hypnotism

  • این موضوع خالی است.
در حال نمایش 3 نوشته (از کل 33)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #6000
    elhami
    کاربر

    بازم دست خانم دکتر درد نکنه که باعث شدن یه کتاب خوب معرفی کنید!smiley

    #6001
    emerson
    کاربر

    شما نپرسیدید که بخوام معرفی کنم !!!

    #6002
    emerson
    کاربر

    تلقین

    همانطور که در بخش تاریخچه هیپنوتیزم به آن اشاره شد یکی از برجستگان که در دوره تلقین ظاهر شد دارو پزشک فرانسوی امیل کوئه (۱۹۲۶-۱۸۵۷) بود . جمله معروف او : « هر روز ، در هر زمینه به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم » به اندازه خود او مشهور است . روش درمانی او که به نام « کوئه ایسم » شهرت پیدا کرده برای مدتی کوتاه در فرانسه و در سالهای ۱۹۲۰ در آمریکا فروغ و درخشش کوتاه مدتی داشت . امیل کوئه به صورت اتفاقی به کشف بسیار درخشان خود نایل آمد . او روزی در داروخانه خود نشسته بود که بیماری به او مراجعه کرد و از کوئه پرسید : آیا دوایی برای درد من وجود ندارد ؟ من تمام شربتها و پودرهایی را که برایم تجویز کرده ای خورده ام . چه اشکالی در وضع پزشکی امروز وجود دارد ؟ آیا دارویی برای درمان من وجود ندارد ؟ کوئه جواب داد ؟ چرا یک داروی جدید اختراع شده و به تازگی از پاریس به دست من رسیده است . من خیال می کنم در مدت کوتاهی این دارو دردها و ناراحتیهای ترا درمان کند . من مطمئن هستم که به زودی تو خوب می شوی . بیا این دارو را بگیر و ببر و امتحان کن ، مسلماً خوب می شوی .

    چند روز بعد آن بیمار با شادی و شعف فراوان و تقریباً رقص کنان به داروخانه آمد و کوئه را از درمان خود مطلع ساخت و گفت که آن دارو معجزه آساترین و مؤثرترین دارویی است که من تا به حال دیده ام . در این موقع خود کوئه دچار تعجب شد و پس از رفتن بیمار ، پیش خودش فکر کرد : چه چیزی در این دارو بوده که باعث این درمان برق آسا شده است . او نه تنها فرمول داروی ارائه شده را مطالعه کرد ، بلکه به روش آزمایشگاهی خود ترکیب دارویی آن را هم بررسی مجدد نمود و با کمال حیرت به این نتیجه رسید که هیچ یک از اقلام موجود در ترکیب دارو ، حتی با خیال پردازی نمی تواند نقشی در درمان آن بیماری داشته باشد . بنابراین هیچگونه داروی معجزه آسایی در کار نبوده است . ولی بیمار خوب شده بود . کوئه هوشمندانه مذاکرات چند روز قبل خود را با بیمار به یاد آورد . با خود گفت : بیمار این حرفها را زد ، من هم این کلمات و جملات را گفتم و وضع روحی بیمار قبل و بعد از دریافت دارو نیز چنین بود . او پس از بررسی صحبتهای خودش و بیمار به این نتیجه رسید که تنها داروی اسرار آمیز و معجزه آسا در این زمینه ، « تلقین » بوده است .

    کوئه پس از این واقعه به مطالعه پرداخت و در نتیجه به کشفی نایل شد که با وجود هنوز ناشناخته ماندنش ، عظیم ترین دستاورد بشری در تاریخ علوم هیپنوتیزمی است . به این ترتیب یک بار دیگر کلمات برید و بر نهایم در ذهن ما رژه می روند ؛ در هیپنوتیزم نه نیروی مغناطیسی اثری دارد و نه چشمان نافذ و حرکات اسرار آمیز دست هیپنوتیزم و … مسأله ای به نام قدرت هیپنوتیزور در کار نیست ، بلکه مسأله مهم حالت ذهنی سوژه است . نقش و هنر هیپنوتیزور ایجاد تمرکز و هماهنگی در سوژه است . یا به عبارت دیگر ، هنر هیپنوتیزور ایجاد تسهیلاتی است که تلقین پذیری بیمار یا سوژه را بیشتر کند . آن چه که کلید مسأله است ، تلقینات به سوژه است . تنها مسأله مهم همین تلقینات لفظی است و کوئه این علم را به اوج رسانید و به روشنی مطرح کرد .

