› انجمن ها › به سوی تکامل… › Silva Method
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
آگوست 28, 2010 در 6:22 ب.ظ #5962
elhami
کاربرسوال : گفتید تو متد سیلوا فاصله مطرح نیست ،این یعنی اینکه فرد درمانگر میتونه از فاصله دور سبب درمان بیماری بشه!خب حالا سوال اینجاست که این فرد صرفا از انتقال انرژی استفاده میکنه یعنی خودش سر جای خودشه و انرژی ها شو میفرسته یا اینکه نه یه جورایی بحث انتقال روح مطرحه!!نمیدونم منظورمو متوجه میشید یانه؟!منظورم اینه که میتونه روح درمانگر کنار بیمار قرار بگیره و اقدام به درمان کنه؟؟
اصلا آیا انرژی و روح انسان دو چیز متفاوتند؟
آگوست 28, 2010 در 6:52 ب.ظ #5963emerson
کاربردیگه سوالاتون خیلی تخصصی شد!
نمیدونم منظورتون از انتقال روح چیه اما میدونم درمانگر با روح یا ذهن وانرژی بیمار ارتباط برقرار میکنه ولی روحش پرواز نمیکنه ، سر جای خودشه! خوب روحو چی معنی میکنید؟ به نظر من روح منشا انرژی هست در حالی که خودشم یه جور انرژیه ، بعدا بیشتر توضیح میدم…
آگوست 29, 2010 در 2:25 ق.ظ #5964elhami
کاربرببینید! میدونیم که بعد مادی و جسمانی وجود انسان محدود به جهان ماده ست!یعنی نمیتونه فراتر از مکان خودش حرکت کنه!خب حالا اولا آیا روح یا بسته های انرژی(که ممکنه یکی مالک یا زیرمجموعه دیگری باشه!یعنی انرژی متعلق به روح و بخشی از اون باشه یا اصلا هردو مفهومی واحد باشن یا ماهیتی یکسان داشته باشن!) جزئی از بعد مادی انسان هستن؟که در این صورت نباید توان حرکت فراتر از مکان خودشون رو داشته باشن و بر فردی اثر بگذارند!یعنی در واقع فاصله در این مورد اهمیت پیدا می کنه!یا نه همون جنبه فراحسی وجود انسان هستن ؟؟که خب اگه اینطوره چرا با ورود انرژی به بدن فرد حرارتی رو در خودش احساس میکنه؟؟آیا وجود حرارت نمیتونه نشون دهنده ی این باشه که ماهیت انرژی مد نظر ما مادیه و در واقع انرژی جنبشی این ماده است که منجر به ایجاد حرارت شده؟؟اگه این طور باشه باز همون بحث ماده و محدودیت زمانی مطرح میشه؟؟
ثانیا : در صورتی که روح رو همون انرژی در نظر بگیریم و براش محدودیت جهان ماده رو در نظر بگیریم!آیا ممکنه فردی جسمش در مکانی باشه اما روحش یا بخشی از روحش بتونه به مکانی که بیمار در اون حضور داره بره،بیمار رو در واقع ویزیت کنه و با اثر بر انرژی های بدنش درمانش کنه؟؟
ثالثا:ممکنه فرد درمانگر بتونه بخشی از روح خودش رو وارد بدن بیمار بکنه ؟؟که خب شاید بشه اینجا بخشی از روح همون انرژی باشه اما اگه اینطوره که احتمالش زیاد هم هست و منطقی تر!اگر روح درمانگر که انرژی هاش هم میتونه متاثر از اون باشه خودش دچار اختلال باشه در اون صورت ممکنه بیمار علاوه بر مشکل خودش یا نه اصلا در کنار درمان مشکل اصلی مشکل دیگه ای هم پیدا کنه؟؟و در اون صورت آیا به نظر شما میشه این مسئله رو به عنوان عارضه جانبی یک روش درمانی در نظر گرفت؟؟
خیلی نمیخوام بر اساس اطلاعات قبلیتون جواب بدید!که خب ممکنه بگید اطلاعاتی در این زمینه ندارید!میخوام فکر کنید و نظرتونو بگید؟؟
ممنون…
آگوست 29, 2010 در 9:33 ق.ظ #5965emerson
کاربرمنم دقیقا نتیجه گیری و یافته های خودمو میگم نه چیزایی که تو کتابا خوندم…
جواب اول: ببینید روح دارای سطوحی هست ، مثلا در هیپنوتیزم ما 7 سطح داریم که میتونیم این جوری در نظر بگیریم که دستیابی به تمام سطوح روح توسط خود فرد یا درمان گر کاری بسیار مشکل و خطرناکه! بعضی انسانهای خاص میتونن عمل تخلی رو انجام بدن یعنی به خواست خود تمام روح خود رو از بدن خارج میکنن! بسیار باورنکردنیه،نه؟ روح هرگز موجودیت مادی نداره (البته از نظر من) ، اون انرژی درمانی هم که میفرمایید فرد از قسمتی از روح خود استفاده میکنه اما اون گرما رو من این جوری توجیه میکنم که اگه فکر کنیم تمام سلول ها دارای روح یا همان انرژی هستن پس با دریافت انرژی خارجی شاید فعالیتشون افزایش پیدا کنه یا موادی آزاد کنند که باعث احساس گرما میشه!
