پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
theadmin
مدیرکلangel:
عمرا میاومدم پزشکیtheadmin
مدیرکلدکتر امرسون:
بذار بهت بگم که منم مثل تو فکر میکردم اما حالا میبینم هرچی جلوتر میرم وقتم محدودتر داره میشه پس نیاز به جواب دارم!
فیزیوپات چقدر از علوم پایه سنگین تره استاجری همون قدر از فیزیوپات سنگین تره و اینترنی رو هم که نگو وقت سر خاروندنم پیدا نمیکنی! الان ببین دکتر رضا از بعد عید که اینترن شده دیگه اثری ازش نیست منم دو روز دیگه ناپدید میشم توام چار روز دیگه…!!!theadmin
مدیرکلامین:
من هم جواب درست و حسابی ای واسه این شوال که سوال خودم من هم هست پیدا نکردم. اما فعلا همین طوری پیش میریم، تا ببینیم شرایط چه چیزی میخواد. یه وقتی میشه که باید مدتی همه چیزو بذاریم کنار بچسبیم به درس، یه وقتی میشه وقت داریم مثلا به تمرین کارهای دیگه بپردازیم…. باید دید شرایط چه چیزی ایجاب میکنه.theadmin
مدیرکلدکتر امرسون:
من یه سوال تو ذهنم هست که هنوز جوابی کامل براش پیدا نکردم: باید تا کجا درس خوند؟ واضح تر بگم تا چه میزان برای درس خوندن باید وقت گذاشت؟ اگه بخوایم درست حسابی درس بخونیم و به درسای گذشته هم برای جلوگیری از فراموشی یه نگاهی بندازیم تقریبا هیچ وقت اضافه ای برای کارای دیگه نمیمونه!
من تو این چند سال درس خوندن همش تو حالت خوف و رجا بودم!
یعنی بعضی وقتا که حسابی درس میخوندم نمره تاپ کلاسو میگرفتم اما خیلی وقتا هم دوست داشتم به کارهای دیگه و ابعاد دیگه زندگیم برسم اون موقع دیگه نه درس حسابی میخوندم نه نمره ای که میخواستم میگرفتم اما حداقل به کارهایی که دوستشون داشتم انجام بدم رسیده بودم!
یه سوال : ما چند سال این حال و حوصله الان و انرژی این سنو داریم؟ اگه الان بخوایم الان بیشتر وقتمونو روی درس بذاریم پس کی به بقیه زندگی میرسیم؟ اگه درس بخونیم خوب انشاالله به یه جای خوبی میرسیمو مفید برای جامعه خواهیم بود اما آمال و آرزوهامون چی میشه؟ نمیدونم شما هم به چیزهایی که من گفتم برخورد کردید یا نه اما واقعا من یه حس تضادی دارم! میدونم درس مهمتر از بقیه هست و بیشتر وقتمو برای اون میذارم اما واقعا فکر میکنم استعدادهام داره هدر میره! اگه 30 سال دیگه به الانم فکر کنم تا چه حد از اون راضی خواهم بود؟! شاید یه پزشک خفن بشم اما آیا افسوس الانو نمیخورم؟! من با خیلی از همکلاسی هام در این راجع صحبت کردم اما اونا هم مثل من بودن! در این رابطه خوندن کتاب قورباغه ات را قورت بده (it that frog) به نویسندگی برایان تریسی رو توصیه میکنم به من که خیلی کمک کرد تا کمی از این سردرگمی در بیام، تو اون کتاب هم به این اشاره شده که آدم هیچ وقت به انجام تمام کارهاش نمیرسه فقط برای مهماش وقت داره اما انگار تو رشته ما یک مهم بیشتروجود نداره و اون هم درسه!!!
نظر شما چیه؟theadmin
مدیرکلsetareh:
منم با someoneموافقم تو دنیای امروز شاید آدم نتونه تو همه زمینه تا جایی که میخواد جلو بره ولی خوب میتونه به عنوان اهداف فرعی دنبالشون کنه …
من خودم همیشه سعی میکنم انگیزه ام را در پیشرفت در این رشته زیاد کنم چون معتقدم مهم ترین رکن رسیدن به اهداف انگیزه و ایمانه .. ایمان به گرفتن نتایج زحمات و تلاش ها ..یادمون نره که هیچ زحمتی از جانب خدا بی پاسخ نمی مونه!!
متاسفانه مشکلی که الان تو کل سیستم آموزشی کشور ما وجود داره اینه که هنوزنمیخوان شیوه های سنتی را فراموش کنن و همونطور که امین میگه ما هنوز دانش پذیر هستیم نه دانشجو!!!
