پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نوشته‌ها
-
little dr:
سلام به همه.من كلي دنبال همچي جايي گشتم.ميخواستم بگم خيلي جالبه و كلي پتانسيل واسه انجام كارهاي مختلف داره…اي كاش ازشون استفاده كنيم. و اما بهترين استاد من:من ورودي 87 ام تعداد استادام محدوده ديگه اما استاد زبان ما بهترين استادمون بود.چرا؟احتمالا چون هيچ كدوم از دانشجويان براش يه شماره دانشجويي نبودن.همه براش مهم بود.روش تدريس خوبي هم داشت و كلا كلاسش جالب بود…رضا:
اگه بخوام بهترین استادم رو انتخاب کنم کار خیلی سختی رو انجام ندادم. یادش اغلب اوقات باهامه. اسمش دکتر توکلیان بود. عباس توکلیان. خودش رو تو پشت جلد یکی از کتاباش انجوری معرفی میکه: دکتر عباس توکلیان در سال 1335 در «ناکجاآبادی» در حاشیه شهرک ییلاقی شاندیز از توابع مشهد مقدس دیده به جهان گشود. شش سال اول عمر خویش را بدور از همه خلایق و در یک تنهایی «اسرار آمیز» در دره ای که پدر از آن بهشت گمشده ساخته بود سپری کرد…..پس از کسب مدرک تخصص داخلی با تحمل سخت ترین مضیقه ها خود را به دانشگاه تورنتو در کانادا رسانید. دوره تحقیقات در علوم پایه غدد را در همان اتاقک هایی که Benting و Best در سال های 1922-1920 میلادی «انسولین» را کشف کرده بودند، سپری ساخت…….. نمی دونم چی میشه یکی تو دل آدم جا باز می کنه ولی از همون اول محبتش به دلم افتاد. استاد بعد از مدت ها دوری از دانشگاه ما به درخواست رئیس دانشگاه دوباره ترک موطن کرده بود و برای ایجاد یه تحول تو «گروه داخلی» به دانشگاهی اومده بود که سال 76؟؟ نمی دونم به چه دلایلی (احتمالا، بچه بازییای بعضی از اساتید…) به قول خودش شبانه فرار کرده بود. ویژگی هایی که آدم رو جذب خودش می کرد اینا بود. صمیمیت: اخلاق خوبش همه رو جذب می کرد، همیشه یه لبخند تو چهرش بود و در برخوردها با همه یکسان رفتار میکرد از من استاژر بگیر تا اینترن ها و رزیدنت ها و اساتید. تازه برخورداش با ما از هم قطاراش بهتر بود. احترام قائل شدن برای دانشجو: شاید اینم همون اولیه ولی از بس که این مطلب مهمه یه عنوان بهش اختصاص می دم. هیچ وقت برخورداش با اینترن ها موقع ارئه تو مورنینگ یادم نمیره. از این طرف دنیایی علم و تجربه با کمال تواضع و متانت و از اون طرف اون اتاد عقده ای بیسواد که فقط به انترن می خندید و مسخرش می کرد. شخصیت علمی منحصر به فرد: باورتون نمی شه یه نفر چی جوری بتونه در عرض دو سه ماه جو خمیده حداقل در گروه داخلی رو از بین ببره. سه شنبه ها بعد مورنینگ لکچر گذاشته بود در مورد موضوعات غدد. باورتون نمی شه، مورنینگی که همه ازش فراری بودن و رزیدنتای سال چهار که سهله، سال سه ایهام یکی درمیون می آومدند برای لکچر نیم ساعته استاد هرجوری بود خودشون رو می رسوندن و دیگه جا نبود. یادم نمیره حرف رزیدنت ارشد که سال سه ای بود و تو راند به بعد ازا یه عالمه شکایت از وضع بد پزشکان و مخصوصا داخلی ها، گفت که از وقتی که دکتر توکلیان اومده نگاهم به پزشکی عوض شده و خیلی علاقمند شدم. این همون فضای علمیه ای که امین جان شما دنبالشی. به نظر من این بی اخلاقی های اساتید و ریاست طلبی ها و منفعت طلبیاشیون قداست علم رو زیر سئوال برده. خود استاد تو کتاب اشاراتش در یه مقدمه 30 صفحه ای، سعی کرده علت رکود فعلی قافله علمی جهان رو بیان کنه و در اونجا اینگونه می نوسید:و رنجی که می خواهم از آن داد و دم بر آورم اینست که: «علم را برکت بکلی زائل گشته! تعجب می کنید از این دعوی اگر بگویم