› انجمن ها › به سوی تکامل… › Silva Method
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
آگوست 14, 2010 در 9:31 ق.ظ #3841
emerson
کاربردر این تاپیک به ادامه موضوع متد سیلوا میپردازیم، خوب هر کس هرچی در این باره میدونه بگه…
آگوست 19, 2010 در 12:55 ب.ظ #5947elhami
کاربرمتد سیلوا توسط خوزه سیلوا در سال 1940 ارائه شد.سیلوا معتقد بود که اندیشه ها و فعالیت های 90% مردم جهان توسط نیمکره چپ آنها کنترل می شود و این مسئله افراد رو به جنبه های عقلانی و عینی مسائل محدود میکند. به اعتقاد سیلوا با آموختن استفاده از نیمکره ی راست همچون نیمکره چپ مغز میتوان به اطلاعات ذخیره شده در ضمیر ناخودآگاه خود دست پیدا کرد و در خل بسیاری مسائل از آن بهره جست. به منظور دست یابی به این نتیجه سیلوا روشی رو ابداع کرد که هدف آن رسیدن به سطوح بالاتر عملکرد ذهنی یعنی سطح آلفا و حفظ این حالت بود .در سطح آلفا فرکانس امواج مغزی بین 7 تا 14 هرتز است.
خوزه سیلوا ثابت كرده است كه با به كارگیری روش او مغز وارد مرحله آلفا می شود و سمت راست مغز كه غریزی و شهودی و خلاق است به كار می افتد. سیلوا که یک مسیحی معتقد بود در طی مطالعات خود به این نتیجه رسیده كه قدرت خارج كردن هیاهوی مسائل دنیای خارج و پرداختن به درون همان است كه عیسی مسیح (ع) گفت كه “بهشت در درون ما است”. خوزه سیلوا به این نتیجه رسیده كه جهان هستی بوسیله یك نیروی متفكر و آگاه ساخته شده و به همین دلیل كسانی كه در دانش متافیزیك كار می كنند در می یابند كه روز به روز فاصله بین علم و مذهب كوتاهتر می شود. او معتقد است كه قدرت عیسی مسیح (ع) در استفاده از نوعی انرژی بوده است كه با آن می توانسته دردها و بیماری ها را از بین ببرد.
اساس كار خوزه سیلوا نیز انتقال انرژی است كه این كار را می توان هم بر بالین بیمار و هم از راه دور انجام داد. او می گوید: “می توان از انرژی روحی برای تغییر ماده استفاده كرد.
سیلوا اعتقاد داشت که همه انسانها توانایی رسیدن به این سطح را از طریق تمرین و آموزش دارند و این توانایی مختص عده ای با ویژگی های خاص نیست.به اعتقاد او هر اتفاقی ابتدا در ذهن رخ می دهد و بعد در بدن رفتار متناسب با آن شکل می گیرد…
آگوست 19, 2010 در 12:56 ب.ظ #5948elhami
کاربرروش سیلوا در واقع از سه بخش تجسم فکری، تفکر مثبت و خودهیپنوتیزم تشکیل شده است. برا ساس این روش (رجوع به تاپیک مربوطه در گروه روانشناسی)با شمارش معکوس از 100 به 1 به تدریج با کاهش فرکانس مغزی از بتا (14 هرتز به بالا) ،وارد سطح آلفا می شویم. و یا اینکه قبل از شروع شمارش نفسی عمیق کشیده، ریه ها رو پر از هوا کرده و به آرامی اون رو خارج کنیم و بعد همزمان با تنفس های عمیق در ذهن خود ازعدد 3 با تجسم شکل اعداد تا 1 بشماریم .به همراه هر یک دم و بازدم یک عدد کاهش پیدا می کند. سپس از 100 با تنفس عادی شمارش رو انجام میدیم. اما در ادامه این کارها باید بر روی روش رهاسازی تنش عضلانی کار کنیم بدین ترتیب که از نوک سر یا نوک پاشروع می کنیم (البته بیشتر از سر توصیه میشود اما خود سیلوا از نوک پا را توصیه میکند) و گروه گروه عضلات را به طور قرینه شل می کنیم : عضلات انگشتان سپس ساق، ران ، شکم ، کمر، سینه ، دستها ، گردن و درآخر عضلات صورت رو رها می کنیم. به تدریج با ادامه این کار متوجه گرما یا یک احساس ویژه در عضلات خواهید شد.
