پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 451)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: مطالعه و فراتر از درس! #9236
    aminima
    مشارکت کننده

    سه صفحه از این تاپیک رفته هنوز به نتیجه نرسیدیم. ای بابا :چشمک. این قدر مته به خشخاش نذارید بچه ها. هر کسی که مایل باشه میتونه در این گروه قرار بگیره و شروع کنه به خوندن کتاب ها. لازم نیست همه ی سلیقه های اعضا رو در بر بگیره که.

    دکتر جان یه نفر میگفت رمز موفقیت رو نمیدونم، اما رمز شکست اینه که بخوای همه رو راضی نگه داری.

    به نظر من همین سشنبه ها با موری رو برای سه هفته وقت بدیم تا هرکسی که دلش میخوادبخونه. و بهتره این تاپیک توسط ایجاد کننده ی اون مدیریت بشه تا نتیجه بده.

    در پاسخ به: سوژه های پزشکی #9301
    aminima
    مشارکت کننده

    چرا عكسه وسط صفحه قرار نگرفته؟!؟!؟ يا من اين شكلي ميبينم !!!

    دکتر جان وقتی عکس رو قرار میدی توی صفحه، روش کلیک کن و از گوشه ها عکست رو کوچیک کن تا توی صفحه جا بشه. یا اینکه قبل از اینکه عکست رو آپلود کنی توی کامپیوتر عکست رو کوچیک کن. این دو تا عکس بالای من رو save کن و اندازه هاشون رو نمونه قرار بده. این عکست رو من برات کوچیکش کردم تا ببینی.

    شاید مریضا یاپرسنل اورژانسی نیاز به نون داشتن

    موضوع اینجاست که با آمبولانس نون میارن! یعنی آمبولانس به جای اینکه مریض ببره بیاره، نون میاره!!

    در پاسخ به: بدون شرح! #9316
    aminima
    مشارکت کننده

    خواهش میکنم. :گل شما نبودید اینجا هم راه نمیفتاد. ایده از شما بود.

    حالا این آقا چه طوری زنده مونده؟ عارضه ای براش پیش نیومده؟!

    در پاسخ به: سوژه های پزشکی #9296
    aminima
    مشارکت کننده

    زودباشید این نون ها رو ببرید توی اورژانس. باید CPR بشن. وضعشون خیلی خرابه. سریع…

    در پاسخ به: سوژه های پزشکی #9295
    aminima
    مشارکت کننده

    بدو بدو آمبولانس… آقا بدو… مریض اورژانسی داریم باید سریع بریم…. زود زود زود. بییی بوووو بیییی بوووو

    در پاسخ به: سخنی با کاربران سایت. (حتما همیشه بخوانید) #4741
    aminima
    مشارکت کننده

    اول بگم که این نظر سنجی در مورد شکلک ها رو تا آخر این هفته یعنی سوم تیر می بندیم. این طور که بوش میاد شکلک های یاهو بیشتر طرفدار دارند.

    دوم: مژده مژده… بالاخره این موضوع هم برطرف شد: اینکه چطور در نوشته یک تصویر از روی کامپیوتر خودتون قرار بدید؟

    برای اینکار سیستم همون سیستم ضمیمه کردن فایل هست، باید flash player در کامپیوتر شما نصب باشه. از اینجا یا اینجا میتونید دانلودش کنید.

    browse رو بزنید و یک عکس رو ضمیمه کنید. بعد از اینکه عکس شما ضمیمه شد، روی عبارت “داخل ویرایشگر” کلیک کنید. عکس شما درون محیط نوشتاری قرار میگیره. برای نمونه این عکس رو ببینید:

    فقط لطفا عکس هایی که در نوشته ها میذارید سعی کنید بیشتر عکس های مربوط به پزشکی باشند. و در صورتی که این عکس ها از کتاب ها تهیه شدند لطفا قرار ندید. مگر اینکه مجوز رسمی از تهیه کننده ی عکس داشته باشید! یعنی کپی رایت رو رعایت کنید. مثلا یک عکس لام پاتولوژی از کتاب رابینز قرار ندید. یا عکس CXR از یه کتاب دیگه… این سخت گیری بیشتر از جانب شرکت سرویس دهنده ی سایت هست که یک شرکت خارجی است و به این چیزها بسیار حساس.

