› انجمن ها › آموزش پزشکی › زنده یا مرده…
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
ژانویه 16, 2011 در 9:54 ب.ظ #7287
elhami
کاربراحسنت! واقعا فوق العاده پاسخ دادید! عالی گفتید، من کاملا با نظرتون موافقم، منطقیه!
دیدید دکتر امین، گفتم صبر کنید بالاخره میان!
ژانویه 16, 2011 در 9:55 ب.ظ #7288pezeshkefarda
کاربرممنون از جواب خوبتون,در مورد گواهی اعضاء وهمچنین تسبیح گفتن اجسام و حیوانات من چندین سوال بی پاسخ دارم که فک نکنم جاش اینجا باشه ولی تو یه تاپیک دیگه مطرح میکنم, پس شما هم قبول دارید که تعاریف باید عوض بشن؟ ولی یه مشکل بزرگ اینجا وجود داره اونم اینه که تو تعاریف علمی نباید اعتقادات دینی شخصی به خصوص از نوع غیر قابل اثبات (اثبات قطعی)مثل روح وارد شه,ببینید من نمیخوام تعریف جدیدی برای زنده ارائه بدیم فقط میخوام بدونم آیا با قطعیت میتونیم بگیم که تعریف ارائه شده فعلی دارای تناقضه؟
ژانویه 16, 2011 در 10:00 ب.ظ #7289emerson
کاربرما غیر قابل اثبات نداریم فقط ممکنه هنوز نتونستیم متد اثباتشو یاد بگیریم همین!!! علم منطبق بر دینه ، هر چی علم پیشرفت میکنه بیشتر به این نکته پی میبره!!!
گیر کلماتو و تعاریف نباش، فراتر فکر کن! به فرض که دارای تناقضه مگه میخوای تمام تعاریف و تناقضات رو شما درست کنی!!! متوجه نمیشم!!!
ژانویه 16, 2011 در 10:03 ب.ظ #7290elhami
کاربردکتر خیلی سعی نکنید تو پیدا کردن جواب دین رو از علم جدا کنید چون علم واقعا یه سری مسائل رو شاید هیچ وقت نتونه اثبات کنه و گاهی حتی هیچ حرفی در موردش نداشته باشه چون ابزار کاربرد علم عقل ماست که دایره ادراکاتش محدوده! وجود روح در موجودات رو شاید نشه به لحاظ علمی قطعا اثبات کرد ولی بودنش غیر قابل انکاره! به نظر من تعریفی که تا اینجا از زنده گفته شد با چیزی تناقض نداره، اگه داره مثال بزنید که مثلا با چی؟! این تعریف میتونه درست باشه اما مطمئنا کامل نیست!
در کل من با نظر دکتر امیر موافق ترم
ژانویه 16, 2011 در 10:09 ب.ظ #7291pezeshkefarda
کاربرببینید ما که نمیتونیم بر اساس اعتقادات شخصیمون تعریف علمی ارائه بدیم که! الان فرض کنین نویسندگان فرهنگ دورلند شاید یکی مسیحی باشه یکی بی خدا باشه یکی… ولی همشون رو تعاریف اون کتاب اتفاق نظر دارن تو این دنیای چند دینی ما که نباید مسایل علمی رو بر اساس اعتقادات خودمون تعریف کنیم بله واسه خودمون میتونیم ولی قبولوندنش واسه یه نفر دیگه که اعتقادش فرق فوکوله فک نکنم درست باشه اونوقت همه دانشمندا باید یه اعتقاد دینی داشته باشن! فقط میخوام بدونم با صراحت میتونین تعریف حاضرو بگین که تناقض داره؟ گفتم تناقض نه نادرست… ممکنه من یه تعریفو بر اساس اعتقادات خودم مثلا قرآن قبول نداشته باشم ولی در عین حال اون تعریف خودش خودشو نقض نمیکنه من میگم این تعریف زنده خودش خودشو نقض میکنه یا نه؟
ژانویه 16, 2011 در 10:15 ب.ظ #7292pezeshkefarda
کاربرتا اونجایی که من میدونم :""زنده به ماده ای گفته میشود که 3 خصوصیت زیر را داشته باشد 1-تولید مثل 2- تنفس 3-تغذیه""
ژانویه 16, 2011 در 10:26 ب.ظ #7293emerson
کاربرای بابا !!! آخه این موضوع با مسائل دیگه در یه حد نیست و جنسش فرق میکنه!!! تعریف شما از زنده تو زیست شناسیه ولی تعریف ما از زنده تو فلسفه است!!! الزاما نباید از یه موضوع تعریف واحد وجود داشته باشه!!! تعریف زیست شناسی که نمیتونه انرژی ماده و این حرفا رو مد نظر بگیره !!! یه موضوع ممکنه در جاهای مختلف تعاریف متفاوتی داشته باشه!!!
ژانویه 16, 2011 در 10:29 ب.ظ #7294pezeshkefarda
کاربرقربون حرف حساب! ا منم میخوام تعریف زیست شناسیو بگم دیگه… با بحثای ارسطویی کاری ندارم که! از اولشم با سلول و میتوکندری بحثو شروع کردم میخوام بدونم این تعریف زیستی مشکل داره یا نه؟
ژانویه 16, 2011 در 10:37 ب.ظ #7295elhami
کاربرخب من فکر میکنم چه بخوایم چه نخوایم نمیشه بدون در نظر گرفتن تعریف فلسفی قضیه بگیم این تعریفی که گفتید درسته یا نه! اگه تناقضی باشه با در نظر گرفتن وجود معنوی میتونه مطرح باشه!تعریف شما علمیه و به لحاظ علمی و چیزی که تا حالا عقل بشرتونسته کشف کنه، درسته و براساس این تعریف سلول کوچکترین واحد واجد حیاته!
