عشق مطالعه!

انجمن ها آموزش پزشکی عشق مطالعه!

  • این موضوع خالی است.
در حال نمایش 15 نوشته (از کل 73)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #3832
    emerson
    کاربر

    در این تاپیک دوستان لطفا درباره نحوه مطالعتون صحبت کنید و راههایی که به وسیله اون مطالب رو بهتر یاد میگیرید و بهتر یادتون میمونه رو به بقیه یاد بدید همچنین هر ترفندی که دارید تا روحیه یا انرژی لازم برای درس خوندن بهتون میده روتوضیح بدید مثلا بگید قبل از شروع درس خوندن چه احساسی دارید و چه گفتگوی درونی انجام میدید وچه تصویری به ذهنتون میارید…
    با تشکر

    #5315
    mehrnaz
    کاربر

    من ترم شش به يه روش جديد خوب رسيدم كه كلي غبطه مي خورم چرا تو دوره علوم پايه نفهميدم!!!
    بهترين كار براي اينكه هم از حافظه ي شنيداريتون به خوبي استفاده كنيد، هم اينكه مجبور نباشيد سر همه ي كلاس ها بريد و جزوه بنويسيد، اينه كه
    1) كلا كلاس ها رو در طول ترم بپيچونيد!
    2)در طول ترم همه ي كلاس ها رو ضبط كنيد!
    3) آخر ترم جزوه ي كامل يك يا دو تا از بهترين ها رو بگيريد!
    4) آخر ترم ركورد ها رو با سرعت 2 برابر گوش بديد و همزمان جزوه رو هم بخونيد!!!
    باور كنيد خيلي از استاد ها انقدر كند درس مي دهند كه هيچ مشكلي پيش نمياد! اگه خيلي از كلاس ها رو نريم، وقت بيشتري براي رفرانس خوندن در طول ترم داريم و در عين حال كه به علايقمون هم مي رسيم. آخر ترم هم از همه ي مباحث سر كلاس به خوبي مطلع مي شيم و نمره ي عالي! من اين ترم براي چند تا از درس هام همين كارو كردم. البته نمره شو خدا مي دونه چند مي شه… حتي اگه بخوايد در طول ترم هم همه چيز رو كامل بونيد، كلاس 2 ساعته رو مي شه 1 ساعته شنيد و فهميد! تازه اونم تو خونه و …. :دي!

    #5316
    mehrnaz
    کاربر

    من معمولا سعي مي كنم براي مطالعه دعاي مطالعه و 67 بار ذكر “يا محيط” رو بگم. كمك گرفتن از خدا براي درس خوندن خودش انرژي بخشه!
    يه استادي داشتيم مي گفت براي هر چيزي كه مي خوايد، از جمله قبولي تو كنكور، روزي صد تا بسم الله الرحمن الرحيم بگيد…

    #5317
    soheil
    کاربر

    ولی من نظرم برعکس شماست. من خودم سعی می کنم که کلاس ها رو تا جایی که می تونم نپیچونم. حتی اگر گوش هم نکنم بازم برام مفیده. یاد گرفتن فقط یک جنبش از طریق گوش دادنه و مهمترین راه اون دیدن و ارتباط چشمی و تصویریه  پس هیچ وقت صدای ضبط شده نمیتونه جای حضور در کلاس را بگیره.

    روشی که من ترم 2 یاد گرفتم این بود که جزوه هامو تقسیم می کردم. مثلا یه جزوه 100 صفحه ای را به 10 قسمت 10 صفحه ای تقسیم می کنم. بار اول جزوه اول رو به صورت سطحی می خونم تا با اصطلاحات و موضوع کلی مبحث آشنا بشم. تقریبا 15 تا 20 دقیقه طول می کشه. بعدش بر می گردم و با دقت و گاهی با صدای بلند همون مطالبو می خونم و یاد می گیرم .این روش خوبیه چون ذهن برای دریافت اون مطلب کاملا آماده می شه در حالی که یه پیش زمینه تازه ای هم در ذهن نقش بسته شده.

    قبلا یه دور از اول تا آخر جزوه رو سطحی می خوندم که این خیلی بد بود چون وقت زیاد می گرفت خسته می شدم و مطالب قاطی می شد و گاهی فرصت برگشتن و خوندن عمیقو از دست می دادم.