    خود تلقینی :

    کوئه تصمیم گرفت نظریات خود را در زمینه هیپنوتیزم ارائه کند . او معتقد بود ؛ عامل موفقیت در زمینه هیپنوتیزم جملات و کلماتی که هیپنوتیزور بیان می کند نیست ، بلکه عامل مهم در این زمینه ، پذیرش این مطالب و قبول آنها توسط ذهن خود سوژه است . بنابراین با توجه به این حالات هیپنوتیزم و تلقین تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند .

    به نظر کوئه بیمار که با داروی او خوب شد به این خاطر درمان شد که به خودش تلقین کرده بود که « با این داروی جدید حتماً خوب می شود » در این جریان کوئه و داروی کوئه نقشی نداشت بلکه کار مهم را ذهنیت و تلقین به نفس خود بیمار انجام داده بود . پس از اطمینان از این واقعیت کوئه شروع به تأسیس کلینیک های رایگان برای درمان بیماران کرد . او با وجود شهرت و محبوبیتی که بدست آورد نه به پول توجه داشت و نه دچار تکبر و خود بزرگ بینی گردید .

    یک اشتباه بزرگ کوئه مسافرت به آمریکا بود در آن موقع مطبوعات و مردم آمریکا بیصبرانه انتظار دیدن او و شنیدن کلمات او را داشتند . در این سفر که به خرج یک موسسه فرهنگی انجام گرفت . کوئه چند سخنرانی برای عامه مردم کرد که این مجالس عمومی که کوئه بحثهای علمی و روان شناسی را برای اکثریت حضار مناسب نمی دانست به صورت بسیار ساده نظریات خود را مطرح کرد و بیشتر به جمله معروف خود که برای تلقین بکار می برد تکیه کرد . بطوری که جراید آمریکا تمام نظریات و فلسفه کارهای او را تنها در این جمله خلاصه کردند . هر روز ، در هر زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم ، مجلات و روزنامه ها با درک غلط و نارسانی خود از نظریات کوئه « جوک » ساختند و چند شب بعد قهرمانان معروف کارتن های کمدی مثل « میکی ماوس » « دونالدداک » و « پوپیه » در شوهای تلویزیونی به صورت استهزاآمیز و با اداهای آنچنانی این جمله را به خود تلقین می کردند . « هر روز ، در زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم »

    روزنامه ها و مجلات شروع به مسخره کردن کوئه کردند و از آنجایی که کوئه به زبان انگلیسی تسلط کافی نداشت نمی توانست در مقام جوابگویی برآید . به این ترتیب امیل کوئه مثل بسیاری از مردان بزرگ و دانشمندی که قبل از او و بعد از او به علت نادانی و تکبر روزنامه نگاران مورد اهانت و بی آبرویی قرار گرفته بودند ؛ او هم از این لجن پراکنی ها صدمه زیادی دید .

    موقعی که کوئه به فرانسه برگشت قبل از او روزنامه های آمریکایی به فرانسه رسیده بودند و به شهرت و اعتبار او صدمه زیادی زده بودند . از آن تاریخ تا سال ۱۹۲۶ که کوئه مرد ، مردی دلشکسته و از این واقعه افسرده و دلمرده بود . ولی تاریخ این قضاوت را خواهد کرد که فردی دانشمند در زمینه هیپنوتیزم عقاید بسیار درخشانی داشت . او برای ما

    « قوانین تلقین » را به یادگار گذاشت .

در حال نمایش 3 نوشته (از کل 33)
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.