    در پاسخ به: معجزه؟! #9277
    aminima
    مشارکت کننده

    سقراط باید بیاد شاگردیتون رو کنه استاد امین!1

    نفرمایید…

    البته حتما این دیدگاه مخالف هم داره. منتظرم بچه ها بیان و نظرشون رو بگن.

    در پاسخ به: معجزه؟! #9275
    aminima
    مشارکت کننده

    به عنوان یک پزشک، به نظر من، ما هیچ حقی در دخالت در اعتقادات یک فرد نداریم. طرف میخواد خرافاتی باشه، میخواد مسلمان باشه، میخواد ملحد باشه، میخواد بت پرست. میخواد خودش رو زنجیر کنه به ضریح یک امام زاده یا در یک طویله. ما طبق اعتقادات اون فرد باهاش برخورد میکنیم.

    مثلا اگر گاو پرسته و از گاو کمک میگیره، بهش این طور میگیم: حتما این گاو به تو کمک خواهد کرد. ولی باید درمان پزشکی هم بشی.

    اگر خودش رو بسته به امام زاده، بهش میگیم ان شالله از این امام زاده شفاعت بگیری. ولی باید درمان پزشکی هم بشی.

    و غیره…

    یا مثلا اگه به معجزه اعتقاد داره، بهش میگیم ان شاالله معجزه بشه و تو خوب بشی. ولی باید درمان پزشکی هم بشی.

    به نظر من به ما مربوط نیست که بیمارمون چه اعتقادی داره و ما چه اعتقادی داریم. حتی اگر ما یک خدانشناس تیر هستیم (!) و طرفمون عضو حزب الله، نباید اعتقادات طرف رو زیر سوال ببریم و نقد کنیم.

    در پاسخ به: مطالعه و فراتر از درس! #9219
    aminima
    مشارکت کننده

    دکتر واقعیت اینه که خیلی از ما هنوز نمیدونیم به چجور کتابی علاقه مندیم! شاید با خوندن کتاب های متفاوتی که اینجا عنوان میشه بتونیم علایق دیگه ای هم پیدا کنیم!

    aminima
    مشارکت کننده

    دكتر امين آيا درست ننوشتن زاناكس جرمه؟خوبه كه هيچ كدوممون نوشتن درست
    تمام داروها رو بلد نيستيم.تو فيلد تخصصي كه هر پزشك فقط نوشتن صحيح
    داروهاي مربوط به اون فيلد يادش ميمونه؟اين غير منطقيه؟

    مثل این میمونه که بگیم یه دکترای شیمی نتونه اسم مواد شیمیایی رو درست بنویسه. من اگه نتونم زاناکس رو بنویسم یه چیزی، ولی یه رزیدنت سال سه نتونه بنویسه بله جرمه! زاناکس داروییه که به هر حال در ایران هست و استفاده میشه و یک متخصص (که تحصیلات بالاتر از دکترا هم داره) باید بتونه اسم داروها رو بنویسه. یک پزشک اگه نتونه اسم لاتین یک سری چیزها رو بنویسه باید بره آب حوض بکشه بی زحمت.

    چرا به جاي اين كارا 1جوري رفتار نكنيم كه پرستارا و خدمه و هركس ديگه اي
    ياد بگيره كه از زير كار شونه خالي نكنه…مطمئن باشيد ما به تنهايي نمي
    تونيم 1دنيارو عوض كنيم

    خودتون میگید ما یک طوری رفتار کنیم که بقیه یاد بگیرن، در حالی که ما یک نفری نمیتونیم دنیا رو عوض کنیم. اما میتونم بپرسم این جمله که میگید:

    همين ماييم كه با دلسوزي بيجا خيلي پرسنل رو به غلط و سمبل كاري عادت ميديم

    این جمله به چه قیمتی؟! به قیمت آسیب رسیدن به یک انسان بیمار؟! ما وایسیم تماشا کنیم و منتظر پرستار یا خدمه بشیم که بیاد؟ این “ما” در برابر جان یک انسان چه فرقی با “آنها” میکنه؟! چه اهمیتی داره شما دکتری یا فوق تخصصی یا یه نعش کش یا یه پرستار، وقتی یک آدم نیاز به کمک یک نفر داره؟