    #5318
    elhami
    کاربر

    به نظر منم عدم حضور در کلاس روش مناسبی نیست !منم با دکتر سهیل از این نظر موافقم اما با جزوه خونی خیلی موافق نیستم!من سعی میکنم در تمام جلسات حضور داشته باشم و از مطالبی که مطرح میشه نکات مهمش رو یادداشت کنم و بعد از کلاس یک دور سطحی مرورش کنم .در طول روز هم مطالب مطرح شده رو از روی کتب رفرنس مرور کرده و نکات مهم اون رو یادداشت میکنم.آخر هر هفته هم نکاتی رو که در طول هفته یادداشت کردم مرور میکنم.البته من این روش رو یک ترم امتحانش کردم و واقعا جواب گرفتم.

    باید بگم که منم قبل از مطالعه برای بدست آوردن تمرکز دعای قبل از مطالعه رو میخونم و همیشه به معجزه ی بسم الله الرحمن الرحیم ایمان داشتم.حتی یک بار گفتنش( با توجه)، هم جواب میده..

    #5319
    mehrnaz
    کاربر

    خب اين روش هايي كه الهام جان گفتند، واقعا براي كسي كه در طول ترم بخواد به طور منظم و كامل همه ي درس ها رو بخونه عاليه! ولي من اين روشي كه در پيش گرفتم براي اين بوده كه در عين حال كه بتونم درسم رو در حد نسبتا قابل قبول و نه البته خيلي عالي، بخونم و هم به فعاليت هاي ديگه ام برسم… حتما شما هم تجربه كرديد واقعا تو پزشكي چند بعدي بودن كمي سخت تره…

    ولي من يه مشكلي هم كه دارم اينه كه خيلي وقت ها تمركز تو كلاس برام سخته! ولي تو خونه وقتي ركورد كلاس رو گوش مي دم خيلي متمركز هستم

    در مورد جزوه و رفرانس! به نظر من هر دو براي يادگيري لازم و مفيدند. و همديگه رو تكميل مي كنند. البته بسته به استاد داره.رفرانس خيلي جاها خوب توضيح داده و خي البته براي قبول با نمره ي خوب هم گاهي لازمه حتما جزوه ي استاد اون درس رو خوند…

    يه چيز ديگه هم هست. به نظر من روش خوندن درس ها بر اساس نوع و اهميتش فرق داره! يعني يه قاعده ي كلي نمي شه براي همش گفت. حتي ميزان وقتي هم كه لازمه صرف بشه…

    #5320
    elhami
    کاربر

    خب باید بگم که من به هیج وجه تک بعدی عمل نمی کنم .تو تشکل های مختلف دانشگاه فعال هستم و در کنارش کار تحقیقاتی هم انجام میدم.مطالعات غیر درسی هم دارم.مهم اینه که درست برنامه ریزی کنی،تو برنامه ات به هر کاری بسته به اهمیتش زمانی رو اختصاص بدی و مهمتر از همه خودت رو موظف کنی که برنامه ات عمل کنی…

    در ضمن قرار نیست هر روز کل  text رو بخونی و حفظش بکنی.در واقع شما باید با یک دور روخونی کردن بخش کوچکی از کتاب رفرنس که همان روز تدریس شده نکات مهم رو یادداشت برداری کنی.حفظ کردن مطلبش واسه آخر هفته ها و شب امتحانه!حسن این مدل خوندن اینه که نیمی از فرایند مطالعه یعنی فهم مطلب رو طی کردی و فقط نیاز به تثبیت اون داری..

    این کار زمان زیادی ازت نمیگیره.کارهاتو اولویت بندی کن.زمانی رو که میخوای به هر کاری اختصاص بدی مشخص کن و بعدیه برنامه خوب بریز و بهش عمل کن!!داشتن اراده ی قوی تو عمل کردن به برنامه هات خیلی مهمه…

    در مورد جزوه خونی یا رفرنس خونی هم به نظر من اگر به روشی که گفتم درس بخونی خیلی بیشتر از نمره قبولی میتونی نمره بیاری و درعین حال مطلبی رو که از جزوه یاد گرفتی چون باکتب رفرنس تکمیلش کردی مطمئنی که درسته و با اطمینان تو ذهنت ثبتش می کنی..  

