پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 225)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • در پاسخ به: گفتار و رفتا ر ادم ها #9104
    rozita
    کاربر

    تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز..

    در پاسخ به: پزشک و ریتالین #9100
    rozita
    کاربر

    وقتی  همه میخوان همه چیز رو یه شبه به دست بیارن از نمره گرفته تا مادیات و معنویات ریتالین هم میشه راه یه شبه!!!

    در پاسخ به: مشاعره #5830
    rozita
    کاربر

    مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

    جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم  و از آن ابرو..

    در پاسخ به: مشاعره #5829
    rozita
    کاربر

    من نای خوش نوایم وخاموشم ای دریغ

    لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم..

    در پاسخ به: من باور دارم… #9067
    rozita
    کاربر

    جالب بود.

    در پاسخ به: خسته از حبس زمینم… #8821
    rozita
    کاربر

    اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،

    و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،

    و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،

    و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.

    آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،

    بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

    برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،

    از جمله دوستان بد و ناپایدار،

    برخی نادوست، و برخی دوستدار

    که دست کم یکی در میانشان

    بی تردید مورد اعتمادت باشد.

    و چون زندگی بدین گونه است،

    برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،

    نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،

    تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،

    که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،

    تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

    و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی

    نه خیلی غیرضروری،

    تا در لحظات سخت

    وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

    همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.

    همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی

    نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند

    چون این کارِ ساده ای است،

    بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند

    و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.

    و امیدوام اگر جوان که هستی

    خیلی به تعجیل، رسیده نشوی

    و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی

    و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی

    چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

    و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

    امیدوارم سگی را نوازش کنی

    به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی

    وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.

    چرا که به این طریق

    احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.

    امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی

    هرچند خُرد بوده باشد

    و با روئیدنش همراه شوی

    تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.

    بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی

    زیرا در عمل به آن نیازمندی

    و برای اینکه سالی یک بار

    پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.

    فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

    و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی

    و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی

    که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان

    باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

    اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد

    دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم!

    ویکتور هوگو

    در پاسخ به: لینک ها و وبسایت های مربوط به اورژانس #9049
    rozita
    کاربر

    این سایت اورژانس تهران: http://ems115.behdasht.gov.ir

    در پاسخ به: دختربچه 4 ساله با دردRLQ #8999
    rozita
    کاربر

    خب حالا نوبتی هم که باشه نوبت چیه؟
    .
    .
    .
    .
    بله پاراکلینیک!
    پاراکلینیک چی داره؟

    در پاسخ به: از دل نوشته های سید علی صالحی #8989
    rozita
    کاربر

    از نو برايت می‌نويسم
    حال همه‌ی ما خوب است
    اما تو باور نکن!

    در پاسخ به: خواستن توانستن است! #9012
    rozita
    کاربر

    خواهش میکنم دوست جوون!

    در پاسخ به: کجا فوق العاده متآثر شدین؟ #9033
    rozita
    کاربر

    بله ..چقدر من متاثر شدم!!!
    واقعا دوستان من با این همه تاثر چکار کنم؟!!!

    در پاسخ به: مشاعره #5824
    rozita
    کاربر

    در داغ دل بسوز وز مرهم اثر مجوی
    با خویشتن بساز و ز همدم نشان مخواه..

    در پاسخ به: از دل نوشته های سید علی صالحی #8987
    rozita
    کاربر

    من از هزار آسمان صبور آستین گریه را بر دیدگان جهان خواهم افشاند..

    در پاسخ به: یک تست مفید! #8062
    rozita
    کاربر

    خیلی خوشحالم!!!

    در پاسخ به: مشاعره #5820
    rozita
    کاربر

    دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
    که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 225)