. شاید نظم بیش از اندازه بشه محدودیت…
به هر حال باید از سیاست های مدیریت گروه پیروی کنیم… البته با مشورت اعضا…
می 21, 2011 در 6:44 ب.ظ در پاسخ به: دوازدهمين كنگره پژوهشي ساليانه دانشجویان علوم پزشکی(Sicobair 2) #7628aminima
مشارکت کنندهبا اینکه مدت زیادیست از ساخت وبسایتشون میگذره هنوز اون طور که باید و شاید اطلاع رسانی نمیکنند. این وبسایت واقعا در شان یک کنگره ی بین المللی نیست! این چه وضعشه آخه! مدنت خودمون شیک تر از اونه!
برادرا خواهرا یه مسئاله فوری پیش اومده واسه ما در مورد شرکت در این کارگاه های داوری.
یکی از بچه های ما قصد شرکت در کارگاه های داوری شبکه ی تهران رو داره. (خودمون قزوین –> غرب هستیم). CV رو به اصفهان پست کردیم. تا اینجا درست… قرار بود که برنامه کارگاه های تهران رو در سایتشون بذارن که گذاشتن. اما ما توی هیچ سوراخ سنبه ای از این سایت لینکی برای ثبت نام در کارگاه های شبکه تهران پیدا نکردیم. حضرات توصیه بفرمایند تکلیف چیست؟
کسی لینکی برای ثبت نام در کارگاه های تهران داره؟ یا اگه نیست، پس چه … ؟
-
نویسندهنوشتهها