این تا اینجای بحث…
سعی کردم جمع بندی هر چیزی که از تاپیک قبلی یاد گرفتم رو بنویسم تا سریعتر بتونیم بحث رو ادامه بدیم….
اما سوال : لطفا درباره ی کاربرد های درمانی این روش توضیح بدید و اینکه آیا پژوهش های علمی در زمینه اثبات اونها انجام شده یا نه ؟؟!!
آگوست 19, 2010 در 7:37 ب.ظ #5949emerson
کاربرمن یه سرچ کوچولو کردم و چنتا توی pubmed
پیدا کردم اما باز نشد و اونی که باز شد قدیمی بود اگه دوستان فرصت دارن در سایت های معتبر دیگه هم یه نگاهی بندازن.
با تشکر
آگوست 27, 2010 در 2:04 ب.ظ #5950elhami
کاربربازم سوال : به نظر شما اینکه هدف متد سیلوا دسترسی به ضمیر ناخودآگاه و استفاده از اونه و اینکه با دسترسی به ضمیر ناخودآگاه میشه بر کل انرژی های بدن احاطه داشت(البته اگه درست فهمیده باشم!)میتونه نشونه ی این باشه که احتمالا در آینده با پژوهش های بیشتر میشه ثابت کرد که تمام انواع بیماری هارو چه جسمی و چه روانی با این روش میشه درمان کرد؟؟و اگه آره! در این صورت شما این متد را به عنوان طبی جدید میبینید یا طب مکمل؟؟
آگوست 27, 2010 در 7:59 ب.ظ #5951emerson
کاربرهدف تقریبا همینه اما همه بیماری هارو که نه البته بیشترشو چرا، بیمارهای end stage رو شاید واقعا فرصتی برای درمانشون پیدا نکرد ولی به هر حال من معتقدم تمام بیماریها از سرچشمه عدم تعادل روانی و نوع زندگی یا life style منشا میگیره که اگه این دو تا درست بشه دیگه هیچ بیماری وجود نخواهد داشت.
خوب طب مکمله چون خیلی جاها تا بخوایم انرژی و روش زندگی رو عوض کنیم کار از کار گذشته مثلا نمیشه که کسی که 95% گرفتگی عروق کرونر داره رو فقط با سیلوا درمانش کنیم نه که نشه میشه ولی ریسکش زیاد چون ممکنه فردا طرف یه acute MI بکنه و فوت بشه!
هرچی علم پیشرفت میکنه بیشتر به این نکته میرسه که ذهن توانایی درمان هر مشکلی رو داره پس شاید واقعا یه روزی تمام داروها جمع بشه شاید…
آگوست 27, 2010 در 8:13 ب.ظ #5952elhami
کاربرممنون از توضیحات کاملتون…
امیدوارم واقعا در آینده ای نزدیک این اتفاق بیفته…
آگوست 27, 2010 در 8:20 ب.ظ #5953elhami
کاربردر مورد متد سیلوا مطالبی رو که توضیح دادید میدونم اما هنوز خیلی از جاهای این روش برام مبهمه!میخوام بدونم تو این روش فرد درمانگر انرژی خودشو به فرد بیمار منتقل میکنه و از طریق اون اثر میگذاره یا اینکه با استفاده از تکنیکی خاص از انرژی خود بیمار برای درمان استفاده میکنه!؟؟یا نه هردو!یعنی با کمک انرژی فرد درمانگر بیمار به ضمیر ناخودآگاه خودش دست پیدا میکنه و کنترل انرژی های خودش رو در دست می گیره!!؟
ممکنه بیشتر توضیح بدید؟؟
آگوست 27, 2010 در 8:49 ب.ظ #5954emerson
کاربرخوبه که میدونید
سوالایی که توضیحش همچین یکم سخته!
