› انجمن ها › آموزش پزشکی › نکات مهم در شرح حالگیری
برچسب ها: History taking, شرح حال گیری
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
ژوئن 13, 2010 در 6:09 ب.ظ #3809
baqeri
کاربریکی از مهمترین مهارت هایی که یه دانشجوی پزشکی باید یادبگیره شرح حالگیریه، البته تو سمیولوژی یه چیزایی می گن ولی متاسفانه به دلیل اینکه مطالب تمرین نمی شه، هیچ وقت این مهارت ملک نمی شه، علاوه بر اون نکات ظریفی در شرح حالگیری مخصوصا از یه بیمار ایرانی وجود داره، این ملکه شدن و تسلط خودش رو وقتی نشون می ده که شما اینترن داخلی هستید و مریض ها ریختن رو سرت و به هیچ وجه فرصت نداری که مریض رو سین جین کنی، بنابراین باید به مهمترین موضوعات بسنده کنی، هدف این تاپیک بیان تجربه های شخصی بچه ها در شرح حالگیری بیماری های مختلفه.
ژوئن 13, 2010 در 6:16 ب.ظ #5117baqeri
کاربریکی از مهمترین نکات تو شرح حال PMH است، گرفتن سابقه بیماریهای مریض خیلی مهمه، یه نکته ای که وجود داره اینکه تو خیلی از مریض ها که دقیقا توجیه نیستند، باید جملات و پرسش ها رو با احتیاط بپرسی، مثلا یه آقای 60 ساله که با درد هایپوگاستر به اورژانس اومده، اگه از این مریض بپرسی بیماری قلبی داری یا نه؟ ممکنه بگه نه، ولی با کمال تعجب اگه ازش بپرسی تا حالا آمژیوگرافی کردی بگه آره، البته انجام آنژیو به معنی IHD نیست ولی این رو تو ذهن می آره که این مریض قبلا سابقه chest pain داشته و حالا به هر دلیلی که شاید یکیش فاز انکار باشه داره مشکل قلبی خودش رو انکار می کنه.
یه نمونه دیگش هم مریض خانم پیر و ناتوان که قادر به برقراری ارتباط خوبی نیست از طرفی همراهای alert ای هم نداره، تو این حالاتم ممکنه از همراها بپرسی که مادر مشکل قلبی داشته؟ بگن نه، ولی وقتی می پرسی که تا حالا تو CCU بستری شده می گن آره! حقم دارن، چون شاید اونا در جریان پیگیری های سرپایی مشکلات قلبی نباشند ولی اون دفعه که تو CCU بستری شده همه رفتن ملاقاتش
پس تو این موارد برای پیدا کردن خود بیماری باید به جوانب اون اشاره کرد مثلا تو بیماری قلبی بپرسید تا حالا آنژیو شده؟ عمل قلب شده؟ CCU بستری شده؟ بعد بپرسی سینه ات تا حالا درد گرفته
اینو وقتی می فهمید که رزیدنتتون فرستادتون شرح حال بگیرین و کلی با مریض کلنجار رفتین و همراها بهتون گفتن عمل قلب شده و قبلش هم آنژیو شده بود تو معاینه هم اسکار استرنوتومیشو دیدید و شما هم با تصور اینکه CABG شده با اعتماد به نفس به رزیدنتتون می گین ایشان سابقه CABG دو سال پیش دران، بعدش تو Drug History مریض داره وارفارین می خوره، اون وقت معلوم میشه مریض تعویض دریچه کرده نه گرافت!
ژوئن 13, 2010 در 6:25 ب.ظ #5118soheil
کاربرالبته گاهی اوقات هم بیماران از ترس هزینه های اضافی یا عمل جراحی دردشونو مخفی می کنند.
