پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
rozita
کاربربه دنبال خدا نگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان
نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در
قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره
می گیردخدا آنجاست
در جمع
عزیزترینهایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می
کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان
را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می
کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا
آنجا نیستاو جایی است که همه شادند
و جایی
است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه
عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را
جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای
عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک
که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن
ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در
آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط یک چیزهایی اهمیت
دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما، از خانه بدن، با ما همراه باشند
همچون معرفت بر
الله و به خود آیی
دنیا چیزی نیست که آن را
واگذاریم
و با بی پروایی از آن درگذریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم
و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از
طرف خداوند است
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی
برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی
اند
خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن
روی برگردانیمسرانجام خداوند از من و تو خواهد
پرسید:
آیا
“زندگی” را “زندگی کرده ای”؟
rozita
کاربریه چیزی بتون بگم به شهرت کتاب توجهی نکنین!!!
اکثر کتابهایی که شاهکار تاریخی شدن واقعا ارزش نداشتن!
مثلا جنگ وصلح لئوتولستوی فکر کنم علت اینکه این همه شهرتش فقط واسه اینه که تونسته 300تا شخصیت بیخود رو همزمان با هم پرداخت کنه
یا مثلا کارهای بالزاک به طرز سرسام آوری توصیفی اند!
اکثر کارهای بزرگ تو فرهنگ اروپا خیلی شاهکارن اون هم به لحاظ ادبی و سبک نگارش.
بتون توصیه میکنم از شاهکارهای ادبی و تاریخی شروع نکنین!!!
rozita
کاربرکتاب نامه ای به او از آلبادسس پدس کشنده س!
کتاب اولیس از بغداد از اریک امانوئل اشمیت فوق العاده جذابه..
کتاب فراتر از بودن از کریستسن بوبن بسیار تآثر بر انگیزه!
انیمیشن آناستازیا(البته بیشتر دخترونه س
)
rozita
کاربرکتاب تا دلتون بخواد من میتونم بتون معرفی کنم
نویسنده های محبوب من:
کریستین بوبن
اریک امانوئل اشمیت
آلبادسس پدس
زویا پیرزاد
فریبا وفی
مصطفی مستور
.
.
هر کتابی که از اینها پیدا کردین بتون قول میدم از خوندنش پشیمون نشین!
rozita
کاربربا در نظر گرفتن زحمتی که واسه نصبشون کشیده شده ولی من هم باید بگم که با نظر دکتر زهرا موافقم..
rozita
کاربردردی است غیر مردن کآن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کآن درد را دوا کن؟
rozita
کاربرما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خو گیر که خمخانه خراب است!
rozita
کاربرشماره ی احکام تروریستی هفت عدد است:
1-تنها یک عقیده و نظر داشته باشی.از دو عقیده به بعد آدم شروع به فکر کردن میکند:در حالی که یک متعصب میداند که نباید فکر کرد.
2-نابود کردن هر کسی که با این عقیده مخالفت میکند.هرگز نباید نقطه نظرهای متفاوت را پذیرفت حتی اگر اختلافشان با آن عقیده ی اصلی کم باشد.
3-قطع کردن آنچه علیه این عقیده قد می کشد.مخالفین شایستگی وجود داشتن ندارند چون آنها نماینده ی یک خطر برای عقیده ی اصلی هستند،امنیت عقیده ی اصلی
4-در نظر گرفتن اینکه عقیده ی اصلی بیشتر از یک زندگی می ارزد،او آن زندگی را ازآن خود میداند.متعصب بودن شیوه ی برخورد کردن با عقیده و ارزشی است که بیشتر از جان افراد می ارزد و به حساب می آید.
5-تآسف نخوردن به خاطر خشونت چون که خشونت نیروی موثر عقیده ی اصلی است.خشونت همیشه دستان پاکی دارد حتی اگر از آن ها خون بچکد.
6-باید تصور کرد که نمامی اهدافی که مورد اصابت خشم به حق تو قرار می گیرند مجرم و گناهکار هستند.اگر یکی از از آن هدف ها بر حسب اتفاق موافق با تو از کار دربیاید مثلا تروریست دیگری کشته شود،در این صورت او یک قربانی بیگناه نیست بلکه دومین شهید است.
7-نباید اجازه بدهی که شک وتردید در تو راه یابد.به محض اینکه احساس کنی که یک تردید در وجودت رخنه کرده شلیک کن:این گونه تو هم آن شک و هم صورت مسآله را خواهی کشت.مرگ بر ذهن منتقد.
.
.
.
