پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
nahid
کاربرامتیازش اینه که میشه استعداد درخشان و از آیین نامه و امتیازات دانشجویان استعداد درخشان بهره مند میشه مثل اینکه بدون گذروندن طرح دو ساله ی عمومی میتونه یه بار امتحان تخصص بده که اگه قبول شه طرح تخصص و عمومیشو باهم آخر تخصص میگذرونه که این یه کم تو عمرش صرفه جویی میشه!!
nahid
کاربردوست عزیز خیلی خوب کردی این مشکلتو با ما در میون گذاشتی. ایشالا بتونیم کمکت کنیم…
این استرسی که میگی خیلی شایعه و برای همه پیش میاد…اگه کسی برای امتحان یا لکچر استرس نداشته باشه غیر عادیه !! ولی مهم اینه که این استرس باعث آمادگی بیشتر برای اون اتفاق شه…به نظرم برای اینکه این استرس روی شما تاثیر منفی نذاره مخصوصا روی نتیجه امتحانت باید به خودتون اعتماد کامل کنید. قبل امتحان اگر مطمئنی که خوندی پس باید بتونی اندازه خونده هات نتیجه بگیری.یه نظرم قبل امتحان توقع واقعی خودتو از امتحان، واقع بینانه تعیین کن و براش سر امتحان تلاش کن.چون اگر خوندی و از خودت مطمئنی و سر امتحان هم حاضری و همه شرایط فراهمه تابهترین امتحانو بدی و به خدا هم که توکل کردی پس حتما همراهته تا شرایطو از این بهتر کنه …اگه اینو به خودتون تلقین کنین به نظرم حس بهتری دارین و حتما حرفای من کامل نیست و این فقط تجربه منه… 🙂
nahid
کاربرمنم با نظر همگی موافقم و امیدوارم ماها(ما) مثل فوق تخصصای الان نشیم….
nahid
کاربربحث داره به جاهای جالبی می رسه…برای منم حداقل فایده اش اینه که فهمیدم چیزایی که فکر منو مشغول کرده دغدغه ی خیلیاست…!
آقای عبدالله زاده، حرفایی که گفتین درسته ولی زیاد آرمان گرایانه نیست !!!!؟؟ همگی فکر کنم ارزش پزشک رو تو جون ادما میدونیم ولی کسی هست که اینطوری درس بخونه و آدم بمونه! اصلا جدا قصد جسارت به همچین آدمایی رو ندارم چون در حدش نیستم ولی مشکل من اینه که اکثر قریب به اتفاق اینجور دکترا مهارت های ارتباطیشون ضعیفه(با پرستار و بیمار و …) و بعد این همه سختی حالا که وقتشون آزاده هم از زندگیشون لذت نمیبرن!
آیا واقعا ماها که اومدیم این رشته انقدر باید از همه چی بزنیم؟؟؟
واقعا اگه من الان فیلم ببینم تو مرگ مریضام تاثیر داره ؟؟؟
معدل و نمره واقعا مهمه؟؟هم تو مرگ مریضا هم تو اعتبارمون چقدر نقش داره ؟؟
در آخر اگه به کسی برخورده ببخشه و بذاره به حساب اینکه ارزش درس خوندنو نمیفهمم…!
nahid
کاربرخیلی ممنون از جوابتون.قضیه خیلی واسم جذابتر شد…..:)
nahid
کاربرمنم با نظر دوستان موافقم.برای من روش اینه خیلی خوب جواب میده و برای حرف زدن با ادمای مهم هم قبلش چند بار حرفایی که میخوام بزنم و مرور میکنم و کلا برای جلوگیری از استرس اعتماد به نفس خیلی مهمه.این که فرد مطمئن باشه هر چی که با توجه به شرایط بعد از این اتفاق استرس اور قراره براش رخ بده بهترین حالت ممکنه اعتماد به نفسو زیاد میکنه و اینکه فرد به معنای واقعی به خدا توکل کنه یعنی من هر کاری لازم بود کردم و نتیجشو به خدا واگذار کنه و مطمئن باشه که خدا برای بنده اش هیچ وقت بد نمیخواد.اگه اینطوری فکر کنیم نتایج معجزه اسایی در انتظارمونه.مطمئن باشید ….
