پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
atefe314
کاربربه نظر من بهتره یه خورده محترمانه، منطقی و بیطرف(شاید هم با دیدن دو طرف)به قضیه نگاه کنین_من با خوندن این مطالب ناراحت شدم یه خورده با همه تون قهرم
گاهی مامایی ها میگن چرا متخصصین زنان NVD هم میگیرن،گاهی دانشجوهای مامایی میگن چرا رزیدنت نذاشت من toco ببندم،و….تعرفه ها !!
گاهی متخصصین میگن چرا ماماها مطب دارن و بیماریهای زنان معالجه میکنن(اونا برن همون تو درمانگاهها و تنظیم خانواده یاد بدن!)و….خیلی چیزهای دیگه
اما هیچ کدوم از این بحث ها نباید منجر بشه به اینکه تو روی هم واستن!ارزش کار همدیگه رو پایین بیارن،به یه عمر درس خوندن وشب بیداری طرف مقابلشون توهین کنن،(ببخشید اینو میگم منظورم شماها نیستید:عقده های چند سالشونو از سال کنکور تا حالا سر مافوق خالی کنن)
هیچ وقت فکر نمی کردم این همه درد دل (دل درد)تایپ کنم،نصیحت کنم و…
به حرفه ی خودتون احترام بذازید،بعنوان نمایندهها ی از حرفه تون ،عزت نفس داشته باشیم از حق خودمون دفاع کنیم در عین رعایت منطق و حریم های هم..
ببخشید
شاید این متنو پاک کنم(چون معمولا هدفم از نوشتن این مطالب تنها تخلیه افکارمه)
آوریل 24, 2011 در 10:28 ق.ظ در پاسخ به: خانم باردار4ماهه با سابقه فشارخون..با تنگی نفس مراجعه کرده #8252atefe314
کاربرمن چند تا نکته رو در حد سوادم بگم:کاپنوپریل تاسه ماه اول بارداری دسته c و سه ماهه دوم دستهD محسوب میشه
از عوارضش تنگی نفس شدید هم میتونه باشه
atefe314
کاربرجمع منم شد 50! برام جالب بود که 90 نشد….!!!!(بازم فکر میکنم از عشق بهره ای نبردم!!)
atefe314
کاربرجدول تشخیص سن حاملگی با اندازه گیری ارتفاع رحم
– دو انگشت بالای پوبیس
۱۲ هفته حاملگی
– میان فاصله ناف و پوبیس
۱۶ هفته حاملگی
– در ناحیه ناف
۲۰ هفته حاملگی
– سه انگشت بالای ناف
۲۴ هفته حاملگی
– میان فاصله گزیفویید و ناف
۲۸ هفته حاملگی
– زیر استخوان گزیفویید
۳۲ هفته حاملگی
– حدود ۲ تا ۳ انگشت پایین گزیفویید
هفته ۳۶ تا ۴۰ حاملگی
دکتر باقری بقیه صحبت هاتون متین- ارتفاع رحم در موارد IUGR گاهی جواب نمیده(ویلیامزجلد1)
راجع به حس کاملا موافقم
اما baby chech : عرض شود ما برای اینکه مددجو متوجه LMP و منس و دیزوری و بیمه(!) و… بشه به چندین زبان زنده و مرده دنیا حرف زدیم و سوال پرسیدیم حالا اگه قبلاB-HCG اش اندازه گیری نشده بود باید راجع سابقه استفاده از Baby chech هم حالیش میکردیم(اصلا اون بنده خدا همین که میدونس پریود نشدم پس باردارم کلی جای شکر داشت)
atefe314
کاربروقتی ازش راجع به LMP پرسیدیم گفت روز اولشو یادش نیست ولی آخرش همون روز عروسیش بوده،گفتیم خیلی خوب همون کی بوده گفت:جمعه بود!!(منظورش روز عروسیش بود!به هیچ وجه نشدLMP بگیریم)
روش پیشگیری :نداشت/CVAتندرنس نداشت/تب:نداشت/سابقه آمنوره نداشت/راجعه به نظم اینتروالهاش مطمئن نبود/ سابقه درد اینطوری نداشت/بی اختیاری هماچوری نداشت/B-HCG تیتراژ نشده بود ولی مثبت بود/
atefe314
کاربرتعریف دانشجو از دید برخی اساتید
دانشجو موجودی است نحیف ، بی پول و عصبی شبیه انسان که از تخم مرغ و گوجه تغذیه میکند و دشمنیه عجیبی با کتاب دارد!
