پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 451)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: اخلاق یا قانون؟ #6369
    aminima
    مشارکت کننده

    به نظر من:

    اخلاق. چون چیزی که بر اساس اخلاق نباشه هیچ ارزشی نداره. حالا میخواد قانون باشه یا حکم هر کسی باشه. وقتی با اخلاق در تضاد باشه، به نظر من ارزشی نداره. قانون همان اخلاق است. اصلا قانون برای حفظ اخلاق است. وقتی در تضاد با آن باشد پس به درد جرز دیوار میخورد!!

    در پاسخ به: هوش ریاضی! #6221
    aminima
    مشارکت کننده

    هی این  چه جالب بود.

    در پاسخ به: تست هاي شخصيت #6114
    aminima
    مشارکت کننده

    احسنت. 🙂

    در پاسخ به: تست هاي شخصيت #6109
    aminima
    مشارکت کننده

    احساس من میگه سفید.

    در پاسخ به: همین نزدیکی #6094
    aminima
    مشارکت کننده

    دوستان در بين اساتيدشون بگردند و ببينند ميتونن كسي رو پيدا كنن ؟

    در پاسخ به: كميته هاي دانشجويي EDC #5219
    aminima
    مشارکت کننده

    اكنون اين تاپيك به درخواست ايجاد كننده براي ادامه ي بحث باز شده است.

    در پاسخ به: تست هاي شخصيت #6106
    aminima
    مشارکت کننده

    من از کجا بدونم؟ 😀

    در پاسخ به: کدوم کار مهمتره؟! #4865
    aminima
    مشارکت کننده

    هی من داره به رشته های ریاضی حسودیم میشه…

    شوخی کردم 😉 ولی خداییش خیلی آرامش فکری دارن. لا اقل بیشتر از ماها.

    (ماها غلط است! ما درست است!)

    در پاسخ به: عشق مطالعه! #5347
    aminima
    مشارکت کننده

    برادر، خواهر، بالا بری پایین بیای، آخرش باید بشی دکتر. نه تعمیرکار پیکان. با گوشت، استخوان، رگ، قلب و…  یک انسان زنده سر و کار داری. وقتی الآن درس نخونیم، وقتی رفتیم سر مریض وایستادیم و عین گلابی نگاش کردیم، اون موقع میفهمیم که کیا درس خوندن. از ۱۰۰ نفر شاید دو نفر رفرنس بخونن. اما همون دو نفر میشن همون دکترایی که ملت برای رفتن پیششون سر و دست میشکنن، آخرشم ۸ ماه بعد نوبت میگیرن.

    ماهایی که با شب امتحان خوندن و جزوه خوندن و نمره ی پاسی آوردن داریم طی مسیر میکنیم، از اون تعمیر کار پیکان هم بدبخت تریم. چرا؟ چون اون کارش رو بلده. اما ما کارمون رو در آینده بلد نیستیم.

    میخوایم پزشک بشیم! خنده داره واقعا. یه نگاه به خودمون بندازیم… تند تند تند تند زمان داره میگذره. شد ترم ۲، ترم ۵، ترم ۹، ترم ۱۴ و تمام! به همین سرعتی که این خط رو نوشتم… پزشک؟؟؟ واقعا اون زمان پزشک خواهیم شد؟!! ببین دارم میگم پزشک، نمیگم اوس کریم نونوا. به معنای واقعی کلمه، پ ز ش ک.

    باید خوند… هر چه بیشتر. منی که الآن نشستم چهار روزه هی فیلم میبینم، پس فردا یکی زیر دستم مرد، تقصیر منه! چون میتونستم الآن علم بدست بیارم اما این کار رو نکردم.

    وقتی استاد سر کلاس سوال میپرسه و همه مثل خیار چنبر نگاش میکنیم معلوم میشه که کارمون رو خوب انجام نمیدیم رفقا. بعد میبینی یه نفر جواب سوالو میده. خب اون داره درست عمل میکنه! داره درس میخونه! اما داره درست درس میخونه. داره با درسش زندگی میکنه و زندگیشو میسازه. تا در آینده زندگی بقیه رو نجات بده.

    این که چه کسی چه قدر میخونه ، همون طور که سارا گفت مهم نیست، مهم اینه که تو رسالتت رو انجام بدی. رهش رو هم بلدیم. واقعا بلدیم. اما تنبلیم! نمیریم سراغش. مثل آدمی که خود بخود داره بزرگ میشه، ترم های ما هم داره میگذره، مشکلی هم نیست. اما ایا اگه این آدم دو تا کتاب نخونه، چهار تا رفیق خوب نداشته باشه، مثلا ۲۰ سالش که شد، شما اسمشو میذاری آدم؟!! پس وقتی طول این ترم ها، کاریو که باید انجام بدیم رو انجام ندیم، فردا که رسیدیم ترم اخر، شما اسم خودتو میذاری پزشک؟!

    نه والله! من به شخصه نمیذارم!

    در پاسخ به: معمای شیرین #6039
    aminima
    مشارکت کننده

    فکر کنم فهمیدم! (پس هر کسی هنوز به جواب نرسیده نخونه. فقط دکتر امیر بخونه بگه درسته یا نه!)