    این صرفا نظر منه!نظری که حداقل یک بار امتحان شده و جواب داده…

    #5321
    emerson
    کاربر

    ابتدا از شما دوستان متشکرم به این خوبی در بحث شرکت کردید و بسیار خرسندم که بچه های ما هنوز نیروی الهی رو تو زندگی و درسشون بکار میگیرن، ازتون میخوام لطقا دعای مطالعه رو کامل برای بقیه بنویسید اگر باز هم دعا یا کاری بلدید که بتونیم بهتر با خدا ارتباط پیدا کنیم بگید، خوب اما من به شخصه روشی معجون از مطالب بالا و دیگر انواع مطالعه استفاده میکنم: سر کلاس سعی میکنم نوت بردارم سپس از یک کتاب خلاصه مطلب رو میخونم و با نوتهای سر کلاس کنار هم میگذارم تا یک گروه بندی تو ذهنم شکل بگیره سپس اگه فرصت کنم از رفرنس موضوعات مهمتر و شایعتر رو میخونم که تقریبا بیشتر مطلب رو با خوندن نکات برتر حفظ شدم ولی مطالبی رو بلد نیستم رو خط میکشم و حفظ میکنم، اما درباره شرکت تو کلاس من هم هم شدیدا مخالف با پیچوندن کلاس ها هستم حتی اگه استاد خیلی خوب نباشه و من زیاد گوش ندم بازم به طور ناخودآگاه کلی مطلب رو میشنوم و وقت خوندن از کتاب کمکم میکنه! اما درباره وقت کم آوردن که من خیلی وقته باهاش مشکل دارم و هر جور برنامه ریزی میکنم اما بازم اتفاقاتی میفته که برنامه به هم میریزه! حالا هر چقدرم تلاش کنم بازم کارهای با اولویت پایینترم میمونه و هیچ وقت فرصت براش پیدا نمیکنم! حالا خانم دکتر بیشتر درباره برنامه هاتون توضیح میدید که چجوری واسه همه چی وقت پیدا میکنید!

    حالا میخوام بیشتر درباره جزئیات پروسه مطالعتون بگید، چجوری میخونید که بیشتر یادتون بمونه؟ آیا درباره نحوه صحیح مطالعه کتاب یا مقاله ای مطالعه کردید؟ هر چی بلدیم بهم دیگه باید یاد بدیم!

    #5322
    elhami
    کاربر

    خب منم مثل بقیه تا یه ساعتی از بعد ازظهر درگیر کلاسامم اما از یه ساعتی به بعد عملا بیکارم!که این ساعت باقی مونده که برای من حدودا 5 ساعت میشه رو روش برنامه ریزی می کنم.برای انجام فعالیت های مربوط به دانشگاه  اغلب از زمانهای استراحت داخل دانشگاه استفاده میکنم در واقع انجام  این قبیل فعالیت ها برای من معادل همون استراحت بین مطالعه است (بخشی از مطالعه دروس رو داخل کتابخونه ی دانشگاه انجام میدم)و واقعا همون تاثیر رو هم داره و منو برای ادامه مطالعه آماده هم می کنه!!برای کارهای تحقیقاتی و سایر فعالیت ها هم بعد از ظهر یک روز در هفته رو تا حالا خالی داشتم و ازش استفاده می کردم و خب همین مقدار زمان تا حالا برام کافی بوده!!صبح تا ظهر جمعه رو به مرور نکات جمع آوری شده اون هفته و جبران عقب ماندگی سایر فعالیت ها اختصاص میدم و از اون به بعدش دیگه کاملا زمان به خودم اختصاص داره و تفریحاتم چون بالاخره منم آدمم و نیاز به تفریح و توجه و تمرکز روی سایر علاقه مندی هام دارم!!!

    در مورد من 1 ساعت اول صبح خیلی اهمیت داره وتو این ساعت اغلب یک نگاه کلی و تیتروار به مطالبی که قراره اون روز تدریس بشه میندازم و یا مروری بر درس جلسه قبل انجام میدم…درکل مسئله ای که من حتما بهش توجه میکنم اینه که برنامه ریزیم انعطاف داشته باشه و واقعی و با توجه به شرایط موجود باشه تا مشکلی تو عمل کردن بهش پیدا نکنم!اینم بگم که تو برنامه ام نیم ساعت در روز رو به فعالیت های غیر درسی اختصاص میدم که میتونه شامل مطالعات غیردرسی یا هر فعالیت دیگه ای باشه.این نیم ساعت شاید به ظاهر زمان کمی باشه اما وقتی کنار نیم ساعت روزای دیگه قرارش بدید میبینید که زمان زیادی رو در اختیار دارد که میتونید به فعالیت های مورد علاقه تون بپردازید.مهم اینه که از این زمان نهایت استفاده رو برید و از دستش ندید…

