مشاعره › انجمن ها › ادبیات › مشاعره این موضوع خالی است. در حال نمایش 15 نوشته (از کل 433) → 1 2 3 … 13 14 15 … 27 28 29 ← نویسنده نوشتهها ژانویه 22, 2011 در 11:04 ق.ظ #5634 ناشناسغیرفعال نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست ابتهاج ژانویه 22, 2011 در 1:52 ب.ظ #5635 zahra68nکاربر تارو پود عالم امکان به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد ژانویه 22, 2011 در 7:27 ب.ظ #5636 ناشناسغیرفعال دوش لعلش عشوه ای میداد حافظ را ولی من نه آنم کز وی این افسانه ها باور کنم ژانویه 23, 2011 در 11:22 ق.ظ #5637 zahra68nکاربر من و غم همچون برادر دست الفت داده ایم رشته ی این دوستی محکم کند تنهایی ام ژانویه 23, 2011 در 11:33 ق.ظ #5638 ناشناسغیرفعال من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم این هم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد ژانویه 23, 2011 در 11:40 ق.ظ #5639 zahra68nکاربر دشمن دوست نما را، نتوان كرد علاج شاخه را مرغ چه داند كه قفس خواهد شد؟ صائب ژانویه 23, 2011 در 11:46 ق.ظ #5640 ناشناسغیرفعال در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خاموشی شرط وفاداری بود ، غوغا چرا ژانویه 23, 2011 در 11:49 ق.ظ #5641 zahra68nکاربر از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است ورنه هرکس وقت سیری پیش سگ نان افکند ژانویه 23, 2011 در 11:55 ق.ظ #5642 ناشناسغیرفعال دل تو نامه عقل و سخنت عنوانست بکوش سخت و نکو کن عنوان را ناصر خسرو ژانویه 23, 2011 در 12:13 ب.ظ #5643 zahra68nکاربر از زندگانی ام گله دارد جوانی ام شرمنده جوانی از این زندگانی ام دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام شهریار ژانویه 23, 2011 در 12:19 ب.ظ #5644 ناشناسغیرفعال مرا در منزل جانان ، چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها حافظ ژانویه 23, 2011 در 12:27 ب.ظ #5645 zahra68nکاربر ای عطر ریخته عطر گریخته دل عطردان خالی و پرانتظار توست غـــــــــــم یادگار توست ژانویه 23, 2011 در 12:53 ب.ظ #5646 ناشناسغیرفعال تو جوشان چشمه ای، من تشنه ای بی تاب بر آ، سرریز کن، تا جان شود سیراب ژانویه 23, 2011 در 2:36 ب.ظ #5647 drnedaکاربر به دیار عشق تو مانده ام …….ز کسی ندیده عنایتی……. به غریبی ام نظری فکن…….. که تو پادشاه ولایتی……….. ژانویه 23, 2011 در 3:41 ب.ظ #5648 zahra68nکاربر یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟ شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا خانه آرایی نمی آید ز من همچون حباب موج بی پروای دریای حقیقت کن مرا … صائب تبریزی نویسنده نوشتهها در حال نمایش 15 نوشته (از کل 433) → 1 2 3 … 13 14 15 … 27 28 29 ← شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید. ورود نامکاربری: کلمهعبور: مرا وارد شده نگهدار ورود