ژانویه 16, 2011 در 10:41 ب.ظ #7296pezeshkefarda
کاربرخوب اگه تعریف بالا درسته مثلا ریبوزوم کدوم یک از شرایط بالا رو داره که بهش میگن زنده؟ غذا که نمیخوره نفسم که نمیکشه ازدواجو زن و بچه هم که اصلا تو باغش نیس!ا مثل بچه آدم زنجیره پلی پپتیدشو میسازه!
ژانویه 16, 2011 در 10:45 ب.ظ #7297elhami
کاربرمگه به ریبوزوم میگن زنده؟
جدی میگید؟؟ بابا من چقدر از دنیا عقبم! من که نشنیده بودم، مطمئنید؟؟
ژانویه 16, 2011 در 10:47 ب.ظ #7298elhami
کاربرولی راست میگید خب! فعالیت داره و انرژی صرف میکنه پس بازم میشه همون بحث فلسفی خودمون !
ژانویه 16, 2011 در 10:48 ب.ظ #7299pezeshkefarda
کاربربله حتی غشای سلول هم زنده س خودم از خود دکتر سلیمانی راد پرسیدم….تو کتابای دبیرستان که تر جمه بیولوژی خود کمپیله هم ذکرشده که سیتو پلاسم زنده س…
ژانویه 16, 2011 در 10:55 ب.ظ #7300elhami
کاربرخب به نظر من زنده بودن اینها بر اساس تعریف فلسفی ما یعنی وجود روح یا شاید همون انرژی و تاثیرپذیریشون قابل توجیهه! پر واضحه که تعاریف علمی که فقط بر پایه مستندات علمی و تنها با تکیه بر استدلالات عقلی ارائه شدن نمیتونن کاملا جامع تمام جوانب رو تحت پوشش قرار بدن و قطعا لازمه تعریف جدیدی از حیات با در نظر گرفتن هر دو بعد مادی و معنوی انسان ارائه بشه!
ژانویه 17, 2011 در 1:50 ب.ظ #7301aminima
مشارکت کنندهبه نظر من، چیزی به نام مرگ وجود نداره که بخوایم در مقابلش زنده بودن رو بوجود بیاریم. هر چیزی که در این جهان هست از خود خداست. خدا هم چون هستی دارد، پس چیزهایی که از او هستند هستی دارند! پس همه چیز هستند، یعنی زنده اند، خدا مرگ نیست. مرگ عدم است، نیستی است! (عجب فلسفی شدا)
اما اینکه این تعریفی که به چیزی میگن زنده که رشد کنه، تغذیه کنه، به محرک ها پاسخ بده، تولید مثل کنه و یکی دیگه که یادم نیست… این تعریف برای واژه ی زنده بودن نیست، این تعریفیه که ما انسان ها بتونیم مرز بین چیز هایی که میتونیم باهاشون ارتباط برقرار کنیم و با ما ارتباط برقرار کنن با چیزهایی که نمیشه با هم ارتباط برقرار کنیم، مشخص بشه. به نظرم واژه ی زنده بودن برای این مفهوم مناسب نیست. اگر میتوکندری رو زنده محسوب میکنیم به خاطر اینکه میتونه بر ما تاثیر بذاره و ما بر اون تاثیر بذاریم، یعنی یک نوع تعامل میتونیم با میتوکندری داشته باشیم. ولی مثلا لاستیک (!) نمیتونه با ما تعاملی داشته باشه.
بذارید یه جور دیگه بگم، چیزی که با تغییر شرایط، وضعیتش طوری تغییر میکنه که تا به وجودیتش آسیبی نرسه میتونیم بگیم زنده است. (البته گفتم این واژه مناسب نیست). مثلا ببینید اگه به لاستیک حرارت بدیم، وضعیتش تغییر میکنه، اما دیگه لاستیک نیست. یا اگه اون رو در محیط هیپوتونیک (!) قرار بدیم وضعیتش تغییر نمیکنه. ولی اگه یک سلول یا یک میتوکندری رو در شرایطی قرار بدیم که بتونه تحمل کنه، خودش رو تغییر میده تا بتونه تحمل کنه. میدونید منظورم چیه؟ یعنی چیزی که در شرایط جدید طوری تغییر بکند که بتواند آن شرایط را تحمل بکند میتوانیم بگوییم زنده است. یعنی برای حفظ خویش در شرایط مختلف از خود تغییر نشان دهد!
اون لاستیک برای حفظ خودش هیچ تغییری نکرد. یک اگر یک آنزیم را حرارت بدیم هیچ تلاشی یا تغییری برای حفظ خودش نمیکته. اما یک کرم، یک امیب، یک انسان، یک مورچه، یک گلبول سفید، برای حفظ وجودشان در شرایط مختلف تلاش میکنند. به این ها اصطلاحا میگیم زنده. این ها نظر من است صرفا!
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.