ژوئن 13, 2010 در 6:30 ب.ظ #5119baqeri
کاربرنمونه هاش رو دیدی؟ آخه بعیده مریض آگاهانه دردش رو مخفی کنه، جدی ممکنه فکر کنه که اگه بگه درد قفسه سینه داره براش مشاوره قلب بزارن و بنابراین چون بیمه نداره مجبور باشه هزینه اضافی بپردازه؟
منظورت دقیقا همین بود؟ میشه دقیق توضیح بدی و مثالش رو بیاری؟
ژوئن 13, 2010 در 6:52 ب.ظ #5120soheil
کاربراینو یکی از استادامون می گفت (استاد جراحی) . می گفت گاهی مواقع بیمار از جراحی می ترسه و فکر میکنه اگه دردشو پنهان کنه می تونه از جراحی فرار کنه. مثلا وقتی شکمشو لمس می کنی میگه دردی ندارم ولی از حالت چهرش و اسپاسم عضلاتش و نشانه های دیگه پزشک می تونه تشخیص بده که درد داره یا نه.
یه بیماری وقتی شنیده بود سرطان مری داره از شروع درمان امتناع می کرده و می گفته من که رفتنی هستم دیگه چرا رو دست خانوادم هزینه اضافی بذارم…
ژوئن 13, 2010 در 6:58 ب.ظ #5121soheil
کاربربعضی بیمارا هر دردی و مرضی و سابقه ای که ازشون می پرسی می گن دارم! حالت برعکسشم صادقه. من خودم تو سمیولوژی با هردو موردش برخوردم.
یه بار یه پیرمردی که اهل الیگودرز بود شرح حال می گرفتم و می گفت هیچ مشکلی به جز سرفه نداره. خیلی هم اصرار داشت که بگه سالمه سالمه و به قول خودش از جوونای امروزی سالمتره. سابقه هر چیزیو که ازش می پرسیدم می گفت ندارم مثلا جراحی ، بستری و… . البته در معاینات شکمش اسکار جراحی دیدم که گفت عمل فتق داشته و 3 روز بستری بوده!
ژوئن 13, 2010 در 8:55 ب.ظ #5122emerson
کاربرسهیل کاملا صحیح میگه. خیلیها واسه مثلا صرفه جویی مشکلشونو نمیگن تا کار از کار میگذره ( این یکی از غم انگیزترین ترین و تراژدی ترین لحظاته! یک انسان واسه صرفه جویی پول برای خانوادش دردشو پنهان میکنه…)
دکتر به نظر من زبان هم خیلی مهمه نمیدونم اونجا چجوره اینجا که همه جورش هست عرب و فارس و لر و ترک و…! ارتباط برقرار کردن با بعضی از این چنین مریضهایی سخته پس باید از هر زبونی یه چیزایی دست و پا شکسته هم شده بلد باشیم.
ژوئن 14, 2010 در 4:57 ق.ظ #5123soheil
کاربرگفتی زبان یاد یک چیزی افتادم. از یک پیرزن ترک شرح حال می گرفتم که فارسی دست و پا شکسته بلد بود. منم ترکی بلد نیستم. وسط شرح حال یکی از دوستام با مریض شروع کرد ترکی صحبت کردن. خلاصه اون دوست ما رفت و من موندم با ادامه شرح حال. ولی دیگه پیرزنه از فاز ترکی خارج نشد و تا آخر شرح حال ما ترکی صحبت کرد…
نتیجه: از یک زبان برای برقراری ارتباط استفاده کنید. وسط شرح حال دیگران نپرید!