جواب سوال دوم: میتونه از نظر من، وقتی قسمتی از روح از جسم فاصله میگیره میتونه سیر کنه و به هر جایی بره و با انرژی که داره کارهایی انجام بده چه درمان یا بدست آوردن اطلاعاتی مثل وضعیت جسمی بیمار، روح محدودیت نداره! شاید بگید چرا روح ما نمیتونه همه جا پرواز کنه؟ چون روح ها انرژی های متفاوتی دارند و هر چه این قدرتشون افزایش پیدا کنه کارهای بزرگتر و عجیبتری انجام بدن که از دید ما ممکنه غیر ممکن باشه!
جواب سوال سوم: نه بعید میدونم! چرا ؟ چون که مشکل انرژی تو بدن معنی میشه نه توی روح یعنی انرژِی روحی نمیتونه مشکلی داشته باشه، اجازه بدید این جوری توضیح بدم: علت بیماری های بدنی چیه؟ اختلال در چرخش انرژی یا کم و زیاد بودنه اونه! ولی الان یه مشکل پیش میاد مشکلات ذهنی با انژی های روحی چه ارتباطی داره؟ وقتی این دو رو تقریبا یه چیزایی در نظر میگیریم! من این جور توضیح میدم که ذهن مولفه ای از روحه که پیوستگی به جسم داره! پس من میگم روح به خودی خود نمیتونه مشکلی داشته باشه چون از منشا پاک خداوندیه! اما دقت کنید که یک فرد باانرژی های روحی که در اختیار داره میتونه به یک فرد آسیب برسونه که این نه به خاطر مشکل صرف روحیه نه بلکه به خاطر ذهن مریضه!
نمیدونم تونستم جواب بدم یا نه؟!
آگوست 29, 2010 در 9:59 ق.ظ #5966elhami
کاربرممنون از توضیحات کامل شما…
خیلی خوب به قضیه نگاه کردید و جواباتون کاملا منطقیه!منم با نظر شما موافقم…
اما حالا به نظر شما با مشکل ذهن مریض درمانگر چه باید کرد؟؟آیا راهی برای بیمار وجود داره که از این اتفاق جلوگیری کنه؟؟
آگوست 29, 2010 در 10:30 ق.ظ #5967emerson
کاربرخودشو در اختیار درمانگر مریض قرار نده چون کاری دیگه در مقابل قدرت درمانگر نمیتونه بکنه!
آگوست 29, 2010 در 10:44 ق.ظ #5968elhami
کاربرخب این بیمار از کجا باید بفهمه که درمانگره مریضه؟یعنی اگه نفهمه و کاری در مقابلش انجام نده ممکنه هر بلایی سر روح و روانش بیاد؟؟پس یه جورایی تو این روش باید تلاش کرد درمانگر بود نه بیمار!!بیمار بودن نمی صرفه!!
برای درمانگر بودن باید از اون تکنیک اولی که تو گروه روانشناسی گفتید استفاده کرد؟؟تکرار و تمرکز رو اون تکنیک کافیه؟؟؟
آگوست 29, 2010 در 10:45 ق.ظ #5969elhami
کاربرحالا اگه بیمار هم قدرتی در حدود قدرت درمانگر داشته باشه چی؟میتونه جلوشو بگیره؟؟؟
آگوست 29, 2010 در 11:16 ق.ظ #5970emerson
کاربرممکنه یه کارهایی انجام بده اما شرط درمان پذیری اعتماد به پزشک و یا درمانگره اگه شک داره نره پیشش
! ولی به یاد داشته باشید درمانگری که ذهن مریض داشته باشه نیاز نداره که کسی به حضورش بره تا کار خودشو انجام بده از راه دور هم میتونه تاثیرشو بذاره! پس عموما درمانگرهای سطح بالا کار خلافی انجام نمیدن!
خوب البته درمانگر بودن از بیمار بودن بهتره چون درمانگرها خودشونو درمان میکنن و بیمار نمیشن!
لازمه ولی کافی نیست!
راستش نمیدونم میتونه جلوشو بگیره یا نه ولی چنین کسی چرا باید به درمانگر مراجعه کنه؟!
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.