که نیم قرن است کشتی اندیشه های علمی،چه «فلسفی» و چه «تجربی» در گل نشسته است. انگار علم عقیم شده و “ابتر” و بی زایش مانده است. دیربازی است که نه از آن چشمه ی جوشان «کوثر علم» اثری است و نه از آن آب حیات اندیشه های بکر که جگر تفتیده نسل انسان را سیراب می نمود خبری. همان انسانی که به «علم» بر تمامی پدیدهای خلقت کرامت یافت و مصداق عَلٌَمَ آدَمَ الاسماءَ کلها شد ومجلای علم الانسان ما لم یعلم افتاد. شجره طیبه علم را دو آفت کشنده در جان افتاده است. آنگونه که برگ و بَر از او ریخته و دانه و میوه اش سوخته است. اول آن آفات، «علم آکادمیک»شده یا بی پرده تر بگویم «علم تشریفات زده» است…. تا نیم قرن قبل، یعنی تا دهه های 50-1945 میلادی، علم را هیچ پیرایه ای از آکادمی و پست و تشریفات نبود. اندیشمند بود با سری فرورفته در جیب تکر به خلوت خویش در شب و تنی سستی ناپذیر، غرق در سودای اثبات تجربی آنچه اندیشیده بود. در روز او را نه “خوری” بود و نه “آخوری”. نه بستر بازی و نی خواب درازی.» البته اشکلاتی هم در نظر کوچکم می اومد که خیلی قابل ذکر نیست.امین:
والله عرض کنم که یکی از بهترین استاد های ما، استاد درس بافت شناسیمون بود. دکتر رجایی. طرز بیانش عالی بود. خسته کننده نبود. گاهی فقط گاهی شوخی هم میکرد. در آزمایشگاه از دانشجو ها سوال میکرد. جزوه خوب مبگفت! یه جور قابل فهم درسشو ارائه میداد. اما بدی استاد ها اینه که امتحان نمیگیرن!!! نه خداییش، من آدمم، جوونم، سرم به شیطنت و تفریح بیشتر گرمه تا درس! کاریش هم نمیتونم بکنم، خب استاد اگه مرتب امتحان بگیره، مسلما میشینم میخونم دیگه! بدی دیگه اینه که زیاد با چیزای بی ربط کار دارن. و چیزی که به درد پزشک بخوره نمی گن. و بیشتر روی تخصص خودشون تکیه میکنن. مثلا چرخه ی تکثیر ویروس ها رو واسه چی هی روش تاکید میکنی استاد جان؟ یا یه استادی داشتیم مال باکتری، میگفت من به درمان کاری ندارم، درمان رو خودتون بخونید و… خب عزیز من، فردا قراره من نسخه بپیچم واسه ملت! چرا به درمان کاری نداری؟!من اینو باید از استادم یاد بگیرم دیگه! هان…؟ یه استاد هم داشتیم مال آناتومی، اونم بعدا میگم… فعلا باید برم.someone:
سلام …
برای جواب به غزل می خواستم بگم اگه اناتومی رو دوست داری و می خوای لذت ازش ببری اناتومی more رو بخون البته ترجیحا چاپ جدیدشو …
اگه انگلیسیت یکمی هم خوب باشه text رو راحت می تونی بفهمی تا اولای سال 88 هنوز ترجمش بیرون نیومده بود و من از روی text می خوندم …
یه خوبیه دیگه هم داره …
اگه خودت کتاب رو می خری که هیچ ولی اگه از کتاب خونه میگیری اگه اولین نفری باشی که رمز اخرش رو برمیداری می تونی بری یه account واسه خودت داشته باشی که از طریقش case study های جالبی رو درباره اناتومی به تفکیک موضوع گیر میاری
کلا کتاب جالبیه یعنی بالینی تر از همشه واسه همین ادم بیشتر دوست دااره بخونتش …
اگه واحدات مثل ما باشه الان باید اندام داشته باشی که یه راهنمایی واسه اطلس اینکه از اطلس THEME کمک بگیر خیلی خوبه واسه فهمش …
اگه CASE STUDY برات جالب بود و کامل متوجه نشدی بگو تا بیشتر توضیح بدم …
موفق باشی …Dr Emerson:
نه منظورم اینه که آناتومی درسته درس مهمیه ولی انتظار نداشته باش فردا روز تو بالین به دردت خیلی بخوره، برای اطلاعات عمومی خیلی خوبه من خودم عاشق آناتومی بودم و تمام مطالب کتابو حفظ بودمو اطلس زوبوتا وندر رو کامل تو ذهنم داشتم ولی الان تو بیمارستان یک دهم اون مطالب هم کاربرد نداره!