ژوئن 25, 2010 در 8:14 ب.ظ #5124mehrnaz
کاربريه نكته مهم در شرح حال گيري توجه به اعتبار و ارزش حرف ها و گفته هاي بيماره. به خصوص در بعضي بخش ها كه احتمال بيشتري داره كه بيمار دچار توهم باشه… هفته ي گذشته، بايد حداقل از يكي از بيماران بخش ريه شرح حال مي گرفتيم و تحويل مي داديم. مدت ها از يه مريض سوال كردم و سعي كردم شرح حالم رو كامل كنم. آخرش كه رزيدنت بخش براي معاينه آمد با پرسيدن يكي دو تا سوال ازش فهميديم كه بيمار يه چيزهايي رو اشتباه گفته! پرونده اش رو باز كرديم و ديديم نوشته توهم مثبت!!!!اين يعني اينكه اون شرح حال به درد نمي خورد ديگه…
جولای 2, 2010 در 8:22 ب.ظ #5125baqeri
کاربرممکنه بگید که چه مطالبی رو اشتباه فهمیده بودید؟..در ضمن احتمالا این بیمار هذیان داشته نه توهم، البته تو روان دقیقا فرق اینارو می خونید، البته باید تو سمیو هم بخونید که توهم یه درک در غیاب محرکه مثل دیدن یا شنیدن چیزی، اما هذیان یه False bliefe یا اعتقاد غلطه، مثل اعتقاد به یه بیمار بودن
جولای 3, 2010 در 3:53 ب.ظ #5126mehrnaz
کاربربر اساس تعريف شما هم توهم داشت! آخرش (!!!!) خود بيمار گفت جديدا چشمش رو مي بنده فكر مي كنه چند نفر دور و برش هستند وقتي باز مي كنه مي بينه هيچ كس نيست… مهم ترين مطلبي كه با توهم گفت ، اين بود كه بيهوش بوده و به اورژانس آوردنش. در صورتي كه تو پرونده اش نبود و رزيدنت هم گفت بيهوش نبوده… بقيه شو خدا عالمه درست گفت يا نه! اينكه چند بار بستري بوده؟ مدت زمان بيماريش؟ … بعدا از استادمون كه پرسيديم گفت بين اين تيپ مريض ها توهم عاديه…
سپتامبر 18, 2010 در 9:40 ب.ظ #5127saba
کاربرمن یه سوال داشتم…موقع شرح حال گرفتن تودوره ی استاجری وقتی ازمون میپرسن شما کی هستین و ای حرفامون به چه دردی میخوره..ایا میرسه دست پزشکمون چی باید بگیم…? ممنونم
سپتامبر 19, 2010 در 9:52 ق.ظ #5128emerson
کاربريكي از اصول درست شرح حال گيري اينه كه ابتدا بايد خودتونو معرفي كنيد يعني مثلا بگيد من x هستم دانشجوي پزشكي، اجازه ميديد مثلا پروندتونو كاملتر كنم؟ من خودم هميشه اينو ميگم كه چون آقاي دكترy شايد جزئيات رو فرصت نكنن بررسي كنن اين كارو من ميكنم و به اطلاعشون ميرسونم تا هر چه سريعتر بهبودي پيدا كنيد، اين جوري ديگه مريض هم وقتي 50 تا سوال ميخواي ازش بپرسيد و 3رب مخشو به كار بگيريد نه تنها شاكي نميشه بلكه خوشحالم ميشه كه داريد به سلامتيش اين قدر اهميت ميديد كه از همه جا سوال ميكنيد !!!
جنگ اول به از صلح آخر!
سپتامبر 19, 2010 در 3:19 ب.ظ #5129saba
کاربرچه پیشنهاد خوبی ممنون به خاطر راهنماییتون دکتر امیر…:)
سپتامبر 19, 2010 در 5:35 ب.ظ #5130mehrnaz
کاربرصبا جون! من واسه آخرين مريضم تو اين بخش تصميم گرفتم فرم هاي شرح حال رو (هموني كه بهمون مي دن و بايد تحويل بديم) با خودم ببرم و بگم من بايد اين فرم رو براتون پر كنم!! يعني در واقع ما واقعا هم بايد اين فرم رو پر كنيم. چون وظيفه ي ما گرفتن شرح حال و معاينه ي كامله! خب مي توني به مريض هم بگي كه اين فرم بايد پر بشه. ممكنه بعضي از سوال ها رو همكاراي ديگه پرسيده باشن و تكراري باشه. ولي من براي تكميل اينها نياز دارم دوباره بپرسم…
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.