متد سیلوا اولش برای درمان و پالایش شخصیه و پس از این مرتبه به درمان دیگران میرسه، متد سیلوا با انرژی درمانی فرق میکنه چرا چون تو انرژی درمانی عموما درمان گر کنار بیمار قرار میگیره و به متعادل سازیه چاکراها و انرژی بدنی و تغییر هاله میپردازه اما سیلوا با انرژی روانی کار میکنه به خاطر همینه که فاصله مطرح نیست براش ، یه جورایی روی انرژی جمعی تاثیر میذاره! شما میتونید تصور کنید بیشتر از انرژی درمان گر استفاده میشه تا درمان پذیر این جوری راحتتره. درمان پذیر به سطح آلفا نمیرسه و یعنی اصلا کاری نمیکنه یعنی active نبوده و به صورت passive درمان میشه، توی هیچنوتیزمه که خود بیمار با ضمیر ناخودآگاهش در درمان تا حدودی فعال میشه! این پروسه توی NLP از بقیه بیشتره.
کافیه؟
آگوست 27, 2010 در 8:51 ب.ظ #5955emerson
کاربرالبته تکمیل کنم اینا همه به هم ربط دارن و جدا نیستن! یعنی انرژی درمانی از راه دور هم میشه اما بازم پایش کار روی چاکراهاس و نه نیروی ذهنی!
اینا یکم پیچیده است! خیلی سخت نگیرید!
آگوست 27, 2010 در 9:08 ب.ظ #5956elhami
کاربرالبته دونستن من به لطف توضیحات کامل شماست…(منظورم مطالب کامنتای اول بود!!به جون…راست میگم!)
خب چون پیچیده است و برام سواله میپرسم…کنجکاویه دیگه!!متاسفانه نمیتونم جلوشو بگیرم!!!
بازم ممنون…
فعلا تا سوال بعدی….
آگوست 28, 2010 در 9:28 ق.ظ #5957nahid
کاربراینکه انرژی بتونه بیماری رو در مان کنه خیلی خیلی جالبه….سوال من اینه که یعنی این انرژی واقعا از طریق تاثیر بر رسپتورهای خاص درگیر در بیماری بیمار رو خوب میکنه یااینکه بیشتر حالت تلقینی داره یعنی مریض وارد یه جو خاصی میشه که به خودش تلقین میکنه که خوب شده!!؟؟؟؟
یه سوال دیگم اینه که تا حالا کسی با این روش بدون بازگشت دوباره بیماری درمان شده که در منابع معتبر اومده باشه؟
مرسی….
آگوست 28, 2010 در 11:17 ق.ظ #5958emerson
کاربرراستش من منابعو خیلی نگشتم اما برای اهل فن مثل روز آشکاره که میشه بیماران رو شفا داد، برنامه های مستندی هم هستند که چنین ادعاهایی رو ثابت میکنند!
رسپتور؟ نه نه قضیه خیلی خیلی عجیبتر و شگفت تر ازینه ! فرضیه هایی وجود داره اما همیشه دید متفاوتی بین پزشکان دارویی و فرا روانشناسان هست! شما به روح اعتقاد دارید؟ حتما دارید! بدن ما توسط قسمت خودآگاه که شامل مغز و اجزاشه و ناخودآگاه که همون ذهن، روح یا چنین مضامینی اداره میشه، موضوعی که هست اینه که قدرت ناخودآگاه بسیار بسیار بیشتر از خودآگاه که در تحقیقی عددی شگفت انگیز ارائه شده که میگه ناخودآگاه 10 به توان 63 برابر خودآگاه انرژی و قدرت داره و یعنی ناخودآگاه به خودآگاه دستور میده ، ببینید این موضوعا به سختی با آزمایشهای روتین اثبات میشه و شرایط بسیار و چه بسا غیر ممکنی برای اثباتش میطلبه اما همین قدر بدونید که قدرت ذهن و روح انسان خیلی بیشتر از جسمه. ادعا میشه که تک تک سلول ها روح دارن و اونه که دستور میده، تصورش سخته و خیلیا میگن این حرفا مزخرفه اما اول باید روش ها رو خودتون امتحان کنید تا ببنید حقیقته یا نه!
آگوست 28, 2010 در 5:18 ب.ظ #5960nahid
کاربرخیلی ممنون از جوابتون.قضیه خیلی واسم جذابتر شد…..:)
آگوست 28, 2010 در 6:12 ب.ظ #5961elhami
کاربرحالا جذاب ترم میشه…..
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.