پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نوشته‌ها
-
someone:
منم با امین موافقم …
من اگه یه کلاسو نرم و بجاش برم کتابخونه ( که اصولا کسی به قصد کتابخونه کلاس دو در نمی کنه ) می تونم مطالب بیشتر و با کیفیته بهتر کسب کنم تا اینکه یه استادی که انگار به زور اوردنش تا یه سری چیز رو بگه و بره همونارو برام توضیح بده ولی لازمش همته …
میشه یکمی هم حق رو به ستاره بدیم چون رشد فردی همه جا ممکنه …
ولی لازمش اینه که خودت خیلی تلاش کنی …
مثلا کسی که دانشگاه تهران درس نمی خونه اگه بخواد رشد فردی بکنه حداقل باید بدونه توی دانشگاه درجه یک ما استادا و دانشجوها چه جورین و به همین نسبت تو دانشگاه های رده 1 جهان …
خوب رفرنس هایی که ما می خونیم اکثرا همونایی هست که توی کل جهان می خونن ( اینو دربارش تحقیق کردما ) ولی ما چی میشیم و اونا چی ؟؟؟
خوب پس مشکل توی اطلاعات نیست و کار از یه جای دیگه می لنگه
SETARE به نظرت اشکال از کجاست ؟؟
من دانشگاه اصفهان درس می خونم DR EMERSONدکتر امرسون:
آره باهات موفقم، اما یادت نره که درسته که درسای ما حفظیه اما نحوه ارائه اون خیلی مهمه! مثلا استادی که کاملا درس تو ذهنش طبقه بندی داره میتونه منسجم درس بده اون وقت آدم میفهمه طرف چی میگه ما چنتا استاد اینجوری داشتیم یعنی تا عمر دارم مباحثی که درس دادن یادم نمیره! حالا درمقابل اینا یه استاد فارماکولوژی داشتیم تا عمر دارم ازش نمیگذرم چون یکی از مهمترین درسامونو بدجور پیچوند البته بنده خدا تقصیری نداشت بی تجربه بود ! خلاصه فقط اسلاید میذاشت و مثل یه برنامه از روش میخوند ما بچه ها هم چند جلسه ای خوب گوش کردیم دیدیم به هیچ دردی نمیخوره 2 تا دست داشتیم 2 تا دست دیگه هم غرض کردیم زدیم تو سرمون که از این درس هیچ چی از استاد به ما نمیرسه!امین:
البته ایشون منظورش این نیست که این چیزا بی تاثیره. ولی فکر میکنم داره کم لطفی میکنه. واقعا محیط دانشگاه روی نحوه ی درس خودن آدم خیلی تاثیر داره. شما فرض کن توی آکسفرد درس بخونی، یا توی دانشگاه تهران، یا توی قم، یا یاسوج یا حتی قزوین خودمون!
خب خیلی فرق دارن. نه؟!
استاد داریم تا استاد! آقا جان من دانشجو ام، اما بخدا تا الآن که معنی اسمم رو نتونستم محقق کنم. تا الآن فقط دانش پذیر بودم. خب کی باید منو دانشجو کنه؟! استاد! وگرنه اون قدر کارهای جذاب تری از درس خوندن هست که میرم سراغشون و آخرش میشم دانش پذیر!
به نظر من استاد وظیفش فقط درس دادن نیست. اصلا استاد نباید خودش درس بده. استاد باید با روش هایی که بلده یه کاری کنه من خودم برم دنبال یاد گرفتن اون درس. ما فقط یه استاد داشتیم که این طوری بود. دکتر فرزام، پاتولوژیست.
وگرنه یه ظبط صوت بذار اونجا برات حرف بزنه جای استاد. مگه دروس پزشکی نیاز به فهمیدن داره که یکی بخواد بیاد به من بفهمونه؟ مگه مسئله ی فیزیکه که سرش فکر کنیم راه حل پیدا کنیم؟! و اگر به راه حل نرسیدیم استاد بیاد یاد بده بهمون.
پایه و اساس پزشکی حفظیاته کسی هم نمیتونه اینو انکار کنه. و هیچ هم به وجود شخصی نیاز نداره که یه سری مطالب رو بخونه و ما حفظ کنیم و اسمشم بذاریم استاد!