ما خودمون یه استاد داشتیم که درسته که شاید مباحث کتاب را زیاد بش تکیه نمیکرد اما سعی می کرد نوین ترین شیوه های آموزشی را ارائه بده ولی هنوز که هنوزه کارش داره از طرف رئیس دانشکده انتفاد میشه و همش به ایشون گوشزد میشه که چرا از روی کتاب درس نمی دی؟!!!
در صورتی که این شیوه ها تا حدود زیادی میتونه نقش استاد را کم رنگ کنهtheadmin
مدیرکلsomeone:
یه جمله هست که میگه همیشه چندین راه وجود داره ولی تنها راه انتخاب کردنه …
پس باید یکی رو اصل انتخاب کنیم و بقیه علاقه ها میشه فرعیات و تا حد امکان حذف نشه …
بیایم تو رشته خودمون …
شما دکتر نقاش ندیدین ! دکتر نوازنده چی ! دکتری که پایه ثابت یه باشگاهه ورزشیه ! پزشکی که حافظ قرانه ! پزشکی که یه لیسانس توی یه رشته دیگه هم داره ! و … اگه ندیدین من بهتون قول میدم که هست …
همت بلند آر که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده انددر مورد نقش محیط هم که کسی شک نداره ولی همش نسبیه …
ولی از بینش این دوست خوب واسه من به شخصه کاملا ثابت شدست، هم توی روابط خودم درکش می کنم هم توی روابط دیگران …
نقشش توی زندگیه آدم غوغا می کنه …theadmin
مدیرکلدکتر امرسون:
خوبه، حالا اگر کسی به چند چیز علاقه بسیاری داشته باشه و در این چند مورد یا رشته استعداد داشته باشه به نظرت باید دنبال کدوم رشته بره؟ منظورم اینه که واسه اینکه یه دانشجوی تاپ بشی یعنی اون چیزی که بالاتر بهش اشاره کردیم یعنی یه آدم خفن باید تقریبا از بسیاری از حاشیه های زندگی و تفریح و خلاصه اون چند رشته دیگه که توش استعداد داره بگذره حالا به نظرت چه باید کرد؟
یعنی حالا علاقه و انگیزه چی میشه؟ انگیزه رو کجا باید بذاره؟theadmin
مدیرکلپول:
پول؟ خب پول نداشته باشی نمیتونی زنده بمونی. تازه باید به قدر کافی پول داشته باشی تا بتونی اون طوری زندگی کنی که لازم و کافیه.
علاقه، علاقه اگه داشته باشی، انگیزه خودبخود بوجود میاد. اما اگه علاقه نداشته باشی، انگیزت میتونه مثلا یکی از اینا یا همشون باشه: درجه یک شدن، ثروت، کمک به دیگران و …
دوستان خوب؟ منظورم کسانی هستن که بتونن تورو به هدفت برسونن. یا نه، اگر هم اینطوری نیستن، مانع از رسیدن تو به هدفت نشن.theadmin
مدیرکلدکتر امرسون:
نمیتونی بیشتر توضیح بدی و منحث رو به چالش بکشونی؟
از موارد 4و5 که بگذریم چون دست ما نیست اما درباره بقیش بیشتر بگو…theadmin
مدیرکلامین:
پول!
علاقه.
انگیزه.
دانشگاه خوب.
اساتید خوب.
دوستان خوب.theadmin
مدیرکلدکتر امرسون:
دقیقا someone درست میگی، ولی نمیدونم چه مشکلی تو دانشگاهتون هست!!!
هر چی باشه بعید میدونم به دانشگاه من برسی!!!
بگذریم به سوال من جواب ندادید؟ مجددا تکرار میکنم واسه اینکه تلاشی در حد گذروندن راه بهتر یا بهترین شدن داشته باشیم به چه چیزهایی نیاز داریم؟!theadmin
مدیرکلsomeone:
یه چیزه دیگه در جواب ستاره …
من با این حرفات خیلی موافقم از این نظر که من آدمایی رو می شناسم که به زمین و زمان ایراد می گیرن (هر چند به جا ) بعد این میشه دلیل بی انگیزگیشون و درس نخوندن و خیلی چیزای دیگه … آخه این که نشد زندگی !!!
حالا dr emerson میگه دانشگاه ما خوبه (خدا رو شکر ) ولی مشکلات عدیده ای داره که بعضی وقتا دوست داری گریه کنی که چرا اینقدر با تغییر مخالفت می شه !!!!
