پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نوشته‌ها
-
الآن یک مشکلی که در زمینه قانونی هست اینه که زمان انجام تست های تشخیصی برای تشخیص ناهنجاری های جنینی مخصوصا آمنیوسنتز هفته 16 به بعده . از طرفی از لحاظ قانونی تا ماه چهارم یعنی هفته 16 مجوز سقط داده می شود. حالا شما پروسه اداری دریافت مجوز رو هم اضافه کنید به این زمان ها . نتیجش میشه اینکه اکثر افراد موفق به کسب مجوز سقط نمیشند و مجبورند به صورت غیر قانونی سقط کنند.
گری آناتومی سریاله خوبیه. از لحاظ نکات اخلاق پزشکی خیلی غنیه . مسائلی رو در پزشکی به تصویر میکشه که جالبند. و خیلی روی زندگی های شخصی پزشکان فوکوس کرده . من که خوشم اومد
من یک طرح یادگیری الکترونیکی دارم که پارسال به جشنواره ایده های نو در یزد فرستادم البته خام بود. امسال میخوام بیشتر روش کار کنم . ببینم این همایش یادگیری الکترونیک بخشی واسه مطرح کردن ایده ها داره یا مثل سایر کنگره ها به سخنرانی و پوستر محدوده؟
بحث جالبیه. من هم احساسش کردم. یه بار این کارو کردم و فشار سنگینی به شونه هام وارد شد! آره حق با شماست مرده سنگین تر می شه! من تا به حال بهش فکر نکرده بودم! کاش می شد این مسئله رو آزمایش کرد!
مشکلی که در پژوهش وجود داره 2 مسئله است : 1- موازی کاری 2- ادامه ندادن پژوهش و محدود شدن پژوهش به مقاله
یعنی شما یک کاری انجام میدید مثلا اثر فلان ماده بر فشار خون . بعدش این میشه مقاله و چاپ میشه شما هم راضی می شید و دانشگاه هم راضی و … . نهایتا سراغ ماده بعدی میرید و دوباره این سیکل تکرار میشه و آخرش میشه اینکه شما تعداد زیادی مقاله در یک زمینه خاصی منتشر کردید ولی هیچ سودی نه در صنعت نه در بهداشت و نه در اقتصاد ایجاد کردید. مشکل اینجاست که تحقیقات ما تا جایی که هزینه خاصی نمیخواد پیش می ره به محض اینکه به هزینه برخورد کرد همونجا متوقف می شه. الآن شما در زمینه گیاهان دارویی کافیه سرچ کنید در مورد هر بیماری مثلا دیابت کلی گیاه کار شده و اثرات همشونم اثبات شده ولی چند تاشون وارد مرحله بعد که هزینه بر هم هست شدن؟ ماده موثره چند تاشون خالص و شناسایی شد؟ کارآزمایی بالینی چند تاشون انجام شد؟ چند تا دارو از اینها ساخته شد؟
تاسیس فروشگاه کار خوب و جالبیه و استقبال میشه. به نظر من یه درصدی هم برای باعث و بانی این کار(یعنی خودتون!) باید در نظر گرفته بشه نه اینکه همش صرف هزینه های سایت بشه.
در مورد هزینه هم بستگی به محتویات داره مثلا یک دی وی دی که چند تا اطلس مختلف با کلی کتاب داره با یک دی وی دی که مثلا یک سریال پزشکی هست قیمتش فرق می کنه. برای اولی حتی تا 5 تومن هم به نظرم عادلانست اما من خودم برای سریال و مستند و فیلم هیچ وقت بیشتر از 1000 تومن برای هر دی وی دی هزینه نمی کنم!
حیف که نمیخوام اینجا بحث سیاسی بشه ولی مثال بارز مدیریت خانم ها متاسفانه در راس وزارتخونست و هر روز داریم از برکت وجود ایشون بهره می بریم!!!!!
خانم دکتر الهام هرکسی ندونه شما که سندشو می شناسید به هر حال هم دانشکده ای هستیم دیگه ! متوجه که شدید …
همون کسی که من میگم در مقابل بالا دست خودش بله قربان می گه در مقابل ما هم همش میگه بله قبوله اما در نهایت هیچ اقدامی نمی کنه! یکی نیست بگه شمایی که نمی تونی یه کاری رو انجام بدی چرا میگی باشه من قبول دارم حرف شمارو ؟ می ترسی اگه مخالفت کنی ما ناراحت بشیم یا حرکت رادیکالی بکنیم؟
مثالش واگذاری وایرلس به دانشجویان پزشکی! جزئیاتشو خواستید به صورت خصوصی می فرستم! از این مثال ها تو این مدتی که شورا صنفی بودم زیاد دیدم…
در مورد مدیریت خانم ها بگم:
خانم ها دوست دارند که هیچ کسی از دستشون ناراحت نشه و به همین دلیل سعی دارند رضایت همه رو جلب کنند و به همین دلیل سلایق و خواسته های افراد متفاوت به راحتی وارد کارشون میشه و نتیجه کار خراب میشه در حالی که در مدیریت باید قاطع بود و نمیشه همه جا هم طرف چپ رو داشت هم راست.
من فعلا امتحان دارم ولی بعدا مفصلا در مورد مدیریت خانم ها و آقایون می نویسم!
به نظر من زن ها در امر مدیریت اون هم مدیریت های بزرگ ضعیف تر از آقایون عمل می کنند مثالش هم که دور و بر ما زیاد شده!
دکتر امیرجان اینا فقط علنی و قانونیش کردن وگرنه قبلا هم این داستانا بوده و پولش هم صرف مصارف دانشگاه و دانشجویان نشده . من خودم حداقل چند تا از این مواردو با چشم خودم دیدم…
این اتفاقات برای من یه فایده داره : تقویت تصمیم من برای رفتن به خارج از کشور .
البته اینم بگم نمی تونم در مورد اطرافم بی تفاوت باشم و از این همه بی عدالتی رنج میکشم …
به نظر منم خیلی سخته. در این یکسال اتفاقات زیادی افتاد که میشه در مورد صلاحیت مسئولینش قضاوت کرد. قضیه برنج آلوده، تقلب در آزمون دستیاری، آب آلوده تهران و … حالا امروز هم داستان جدید انحلال دانشگاه ایران!
خب شاید کارهای کارشناسی ! در این زمینه صورت گرفته که تونستند یک شبه منحلش کنند!!!
خیلی سنگینه برای دانشجویان و اساتیدی که برای به اینجا رسوندن دانشگاهشون که همردیف با دانشگاه های تهران و شهیدبهشتی شدند زحمت کشیدند یک شبه بین دانشگاه تهران و شهید بهشتی و کرج تقسیم بشند.