استاد فقط یک راهنماست تا وقتی که خودمون راه رو پیدا کنیم. اما متاسفانه استاد(!)های امروز این دانشگاه ها، بچه ها رو مثل بلا نسبت گوسفندایی فرض کردن که باید بالاسرشون یه چوپان باشه. و دارن ما رو میکشونن به جای اینکه بهمون بگن زیر پاتو نگا کن نیفتی!دکتر امرسون:
متاسفانه SETEREH تا حدود زیادی باهاتون موافق نیستم!
بنده قم مشغول تحصیل هستم!
من نمیدونم اون جا چجوریه ولی پدر بچه های ما تو این دانشگاه در اومد! از هر کجاش بگم کم گفتم! از استادای در پیتش ( البته اساتید درست و حسابی هم قبلنا بود وقتی بودجه بود و کفگیر به ته دیگ نخورده بود و قبل از اینکه به قول خودشون هیئت علمی بومی جذب کنن!!! ) بگیر تا فضای مذخرف و انواع آنتن ها و مدیریت افتضاح و … اگه بخوام همشو بگم یه تراژدی اساسی میشه!
داغ دلمو تازه نکنید!
آخه یه استادی که تازه فارغ التحصیل شده چه درس دادنی بلده ! ما نسل سوخته ایم چه بخواید قبول کنید چه نخواید!!!
من ضربه بی تجربگی و بی سوادی اساتیدمو دائم دارم میخورم!
یعنی از نظر شما استاد حسابی و فضا و بیمارستان درست تاثیرگذار نیست؟!
بله شاید یه نفر پدر خودشو جد و آبادشو در بیاره به یه چیزی برسه اما خیلی فرق بین درس استاد و تجربه بالینیش هست تا کتاب!
کتاب شاید به درد قبولی رزیدنتی بخوره ولی معلوم نیست که چقدر به درد بالین میخوره!
شما ترم چندین؟ فیزیوپاتورو رد کردید؟ اگه استاجر شده باشید تا حدی منظور منو متوجه میشید!
من آدم منفی نگری نیستم اما واقع نگر هستم، امیدوارم تونسته باشم نظرمو منتقل کرده باشم!
پزشکی فقط درس و تئوری نیست نیاز به تجربه ای داره که باید اساتید با تجربه منتقلش بکنن!!!امین:
بابا روبات که نیستیم! آدمیم! تفریح میخوایم. زندگی میخوایم! دانشگاه خوب میخوایم! میدونی اینا انگیزه ایجاد میکنه.setareh:
درسته الان محیط دانشگاهیه و با دبیرستان فرق داره ولی همونطور که یه دانش آموز میتونه از شهر منطقه محروم با ضعیف ترین معلما رتبه تک رقمی بیاره.من خودم خیلی دوست داشتم دانشگاه شیراز قبول شم اما خوب یاسوج قبول شدم حالا هم با خودم کنار اومدم و سعی میکنم کاستی های دانشگاه را با تلاش خودم جبران کنم.ما سالای قبل تو آزمون رزیدنتی داشتیم که دانشگاه تهران قبول شد خوب اون از یه دانشگاه خیلی کوچیک تونسته به یه دانشگاه معتبر راه پیدا کنه!youخودتون کجا درس میخونید که اینفدر این کار به نظرتون سخت میاد؟!!!دکتر امرسون:
واقعا چه جوری؟
آخه با استاد به درد نخور و جو و فضای نا مناسب میشه همچین کاری کرد؟
اگرم بشه کار خیلی سختیه!!!
ببخشید، someone کجا در حال تحصیل هستید؟setareh:
به نظر من دانشجوی خوب کسیه که در دانشگاههای کوچیک بتونه خودشو مطرح کنه البته دانشگاه خوب خیلی تاثیر داره اما دانشجوی خوب باید این کاستی را جبران کنه…..دکتر امرسون:
قبل از خوندنش حجمش بیشتر نظرمو جلب کرد و اینکه چقدر اهمیت میدید که این قدر نوشتید!
یه کلام موافقم!
راستی نثر طنز گونه جالبی نوشتید ، آفرین.
موفق باشید.nimtor95:
سلام
راستش زمان زیادی از این بحث گذشته…ولی خوب من عضو جدیدم و تازه دیدمش!