محض اطلاع گفتم که بدونی آینده چجوریه…
برای دلت میخوای بخونی بخون ولی اگه دیدی وقتشو نداری بی خیال شو…majid:
من دانشجوي ترم 2 ام .اما با اين (طرح ادغام) كه توي چندتا از دانشگاه هاي كشور من جمله يزد راه انداختن كه اناتومي رو بصورت سيستميك درس داده خيلي مشكلمه.يه راهي پيشنهاد كنيد كه از علوم پايه عقب نيفتمghazal:
يعني اناتومي ارزش وقت گذاشتن نداره؟؟؟البته منظورم پاس كردن علوم پايه نيست ميخوام واسه اطلاعات خودم بخونم.دکتر امرسون:
اگه خیلی حوصله درس خوندن دارید از روی آناتومی گری بخونید ( اما بدونید بعضی درسا خیلی ارزش وقت گذاشتن ندارن! ).ghazal:
سلام به همكاراي خوبم.من دانشجوي ترم 4 هستم.يه سوال داشتم:اگه بخوام انا رو از رو كتاب بخونم از رو چه كتاب مرجعي بخونم؟ مرسي سايتتون واقعا عاليه…someone:
آره منم قبول دارم که داره سخت می شه چون بچه هاییی که علوم پایه اسفند رو داده بودن می گفتن یه سری سوالا اصلا توی کتاب تست نبوده با این اوصاف که باید جزوه ها رو خوند و اینا کار سخت تر شد !!!
پس دیگه باید شروع کرد …
مرسی از راهنمایی ها
راستی سایت خیلی خوبیه به امید اینکه بتونه به جاهای بهتری برسه …
واقعا جای تحسین داره این ایده …امین:
به درس نامه اعتماد نکن. جزوه هاتو بخون. درس های مهم رو جزوه هاتو بخون. از الآن خوب و قشنگ خلاصه نویسی کن.
به درسنامه اعتماد نکن….دکتر امرسون:
تبریک به عضو جدید…
نه بابا خوبه، اگه بخواید سخت بگیرید رشته پزشکی پدر آدمو در میاره ! البته اگه به فکرش باشید عالیه ولی خیلی نگران نباشید اما دقت کنید که سوالای علوم پایه و پره و رزیدنتی یکم نسبت به قبل سختتر ( یعنی مزخرفتر! ) شده و تو بعضی درسا کتابای درسنامه علوم پایه جواب نمیده!someone:
سلام منم عضو جدیدم و تابستان 89 امتحان علوم پایه دارم ولی تا الان هیچ کاری واسش نکردم ولی در عین حال هم خیلی نگران نیستم چون اینطور که از ترم بالایی ها شنیدم کتاب تست واسه ی قبولی کافیه و درسنامه رو خوب خوندن برای رتبه اوردن زیاد هم هست …
البته بگم که دیکگه دارم واسش برنامه ریزی می کنم ولی خوب درسهای ترم 5 هم هست دیگه …
اگه خیلی خونسردم یکی بهم بگه تا به خودم بیام !!!!!