    حالا من میخوام یه جمله بگم: همین ماییم که با غرور بیجا باعث سهل انگاری در درمان خیلی از بیماران میشیم. وقتی با خودمون میگیم ما دکتریم، شان خودمون رو باید حفظ کنیم، این کار وظیفه ی پرستاره… نه، به نظر من نه. ما دکتریم، مسئول سلامتی بیماری که به ما مراجعه کرده. اگر کوچکترین آسیبی از طرف کادر درمانی به یک بیمار برسه، مسئول ماییم. نه اون پرستار یا خدمه ای که فرضا سهل انگاری هم کرده.

    یک خواهش: لطفا از طریق “کامنت کوتاه” بحث نکنید. تشریف بیارید داخل تاپیک… ممنون.

    aminima
    مشارکت کننده

    البته این منشور اخلاقی که معرفی کردید یک سری بدیهیات کلیشه ای هستند که هیچ کس حتی حوصله ی خوندنشون رو نداره. باید اینی که ما تهیه میکنیم به نظرم این شروط رو داشته باشه:

    ۱- اولا کوتاه باشه! مثل این طویل نباشه.

    ۲- قابل رعایت کردن در بیمارستان های ما باشه. یعنی مثل این رویایی نباشه.

    ۳- همه با هم در موردش فکر کنیم و نظر بدیم.

    ۴- هر چند وقت یکبار بازنگری بشه.

    حالا کسانی که مایلند در تهیه این منشور شرکت داشته باشند، لطفا این لینکی که دکتر سهیل دادند مطالعه کنند و بعد بیان اینجا نظرشون رو بنویسند.

    aminima
    مشارکت کننده

    یه توافقیه بین اعضای اینجا که ما با رعایت کردنش سعی میکنیم الگوی رفتاری مناسبی باشیم. (گامی در جهت درست کردن وضعیت بد رفتار پزشکان و پرستاران با بیماران.)

    در پاسخ به: مطالعه و فراتر از درس! #9212
    aminima
    مشارکت کننده

    در ضمن راجع به تفاوت این تاپیک با تاپیک معرفی کتاب باید بگم(البته اگه طرف سوال من بوده باشم) که من امیدوار بودم که این تاپیک چیزی بیش از معرفی صرف کتاب باشه و در واقع چیزی شبیه به یک انجمن مطالعاتی مجازی که در اون همه ی اعضا یک کتاب رو به طور مشخص سوژه قرار میدن و در یک بازه ی زمانی مناسب مطالعه می کنن و بعد میان و همگی راجع بهش  بحث و صحبت می کنن.یه جور مطالعه ی دسته جمعی که در اون خود اعضا کتابی رو که دوست دارن مورد بحث قرار بدن انتخاب می کنن.فکر کردم این طوری از جنبه های بیش تری به یک کتاب نگاه میشه.چون معرفی صرف کتاب علی رغم تمام محسناتش شاید یه جای خالی رو باقی میذاره و اون اینه که همه در تجربه ی خوندن اون کتاب شریک نبودن! این ایده ی من از ایجاد این تاپیک بود و ممنونم که خواستین توضیحات بیشتری داده بشه و امیدوارم همه از این ایده خوششون بیاد!

    احسنت. ایده ی بسیار جالبیه. خب… لطفا خودتون یکی از این کتاب ها رو معین کنید و یک وقت براش مشخص کنیم تا همه بریم بخونیم و بعد بیایم در موردش نظر بدیم…. معرفی کتاب ها رو هم بذارید توی تاپیک معرفی کتاب بگید. اینجا دیگه دوباره کاری نکنیم.

    aminima
    مشارکت کننده

    نمیدونم اسمش رو چی بذارم، مرام نامه یا هر چیزی که پیشنهاد میدید، برای مدنت بنویسیم که این طور باشه که هر دانشجوی پزشکی یا پرستاری یا مشابه این رشته ها بخواد عضو اینجا باشه، باید این مرام نامه رو قبول کنه. مفاد این مرام نامه هم یک سری اصال اخلاقی و انسانی و همین چیزهایی ایست که در بالا گفته شد و در آینده گفته میشه.

    aminima
    مشارکت کننده

    در همین حد کمی که توی بیمارستان وارد شدم چیز هایی دیدم که من دانشجوی پزشکی به حال خودمون تاسف میخورم. چه برسه به مردم. طرف رزیدنت سال سه هست، بعد بلد نیست زاناکس xanax رو بنویسه!!!