nahid
کاربراینکه انرژی بتونه بیماری رو در مان کنه خیلی خیلی جالبه….سوال من اینه که یعنی این انرژی واقعا از طریق تاثیر بر رسپتورهای خاص درگیر در بیماری بیمار رو خوب میکنه یااینکه بیشتر حالت تلقینی داره یعنی مریض وارد یه جو خاصی میشه که به خودش تلقین میکنه که خوب شده!!؟؟؟؟
یه سوال دیگم اینه که تا حالا کسی با این روش بدون بازگشت دوباره بیماری درمان شده که در منابع معتبر اومده باشه؟
مرسی….
nahid
کاربرواقعا ممنون که تا اینجا اینا رو بهمون یاد دادین. به نظر من اینا درسته.چون یه اصلی در برقراری ارتباط درست هست که طبق اون در یه ارتباط موفق درصد خیلی کمی(فکر کنم 3%) به حرف زدن ارتباط داره و بقیه اش به body language و مهارتایی مثل این ارتباط داره.درسته که تا حدودی به طرفش بستگی داره ولی عمومیتش خیلی زیاده.اگه یه کم به اطرافمون و خودمون توجه کنیم مصداقای زیادی پیدا میکنیم.
برای خوندن بقیه نشانه ها لحظه شماری می کنم……مرسی…..
nahid
کاربربه نظر من طرح پیشنهاد دانشجوی آ و ب پیشنهاد خوبیه و به نظر قابل اجرا میاد ولی یه سوال پیش میاد.اونم اینکه چطوری استاد راهنما رو قانع کنیم که اسم دانشجوی آ توی مقاله باشه؟
در مورد پیشنهاد کارگاهها:ما در کمیته تحقیقات خودمون به این نتیجه تا حدودی رسیدیم.طرح ما اینطور بود که چند هفته تو به روز و یه ساعت خاص کارگاههایی برگزار کنیم که مهارت های لازم برای پژوهشو به دانشجو یاد بدیم تا ترسش بریزه ولی احساس کردیم چند تا مسئله پیش میاد که قابل بحثه.اولا عملیه یعنی دانشجو ازش استقبال میکنه؟ثانیا این کارگاهها توسط دانشجوهای باتجربه برگزار شه بهتره یا نه؟
در آخر مرسی که بحثو دنبال میکنین………….:)
nahid
کاربربه نظر من وظیفش برقراری ارتباط درست بین دانشجو و استاداست برای انجام یه کار پژوهشی در هرزمینه ای به طوری که کمترین وقت از هردوشون تلف شه .ولی در دانشگاهای ما یه طرف این ارتباط قطعه!یا دانشجو یا استاد انگیزه ای برای برقراری این ارتباط ندارن و کمیته تحقیقات موفق کمیته ایه که بتونه این ارتباطو برقرار کنه پس بیاین با کمک هم هر حلقه ی این زنجیرو درست کنیم…
به نظرم برای قدم اول بررسی کنیم ببینیم چطوری میشه دانشجو رو وارد این زنجیره کرد ؟
nahid
کاربربه نظر من اول باید هدفمون از عضوگیری معلوم شه تا بدونیم چی میخوایم تو فرم باشه.میخوایم عضو بگیریم که چی؟میخوایم طرف کار تحقیقاتی کنه پس باید تو کمیته یاد بگیره روششو یا میخوایم یه فرد فعال تو کارای پژوهشی رو جذب کمیته کنیم که به بقیه (چه عضو باشن چه نه)تحقیق کردنو یاد بده تو مورد اول باید اول برای دانشجوها کار پژوهشی در هر زمینه ای جذاب باشه نه اینکه فکرکنن داره وقتشون تلف میشه!در مورد دوم باید کمیته برای دانشجوی موردنظر جذاب باشه چون ما به اون نیاز داریم وگرنه اون که بدون اینکه تو کمیته باشه داره تحقیقشو میکنه!