    در مورد نحوه ی صحیح مطالعه چند تایی کتاب مرتبط مطالعه کردم که خیلی تو انتخاب روش درست مطالعه بهم کمک کرد اما باید بگم که تجربه شخصیم هم نقش مهمی در این مورد داشت.من در طول این چند سال تحصیلم شرایط متفاوتی رو تجربه کردم حتی عدم حضور در کلاس و …اما در نهایت این بهترین روشی بود که بهش رسیدم و بهم واقعا کمک کرد…    

    #5323
    soheil
    کاربر

    من تازه ترم اول فیزیوپاتو تموم کردم ولی این ترم کاری که کردم این بود که موقع خوندن درس هام هرجا به دارویی می رسیدم تو فرهنگ دارویی و کتاب های دیگه در موردش مطالعه می کردم گاهی از برادرم که داروسازه  در مورد وضعیت این دارو تو بازار ، قیمتش ، شکل دارویی رایج در بازار، میزان تقاضا ، موارد مصرف و  حتی نام کوچه بازاریشو می پرسیدم. البته می دونم تو فارماکولوژی همه ی اینا رو می خونیم ولی اون مطلبی که آدم خودش بره دنبالش و یاد بگیره خیلی بهتر از اون چیزیه که باید برای پاس شدن حفظ کنه.

    #5324
    mehrnaz
    کاربر

    كاملا قبول دارم كه برنامه ريزي درست خيي مهمه! و البته اراده ي انجامش مهم تر!
    من تازه از شهريور به طور دائم مي رم بيمارستان و احتمالا اون موقع درس خوندنم متفاوت تر از اين خواهد بود! فقط يه چيزم بگم! اين پيچوندن كلاس كه گفتم به اين معني نبود كه كلاس رو كامل رها كنيم! چون واقعا تجربه ي اساتيد براي مطالب مهم خيلي كمك كننده است. به خصوص اساتيد باليني كه معمولا از كلاسشون خيلي استفاده مي كنيم. (ما گاهي نه تنها سر كلاس بعضي اساتيد خوب گوش مي ديم، بلكه يه دور ديگه هم ركورد كلاس رو گوش مي ديم!) بلكه منظورم اين بود كه مي شه كلاس 2 ساعته رو 1 ساعته شنيد…
    دوستاني كه مدتيه دروس باليني رو مي خونيد، ممنون مي شم بيشتر راهنمايي كنيد چه جوري بخونيم؟ چه كتاب هايي بهتره؟ از بين كتاب هاي خلاصه و رفرانس ها و …؟!!!
    در مورد دعاي مطالعه :
    اللهم اخرجني من ظلمات الوهم ، و اكرمني بنور الفهم ، اللهم افتح علينا ابواب رحمتك، وانشر علينا خزائن علومك. برحمتك يا ارحم الراحمين.
    اما در مورد دعا. دعا براي هر چيزي و هر لحظه خيلي كمك كننده است. يعني منظورم اينه كه نه فقط قبل از شروع مطالعه، بلكه بهتره هميشه ، مثلا بعد از نماز، يكي از دعاهاي معمولتون رو بركت تو درس خوندن و عشق و علاقه بهش و كمك خدا قرار بديد. به نظر من واقعا روحيه بخشه.

    #5325
    elhami
    کاربر

    مهرناز جان شاید این مسئله ربطی به موضوع بحثمون نداشته باشه برای همین فعلا فقط همین قدر میگم که تو این فرصتی که تو تابستون داری و هنوز از ترم اول فیزیوپاتولوژِی کاملا عبور نکردی روی مطالعه کتاب باربارا بیتز خیلی تمرکز کن که نه تنها تو معاینه درست و دقیق بلکه گاهی مواقع تو تشخیص درست هم بهت کمک می کنه…البته اینم تجربه شخصی منه که این تجربه هم متاثر از  تجربه شخصی یک پزشک کاملا موفقه!! 

    #5326
    mehrnaz
    کاربر

    الهام جان! برنامه شهيد بهشتي دو ترم فيزيوپات نداره! ما كلا بين علوم پايه و بيمارستان يه ترم 6 داريم كه سميولوژي رو تو اون خونديم! تجربه ات براي بيتز رو واقعا قبول دارم و درك كردم! چون اين ترم خيلي ازش استفاده كردم! و واقعا كتاب دوست داشتني و پزشك پروريه!