من خودم در خیلی جاها رسیدم به رشد فردی …
من باور دارم که میشه در دانشگاه های ما هم بهترین شد همونطوری که توی مرداب نیلوفر پیدا میشه …
یه مثال خیلی ساده بگم که کلیشه ای نشه … ما یه استاد فیزیولوژی داشتیم داغووووون، در حد اینکه هر چقدر خودش می خواست می گفت و از همونا هم امتحان می گرفت، من خودم تمام سعیم رو کردم که علاوه بر جزوه هاش کتاب گایتون رو هم بخونم هر چند که میشد با جزوه هاش 20 رو بیاری …
این میشه رشد فردی ولی من فقط یه درس رو می تونم اینکار رو بکنم بعد تازه چون یه بار می خونی ترم بعد یادت میره پس تلاشی می خواد بسی زیاد ولی شدنیست و دور از ذهن نیست
حالا بهترین هم نشد بهتر که می تونیم بشیم ، خواستن توانستن است …theadmin
مدیرکلدکتر امرسون:
بله کاملا درسته ولی این راه ، راه بسیار سختیه اما مطمئنا دست یافتنیه!
انسان به هر چی بخواد میتونه برسه و محکوم شرایط نیست!
ولی یک سوال میخوام مطرح کنم: برای پیمودن این راه صعب و مشکل به چه چیزهایی نیاز هست؟theadmin
مدیرکلsetareh:
مطمئن باشید که منم از وضع دانشگاه و اساتید ناراضی هستم اما باید یه جوری جبران شه.کسی که بدون علاقه اومده باشه مطمئنا اگه دانشگاهش هم خوب نباشه انگیزه درش ایجاد نمیشه اما ما باید قبول کنیم که ضعف اصلی از کل سیستم آموزشی کشور ماست که در دانشگگاههای کوچیک ما خودش را بیشتر نشون میده به قول someoneما اگه خودمون را باسطح دنیا مقایسه کنیم میبینیم که سطح آموزشی ما خیلی پایینه اما چرا همش استادی متهم بشه که دیگه هیچ کاریش نمیشه کرد ما باید ذهنای خلاتق و جوونای این مملکت را بهشون امیدوار باشیم درسته اساتید باید این ذهنا را شکوفا کنن اما خوب باید بی خیال این شیم .ما تو همین بیمارستانای کوچیک یاسوج اگه یه دانشجوی خلاق باشه به موردا و بیمارهایی برمیخوریم که ازشون خیلی چیزا میشه یاد گرفت.یادون نره ما پژوهشگرایی را داریم که توی همین کشور تحصیل کردن و همینجا موندن و شاهد موفقیتشون تو زمینه های مختلف هستیم که میشه با دنیا مقایسشون کرد….نمیدونم از کی اشکال بگیرم و مقصر بدونم!!!ولی باید عادت کنیم از خودمون شروع کنیم و اول اشکالای خودمون را ببینیم……theadmin
مدیرکلدکتر امرسون:
فکر کنم بین محل تحصیل ماها اصفهان خیلی بهتر باشه ( منظورم همون فضا و اساتیده ) !
دقیقا گیر ما جای دیگه است!
مدیریت اونها خیلی بهتر از ماهاست، خیلی از ماها اصلا مال پزشکی ساخته نشیدیم، نه تنها ما اصلا کلا در این کشور خیلی ها اشتباهین آدم ها اشتباهی جای هم قرار گرفتن، استادی که از تحقیق خوشش نمیاد و دنبال بیزینسه که نباید بیاد درس بده، من یادمه روز اول یکی از اساتید ازمون میپرسید چرا اومدید پزشکی و هر کی یه چیزی میگفت اما یکی از هم کلاسیام خیلی با شهامت گفت که من اصلا پزشکی دوست نداشتم و میخواستم برم شیمی اما خانواده اصرار کردن این فرد رتبه کنکورش 500 شده بود، از این مثال ها زیاده که اگه سر جای درست بودن کولاک میکردن اما جایی که الان هستن هرگز شکوفا نمیشن!!!
آخه واسه درس حسابی خوندن و به مدارج خیلی بالا رسیدن آرامش از ابعاد مختلف نیازه! خوب معلومه دانشجویی که به همه چی فکر میکنه غیر درس خوندن فردا میره مریضو به کشتن میده! البته منظورم این نیست که باید همه چی جور باشه تا درس بخونیم و در واقع نمیخوام بهانه بیارم اما واقعا خارجیا همه جوره تحت حمایت هستن اما حالا ما !
گیر ما فقط سر استاد نیست که … ( آخه همه چیزو که نمیشه گفت! ) -
نویسندهنوشتهها