پس به نظر من کمیته تحقیقات باید برای هر 2گروه جذاب باشه بنابراین باید روشای جذب دانشجوهای امروز رو پیدا کنیم که میشه همون تاپیک قبلی…!!:)
nahid
کاربربه نظر من یکی از دلایل کم بودن کاربرای سایت بالانیومدن سایت تو مرورگر اینترنت اکسپلورره….
nahid
کاربرسلام-طبق گفته جناب مدیر من ازون دسته افرادی ام که فقط شنونده ام چون واقعا هیچ ایده ای ندارم!موضوع تاپیک برای من خیلی جذابه چون تازگیا به این نتیجه رسیدم که روش مطالعه ام ایراد داره که به نتیجه نمیرسم!پس مسلما حرف جالبی نمیتونم داشته باشم!ولی از حرفای شما خیلی استفاده کردم.واقعا ممنون.ایشالا به این نتیجه برسید که تاپیک رو همین جا ادامه بدین…
در مورد کتابا منم تو همایش آموزش پزشکی بودم ولی همچین کتابی نگرفتم!
در مورد خواب منم با دکتر الهام موافقم که علت وقت کم آوردنم خوابه ولی نمیدونم چه کنم که خوابم میاد!؟؟(من ازون دسته آدمایی هستم که کم خوابی رو اخلاقم اثر میذاره)
nahid
کاربرمنم به جواب الهام رسیدم با این تفاوت که اگر خونه هارو از راست حساب کنیم آلمان خونه5 میشه اگر از چپ حساب کنیم خونه 4.با این حال ماهی تو خونه ی آلمانی است!
nahid
کاربراگه بخواین بحثو ادامه بدین راجع به خدا، حرف منم بخونین لطفا…
من بانظر هر2تون تاحدی موافقم منتها با یه تبصره…
اینکه همه فهمیدیم خدا هست که آدما و موجودات دیگه رو خلق کرده ایشالا شکی نداریم(اگه هست بگین که یه حرفایی هم راجع به اون دارم که الان ربطی به بحث نداره)
بحت ما سر قضیه توکله…
در همه ایدئولوژیای انسانی ،انسان خودشو به موجود بالاتری وابسته میبینه به این معنی که به اون تکیه میکنه در راه رسیدن به هدفش که اون ایدئولوژی واسش مشخص کرده
توی ایدئولوزی دینی(هردینی) انسان خودشو به موجودی به نام خدا وابسته میدونه که اون براش هدف مشخص کرده و برای رسیدن به هدف کمکش میکنه و تو قران و کتابای دیگه همه معتقدن که خدا جزخیر واسه بنده اش نمی خواد
ولی همین خدا یه قوانینی گذاشته که واسه هر عملی ،عکس العملی است. یعنی خدا باعث ناراحتی ما نیست .ما نتیجه کارای خودمونو میبینیم که اگه نتیجه بد باشه خدا یه راه فرار هم گذاشته اینطوری که اگه ازش از صمیم قلب کمک بخوایم سریعتر از ناراحتی خلاص میشییم اگرم نخوایم طبق عمل و عکس العمل باید بذاریم عکس العمل ظبیعی عملمونو به طور کامل ببینیم.البته بگم بایدی در کار نیست.به خاطر این گفتم باید که ما مثلا به علت یه تصمیم غلط خودمونو به دردسر انداختیم که مسلما اون تصمیمو از سر سلامت کامل روحی و روانی گرفتیم یعنی ته عقل خودمونو دوروبریامون انقدر میرسیده ولی باعث دردسر شده تو این موفعیت فرضی ما اگه از خدا کمک نخوایم طبق قانون ،دردسر پشت دردسر میاد که ما اگه باز بافکرمون هنرکنیم قضیه تعدیل میشه نه حل چون اصل قضیه رو فکر ناقص ما شروع کرده.
حالا اگه این وسط از خدا کمک بخوایم چون خودش این قانونو گذاشته میتونه نتیجه رو به نفع ما عوض کنه چون خیرخواه ماست…
این نظر من بود راجع به بحث…خوشحال میشم نظر دوستان رو بدونم…مرسی تا اینجاشو خوندین:)
-
نویسندهنوشتهها