برگرفته از رمان اولیس از بغداد اثراریک امانوئل اشمیت
rozita
کاربرباران می آمد
مردمان در خواب خانه
از آب رفته به جوی…سخن می گفتند
همهمه ی یک عده آدمی در کوچه نمی گذاشت
لالایی آرام آسمان را آسوده بشنوم.
اصلا بگذار این ترانه
همین حوالی بوسه تمام شود
من خسته ام
می خواهم به عطر تشنه ی گیسو و گریه نزدیکتر شوم
کاری اگر نداری…برو
به خدا من خسته ام
خیلی دلم می خواهد از اینجا
به جانب آن رهایی آرام بی دردسر برگردم
آیا تو قول میدهی
دوباره من از شوق سادگی..اشتباه نکنم؟!
اول انگار نگاهم بود
اول انگار ساکت بود
بعد آهسته گفت:
برایت سنجاق سری از گیسوی رود و
خواب خاطره آورده ام
آیا همین نشانی ساده
برای علامت علاقه کافی نیست؟
.
.
.
حالا چمدانت را بردار
آرام و پاورچین از پله ها به جانب آسمان بیا
ما دوباره به خواب هفت دریا و
هفت رود و هفت خاطره بر می گردیم.
آنجا تمام پریان پرده پوش
در خواب نی لبک های پر خاطره ترانه می خوانند
آن جا خواب هم هست اما بلند
دیوار هم هست اما کوتاه
فاصله هم هست اما نزدیک،نزدیک…
نزدیک تر بیا
می خواهم ببوسمت!
rozita
کاربرمن فکر میکنم فمینیست بزرگترین ظلم رو در حق زنان کرد..زنان اگه قبلا مورد اجحاف قرار گرفتن به علت عدم برابری نبود..اجحاف بزرگتر این بود که بخوای به اونا رو با مردا برابر کنی..من با نظر دکتر امین موافقم فکر میکنم ارزش زن به خود وجود انسانیشه نه اینکه حق و حقوق مساوی با مرد داشته باشه..حق برای همه ی انسان ها یکیه..
آخه اینها یه فکر احمقانه دارن معیار آزادی زنان رو در تساوی بودن با مردان قرار دادن..خب یکی نیس بگه شما که باز دارین زن رو مورد اجحاف قرار میدین دارین مرد رو کرایتریای آزادی میدونین..کرایتریای آزادی رو باید بر اساس خود انسان تعریف کرد نه اینکه تفاوت هایی که بین جنس به صورت فیزیولوژیک هست!
rozita
کاربرالمنته لله که دلم صید غمی شد
کز خوردن غم های پراکنده برستم
بند همه غم های جهان بر دل من بود
در بند تو افتادم و از جمله برستم..
rozita
کاربردر آب های جهان قایقی است
و من _مسافر قایق_هزارها سال است
سرود زنده ی دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
وپیش می رانم.
مرا سفر به کجا می برد؟
کجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشت های نرم فراغت
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن
به صدای شستن یک ظرف زیز شیر مجاور
و در کدام بهار
درنگ خواهی کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
…
rozita
کاربرshame on us!
ژوئن 13, 2011 در 8:44 ب.ظ در پاسخ به: اهدای جسد خودتون (دور از جان همگی) به منظور تشریح در دانشکده پزشکی #9139rozita
کاربرنه
منظورم این نبود که ما با تشریح جسد بهتر یاد میگیریم..منظورم اینه که خود علم آناتومی دیتاهاش رو بر اساس تشریح اجساد به دست آورده..هر چند سال یه بار رفرنس هاس آناتومی عوض میشن چونا ورییشن های جدید حاصل از مطالعات جدید و مداوم رو باید وارد رفرنس کنن..این یعنی علم آناتومی به صورت علم پایه همچنان جهت تکوین خودش به مطالعه ش بر اجساد ادامه میده و حتما به جسد واسه تشریح نیاز هست..
تو کشور ما علم آناتومی بر اساس دیتاهای مردم و قومیت خودمون نیس..یعنی اگه مطالعات روی اجساد به طور منظم گرد آوری بشه ممکنه ورییشن های ما فرق کنه..منظورم این بود به هر حال این علم برای ادامه و تکوینش همچنان به تشریح اجساد نیاز داره جدا از اینکه ما دانشجوها به چه طریقی آموزش می بینیم خود علم آناتومی به تشریح محتاجه..پس باز هم بحث جسد می مونه..بالاخره اگه واسه آموزش پزشکی هم لازم نباشه واسه خود علم آناتومی چطور میشه جسد فراهم کرد؟
rozita
کاربردر طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با یاد تو خواهد مرهمی
-
نویسندهنوشتهها