به نظرم(اگه کسی نظر منو هم بخواد!)…نمیشه با جواب آره یا نه…تمام یک نسل رو(تازه از نوع دکترشD:)به خوب یا بد بودن محکوم کرد…. یا اینکه چون جزوه می خونیم پزشک خوبی نمی شیم یا چون کلن ایرانی هستیم و این نسل هم کلن ایراد فنی دارن(کی گفته!)و چون سیستم هم مشکل داره وچون اساتید خوب هم کم هستن و چون…..ما پزشکای خوبی نمی شیم و نسول(ج نسل) قبلی هم کلهم پزشکای خوبی بودن…لابد چون با رنج و سختی و زیر نور شمع درس میخوندن و کلن چون سیستم ایراد نداشته و همه ی اساتید هم خوب بودن و هر کی واقعا عاشق این رشته بوده واردش میشده …….و خوب بالعکس این ها.حتی اگه یه قسمتی از این دلایل رو هم قبول داشته باشیم (هر چند حقیقت و تلخ)به نظرم قرارنیست که همه کلهم اجمعین دکترای خوبی باشیم (بشیم)و توی هر حرفه ای همه مدل آدمی پیدا میشه و خوب آدم کامل هم نایاب…هر سال دکترای زیادی فارغ التحصیل میشن(هر چند فارغ از تحصیل کلمه ی درستی نیست)از دانشگاه آزاد سراسری و به حول و قوه و همکاری و میمنت و لطف و…ی وزرای جدید در آینده ی نه چندان دور دانشگاه پیام نور…..مسلمن هیچ کدوم تجربیات وانتظارات واساتید و سواد و موقعیت وتفکرات یکسانی ندارن و همینه که رقابت ایجاد میکنه و الته خیلی ها هم همون ابتدا اوت!!میشن و خیلی ها هم با اقتدار باقی میمونن(فک کنم همون قانون بقا و داروین اینا منظورمه….!)همیشه همینطور بوده و تا آخر هم همینه…..به هر حال توی ما ها هم با همین امکانات کم!!(نبودآب در تابستان و گاز در زمستانو…)پزشکای خوب پیدا خواهد شد انشاالله
یه نکته ی دیگه اینکه یه تعریف درست و درمون از پزشک خوب نیاز هست واسه جواب دادن به این سوال….پزشک خوب از نظر کی؟1)بیمار2)همراه بیمار3)همکار یا هم کلاس پزشکتون4)پرستار بخش5)خود اون پزشک خوبه6)همه7موارد)هیچ کدوم8)سوال مشکل داره9)نظری ندارم 10)مربوط به شما نمیشه!
به هر حال این نظر من بود……امیدوارم اگه که خوندینش نظرتون رو هم بنویسین.دکتر امرسون:
someone خیلی عالی نظر دادی و ازون بهتر جواب منطقی به امین دادی، واقعا خیلی خوبه که سایتمون عضوی با نگرشی درست مثل شما داره.
امین جان فکر کنم که جوابتو گرفتی اما منم یه چیزایی رو باید بگم: پول یک عنصر خیلی مهم در زندگیه که آنتونی رابینز( یکی از بزرگترین روانشناسان و مردان بزرگ دنیاست) یه مطلب فوق العاده جالب رو مطرح میکنه، انسانها فطرتا به چیزهایی نیاز دارن مثل آرامش، امنیت، دوست داشته شدن و… اما پول جزو نیازهای فطری نیست یعنی به تنهایی ارزشی نداره ولی یه نکته خیلی مهم داره و اون اینه که میتونه نیازهای فطری آدم رو برطرف میکنه مثلا میتونه امنیت رو به ارمغان بیاره ( البته حتمی نیست ) یعنی ببین تو میخوای دور دنیا رو با پولت بگردی که چی؟ واسه حس لذت طلبی و زیبایی شناسیت که اینها فطری هستند اما یادت نره پول فقط واسطه ای تاثیر گذاره که میتونه باعث برآورده شدن نیازهای فطری بشه یا برعکس آدمارو از اون نیازها دور کنه!
کارهای خوب هم چون خوب هستن خدا گفته انجام بدید و این خوبه که دلیل فرمان های خدا رو بدونی و بعد به اون ها عمل کنی اما یادت نره واسه همه فرامین نمیتونه دلیل پیدا کنی یا شایدم دلیلت درست نباشه پس اینجا باید به دستور عمل کنی نه فقط به خاطر اینکه خدا گفته بلکه به خاطر اینکه دلیلی داره که ما نمیدونیم اما خدا میدونه!
این مسائل ریزه کاری زیاد داره و در نوشتن نمیگنجه!
امیدوارم که منظور رو گرفته باشی اگر نه بگو تا بیشتر صحبت کنیم…
