پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
elyasnaghib
کاربرمن فكر مي كنم كه براي ازدواج اگرچه تا حدودي شناخت از خود و شناخت جامعه و كليت مفهوم زندگي لازمه ولي خيلي از مواقع مسير خود شناسي تا آخر عمر طول ميكشه.آرزوهاي يك مرد يا زن 40 ساله با فرد مشابه 30 ساله ممكنه فرق كنه.
من تا حدي سيستم موجود در كشورهاي اروپايي رو تاييد مي كنم و از بعضي جهات باهاش مخالفم.ولي مساله اينه كه اين بلوغ فكري كه چند نفر از دوستان اشاره كردن تا سن شايد 30 سالگي طول بكشه.در صورتي كه فرض نيم آدم 30 ساله به خودشناسي و … رسيده كه به نظرم جاي بحث داره.ولي اگر فرض كنيم 30 سالگي زمان مناسب براي ازدواج مثلا براي يك مرد باشه ،در اينجا يك فاصله ي 12 ساله از زمان شروع خواسته هاي عاطفي و جنسي شروع ميشه تا 30 سالگي.كه طبق تعريف عوام الناس اسمش ميشه جووني.
خلاصه كنم.من فكر مي كنم كسي كه تا 30 سالگي ازدواج نكنه يا روابطي يا جنس مخالف نداشته باشه جوونيش رو از دست داده.اگر چه اين فرد بهترين رشته و بهترين دانشگاه درس بخونه.منظورم اينه كه اگر فرض كنيم براي ازدواج بلوغ فكري لازمه و اين بلوغ تا سن خاصي مثلا 30 سالگي به دست نمياد بايد اعتراف كنيم كه ازدواج به تنهايي نمي تونه مشكلات رو حل كنه.و از بر طرف كردن نيازهاي افراد حتي افراد مذهبي عاجزه.
البته من بايد چند نكته رو در اينجا اضافه كنم.چون افكار تا حدودي مذهبي يا به ظاهر مذهبي دارم.كه اكثر مراجع اجازه ي پدر دختر براي ازدواج رو احتياط واجب اعلام كردن.يكي دو نفر گفتن واجبه و يكي دو نفر هم گفتن لازم نيست.احتياط واجب هم معنيش اينه كه من (مرجع تقليد) در اين زمينه به حكم قطعي نرسيدم.و در اين مورد مقلد يا بايد جانب احتياط رو رعايت كنه يا به نظر مرجع ديگه رجوع كنه.در نتيجه شايد برقرار كردن يك رابطه بين دختر و پسر اونقدرها هم سخت نباشه و حتي نياز به كسب اجازه از والدين نداشته باشه.به بيان ديگه ممكنه واقعا مشكل شرعي و ديني براي اينكه يه دختر و پسر با هم دوست بشن و يه عقد ازدواج رو خودشون بخونن نباشه.يعني خلاصه من به نظرم دين خيلي هم با دوست دختر و دوست پسر داشتن مخالف نيست.فقط بايد يك سري مسائل رعايت بشه تا اين رابطه غيرشرعي نباشه.
ولي چيزي كه ازدواج رو به اين شكل در آورده عرف جامعه است.كه به نظر من مشكلات زيادي داره.البته بعضي ها هم ميگن كه عرف تغيير كرده و خلاصه الان وضع طور ديگه است.
من شخصا در حال حاضر دو تا راه حل به نظرم ميرسه.البته باي افرادي مثل خودم كه گير مذهب دارن.
يكي اينكه پسر با يه دختري دوست بشه و روابطي هم داشته باشن و با اطلاع خانواده ها باشه.(اين قسمت اطلاع خانواده ها براي رعايت احتياطه)
دوم اينكه يه دختر و پسر با هم ازدواج كنن و دوران نامزدي رو طولاني كنن و بعد از هم جدابشن يا زندگي رو ادامه بدن.كه به نظرم هر دوش شبيه همه منتها دومي به بهانه ي ازدواج هست و اولي بهانه اي نداره.
-
نویسندهنوشتهها