    این طور شد که ۹ تا جعبه ده هزار گرمی داریم و یک جعبه ی ۹هزار گرمی. و میخوایم با یک ترازوی یک بار مصرف، پیدا کنیم که کدوم یکی ۹هزار گرمیه است! ترازوی یک بار مصرف این طور که من فهمیدم یعنی اینکه وقتی یه بار یه جعبه رو میذاریم روش وقتی بر داریمش دیگه از کار می افته.

    خب چه کاریه؟! بر نمیداریمش! این طوری میتونیم بفهمیم کدوم جعبه ۹هزار گرمیه!! چه طور؟! خیلی ساده، ما وزن جعبه ها رو میدونیم، پس وقتی اون ها رو میذاریم روی هم مجموع وزن جعبه ها معلومه! فرض کنید اولین جعبه ۱۰ هزار گرمی باشه. دومی هم همین طور و سومی و چهارمی هم همین طور. پس تا الآن ترازو عدد ۴۰ هزار گرم رو نشون میده. وقتی به جعبه ی ۹هزار گرمی رسیدیم، دیگه ترازو عدد مورد انتظار ما رو نشون نمیده. مثلا اگه پنجمی اون ۹هزار گرمیه بود، ترازو میگه وزن کل ۴۹هزار گرمه. پس ۵۰ هزار گرم نیست. این طوری میشه فهمید چندمین جعبه اون جعبه ی ۹هزار گرمیه است! و ما فقط یک بار از ترازو استفاده کردیم و جعبه ای رو از روش بر نداشتیم.

    در پاسخ به: body language #5898
    aminima
    مشارکت کننده

    * در مورد چشم برگردوندن، این خیلی جالب بود: اگر فرد دائماً این کار را انجام دهد نشاندهنده خجالت یا لو رفتن چیزی میتواند باشد .

    * نشانه ناز کردن خانمها نیز میباشد… بسیار خنده برفت…

    * حرکت بر خلاف جاذبه زمین: اصلا موافق نیسم باهاش.

    * لبها اولین جایی است که موقع تنش و اضطراب نیاز به آرام سازی داریم و آن را می مالیم . خیلی عجیبه ها! چرا واقعا؟!

    * مشت به سمت بالا در ایران به نشانه ی فحشه؟!!

    کلا میشه گفت، یعنی نظر من اینه، که این حرکات یه سری چیزاییه که بستگش به خود طرف داره. نمیشه یه قانون کلی در آورد. اما پاسخ های فیزیولوژیک بدن رو میشه براش قانون درست کرد و حدس زد. مثلا قرمزی صورت، بیرون زدن رگ، رنگ پریدگی و … اما اینکه طرف کف دستشو موقع حرف زدن میبره پایین و … اینها کلی نیست.

    در پاسخ به: لحظه تحول #4325
    aminima
    مشارکت کننده

    رزم آور همیشه به میدان باز میگردد. اما هربار با آگاهی از تغییر زمانه.

    رزم آور نور – پائولو کوئلیو. کتاب خیلی خوبی است.

    در پاسخ به: چگونگی جذب دانشجویان به انجام کارهای پژوهشی… #5939
    aminima
    مشارکت کننده

    اول باید بگید منظور شما از تحقیقی که دانشجو انجام میده، چی هست؟ چه جور تحقیقی؟ آیا اصلا دانشجو باید توی کمیته تحقیقات، تحقیق کنه واقعا؟ یا آمادگی کسب کنه برای آینده تا بتونه در آینده پژوهش کنه؟ واقعیت امر چیه؟ کمیته تحقیقات دانشکده برای اینه که ما از طریق اون تحقیقت کنیم؟ یا وظیفش اینه که ما رو آماده کنه و به ما تحقیق کردن رو یاد بده؟ یعنی به نوعی توی کمیته تمرین تحقیق کنیم؟

    در پاسخ به: پرسش هایی درباره کار با سایت #4640
    aminima
    مشارکت کننده

    خوش حالم که از سوال ها خوشتون اومده.

    متاسفانه این سوال ها جایی ذخیره نمیشه. هر هفته یک سوال جدید جایگزین قبلی میشه. اما فکرمیکنم سیستم رو باید طوری تغییر بدم که سوالات جایی آرشیو بشن. به زودی یه کاریش می کنم…

    در پاسخ به: چرا کاربران سایت خیلی فعال نیستن؟! #5283
    aminima
    مشارکت کننده

    اصلا منظور شما از رسمیت داشتن چیه؟! اگه اینه که اینجا از طرف دولت مجوزی چیزی داشته باشه که بهش بگیم رسمی، خب هرگز این نیست و نخواهد بود. دیگه توی اینترنت کشوری وجود نداره که بخوایم مفهوم رسمی بودن رو به یک سایتی بدیم. البته جدا از سایت های دولتی.

    اینترنت قانون خودش رو داره و ربطی به قانون کشورها نداره. اینترنت یعنی شبکه بین المللی. رسمیت، من منظور شما رو متوجه نمیشم، ما که یک ارگان یا یک سازمان به ثبت رسیده نیستیم، اینجا حاصل از یک حرکت فردی است که حالا تبدیل شده به یک حرکت گروهی. ما باید برای خودمون رسمیت داشته باشیم.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 451)