    ما از 6 شهريور داريم مي ريم بيمارستان و تقريبا همه ي كلاس هاي تئوريمون به جز فارماكو تو بيمارستان برگزار مي شه؛ يه مقدار راهنمايي مي خوام در مورد اينكه براي هر بخش، كدوم يكي از كتاب هاي خلاصه بهتره؟ رفرانس ها چي؟ چه جوري وقت مطالعه ام رو تقسيم كنم؟ با توجه به اينكه ما پاتو و فارماكو اختصاصي هر بخش رو همزمان با بخش بيمارستان مي خونيم… و اينكه وقتمو بين خوندن دروس تئوري و يا كارهاي عملي و موندن تو بيمارستان و تجربه چقدر تقسيم كنم؟ آخه خيلي ها مي گن دوره استايجري بيشتر تئوريتون رو قوي كنيد؛ وقت براي كار عملي تو اينترني هست…

    #5327
    emerson
    کاربر

    مجدد متشکرم که بحثو داغ دارید دنبال میکنید، دکتر الهام من که نمیدونم روز شما چند ساعته روز ما که تو 24 ساعت نمیشه اون کارهای شما رو کرد!

    ام استاجری: من 2 ترم از استاجریم میگذره و درباره برنامش باید بگم بالشخصه صبح زود ثبل از 7:30 توی بیمارستانم در حال شرح حال گرفتن! البته به بخششم ربط داره مثلا برای ریه و جنرال خیلی بهمون سخت گذشت! روزی 3-4 تا بیمار که یا شرخ خال داشت یا یه پروگرس نوت درست حسابی میخواست که واسه اونو قبل از 7 بیمارستان بودم، به هر حال تا 8:15 شرح حال میگیرم و 8:15 هم مورنینگ شروع میشه که تا حدود 9:15 طول میکشه و سپس به سرعت به بخش رفته تا راند شروع بشه معمولا راندهای ما 2 ساعتی طول میکشه البته چند روز در هفته هم علاوع بر راند یکی دو ساعت درمانگاه میریم که یعنی حدود 11:30 بدون درمانگاه و 13 با درمانگاه تموم میشه! بعضی روزها کنفرانس از 12 هست، بعضی روزا گرند راند و بعضی روزا سی پی سی و بعضی روزا ژورنال کلاب در کل تقریبا هر روز تا13:30 درگیریم حالا بعد از این کالاس تئوری مربوط به بخش مربوطه از 2 شروع میشه و تا 16-17 طول میکشه بعد از این به حال زار به خونه رسیده و دور از جون مثل نعش میفتم و حدود 19-19:30 بیدار میشم شروع زدن خر بیچاره میشم و 11 معمولا انتهای درس خوندن منه! از 11 هم پای کامیپترم و اگه وقت بشه یه کتاب غیر درسی تا 1 میخونم سپس باز هم خواب… تا صبحی دیگر!

    این خلاصه برنامه ما تو بیمارستانه، اما به نظر من تجربه باید کنار درس خوندن باشه یعنی هم شرح حال حسابی بگیرید هم درس بخونید که من برای من قسمت عملی جایگاه ویژه ای تو به یاد سپاری محفوظات داره! پس مریشو ببینید و درس مربوطشو بخونید تا همیشه یادتون بمونه!

    اما کتاب من با توجه به بخشی و زمانی که دارم تصمیم میگیرم مثلا کل امینف رو برای اعصاب خوندم اما برای قلب فقط کتاب نوار قلب و نکات برتر خوندم! اما از نظر من قسمتهای مهم و شایع رو بیشتر بلد باشید بهتره تا همه مطالبو نصفه بلد باشید! انتخاب نکات برتر به همراه رفرنسه

    امیدوارم تونسته باشم به سوالات جواب بدم راستی از دعای مطالعه هم متشکرم

    #5328
    elhami
    کاربر

    خب آقای دکتر فرق برنامه من و شما تو اینه که من بعد از ظهرا نمی خوابم یعنی نیاز به خواب پیدا نمیکنم و بعد از کلاسام که معمولا تا 4 طول میکشه و البته گاهی وقتا زودترم تموم میشه تو کتابخونه دانشکده تا حدودای ساعت 8 یا هشت و نیم!درس میخونم.شبها هم  بسته به خستگی اون روزم 5-6 ساعت میخوابم و معمولا 5 صبح بیدارم!روز منم 24 ساعته اما به درصد بالایی از کارام میرسم…

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 73)
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.