atefe314
کاربرزود قضاوت نکن!!!
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد .. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد . دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد : پدر نگاه کن درختها حرکت میکنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد . کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند… ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت میکنند . زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه میکردند . باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید . او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران میبارد، آب روی من چکید . زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمیکنید ؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی میتواند ببیند !
atefe314
کاربرخواهش میشه
این اولین قدمه که در وسع من بود ، اما با توجه به تجربه کمی که دارم (وهنوز جوجه ماما هستم) تاپیکها و داغ کردن مباحث مشارکت جمع رو میطلبه
متشکرم
atefe314
کاربرهمیشه از اینکه آلزایمرو بشم میترسیدم…!!!! اما حالا خیالم راحت شد که ازش در امانم اگه خدا بخواهد!!
atefe314
کاربرمگسي را کشتم نه به اين جرم که حيوان پليديست، بد است و نه چون نسبت سودش به ضرر يک به صد است
طفل معصوم به دور سر من ميچرخيد به خيالش قندم يا که چون اغذيه ي مشهورش تا به آن حد گندم
اي دو صد نور به قبرش بارد مگس خوبي بود من به اين جرم که از ياد تو بيرونم کرد مگسي را کشتم
atefe314
کاربریعنی جوابمونو اینجا بذاریم؟
1. آبی تیره،2.مربع 3. بله 4- قرمز , سفید ، سیاه ، آبی , سبز
5. یک قدمی قله
6- قهوهای
7- متاسفانه خانه!
آوریل 4, 2011 در 2:10 ب.ظ در پاسخ به: بررسی ارائه کارآموزی و کارورزی زنان در دانشگاه های علوم پزشکی ایران #6413atefe314
کاربرآی ملت به این تاپیک توجه کنید! حرفای دلتونو بزنید….
همه مسایل رو در نظر بگیرید و از کار بالینی به درد بخور (مثلا اتفاقی که بصورت اورژانس ممکنه پیش بیاد و از شما بعنوان پزشک انتظار میره بلد باشید)
هم چنین حریم شخصی بیمار( که میتونه متاثر از رسوم، مذهب، ایدئولوژی شخصی بیمار،عفت و خیلی چیزای دیگه باشه…)حرف بزنید
(من یکبار نزدیک بود برای حفظ حریم شخصی یک خانم، با استخوان فرونتال برم تو تیزی دیوار،از بس هول شده بودم که فورا اوضاعو درست کنم(بگذریم که کلی مضحکه پزشک محترم شدم….
)
atefe314
کاربربه نظر من بدترین استاد اونیه که نتونی ازش سوال بپرسی(به دلایل مختلف مثلا ترسناک باشه،صداش واضح نباشه ،هرچی بپرسی مسخرت کنه،وقتی حرف میزنه خندت بگیره!و…)….
atefe314
کاربرهرگز شادی آدمها را از میزان خنده هایشان نسنجید
هرگز تنهایی آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنید
هرگز تحمل آدمها را از میزان ایستادگی شان تخمین نزنید
atefe314
کاربراگه این کار رو بکنید یکی از بهترین موضوعات خواهد بود-امیدوارم این مطالب باعث بشه من هم به علایقی که یه عمر داشتم و کنار زدمشون دوباره روی بیارم
-
نویسندهنوشتهها