    وقتی توی بیمارستان به حقوق بیمار کوچکترین اهمیتی نمیدن، مردم هم در برابر جامعه پزشکی گارد میگیرن.

    وقتی طرف یک هفته است بستریه اما هنوز نفهمیدن چشه، و فقط صبح به صبح میان یه سری order میکنن میرن تا فردا… همین میشه دیگه! وقتی (معذرت میخوام این اصطلاح رو بکار می برم، منظورم به دانشجو های خوب نیست) وقتی گونی گونی هر سال ورودی میگیرن، خب معلومه بین اینها افراد زیادی هستند که نه شعور پزشکی رو دارند و نه میفهمند انسان و انسانیت یعنی چی. بنابراین طی چند سال یک عده بی سواد از خود راضی تحویل جامعه پزشکی میشه که باعث میشه اعتماد مردم بیاد پایین.

    آموزش درستی هم که نداریم. نه توی دانشگاه ها نه توی بیمارستان. بنابراین دانشجو باید خودش اکثر چیزها رو بره دنبالشون.  شما یه عده دانشجو رو بذار کنار هم بهشون بگو برید درس بخونید! کی میره؟!! پس همه ول معطلیم! زمان داره میگذره و ما مرتب اون رو تلف میکنیم. پس فردا هم که شدیم پزشک، اگه یه چیزیو ندونیم، خیلی آدم خوبی باشیم ناراحت میشیم، وگرنه ایرانی جماعت اونقدر غد تشریف داره که محاله به ندونستنش اعتراف کنه و عمرا بره مطالعه کنه!

    از این خیل عظیم، تعداد انگشت شماری پزشک خوب در میاد. که اینها هم یا میرن تهران، یا شهر های بزرگ، یا پرواز به سوی غرب! بنابراین در شهر های کوچیک بعد از چند سال کسانی باقی میمونن که… خودتون میدونید… و تعداد بندانگشت شماری (!) پزشک خوب میمونن در شهرهای کوچیک که اصلا دیگه به چشم نمیان.

    حالا بحث سواد به کنار، بحث شعور و اخلاق یه طرف مهم قضیه است! شما اگه تونستی از بین پنجاه نفر دانشجوی پزشکی، ده نفر آدم با اخلاق و با شعور پیدا کنی، بیا مدنت رو به نامت می زنیم! :چشمک از همین کلاس های درس میشه فهمید کی حالیشه، کی حالیش نیست. بعد اینا که وارد جامعه میشن، نمونه ی یک پزشک هستند دیگه. نیستن؟ مردم هم میبینن همچین موجود شنیعی شده یک پزشک، اعتماد می کنن؟! وقتی این سریال های پزشکی خارجی رو می بینن و مقایسه میکنن، ما خودمون به حال خودمون تاسف میخوریم، چه برسه به مردم…

    همین امروز یه پیرمردی توی اورژانس بود، تریاک بهش نرسیده بود، نمیدونم چی شده بود چی خورده بود که آورده بودنش. هوشیار نبود، و مرتب ناله میکرد و دست و پاش رو تکون میداد. دیدم ای بابا این داره سرمش رو از جا در میاره، اصلا هم متوجه نیست، دستش خون میاد، اصلا هییییییچ کس عین خیالش هم نبود! رفتیم بالا سرش سعی کردیم دست هاش رو بگیریم و فیکسش کنیم، یکی از اینترنها که اونجا میدید گفت وحشیه دیگه! بیچاره همراه مریض هم شنید. بعد اون یکی اینترن میگه شما که نباید اینو فیکس کنید، شما شان خودتون رو حفظ کنید، خدمه باید اینکارو بکنه.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 451)