› انجمن ها › کمیته ی تحقیقاتی ها › چگونه يك پژوهشگر بشويم؟
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
می 16, 2010 در 11:44 ق.ظ #3773
bahar
کاربرسلام به همه! راستش من يك ادم عشق پژوهشم .اما تو كميته تحقيقات خوب حمايت نميشم.ميخوام از ادمهاي پيشكسوت اينجا بپرسم بايد از كجا شروع كنم؟كسي هست بتونه كمك كنه؟
می 16, 2010 در 6:36 ب.ظ #4667hoseini
کاربرسلام. خوشحالم این بحث رو باز کردید. می دونید اول باید از خودتون بپرسید چرا پژوهش می خواید انجام بدید. بذارید با یه سوالی که خیلی ها از من پرسیدند بحث رو آغاز کنم. از من می پرسیدند که واسه چی رفتی کمیته تحقیقات آخر این کارایی که کردی چه فایده ای واست داره؟ خلاصه از این دست. اما می دونید الان که به این مرحله رسیدم خیلی خوشحالم می دونید چرا به خاطر اینکه همون هایی که ترم های اول ایراد بهم می گرفتند(دلیل بر خود ستایی قلمداد نفرمایید)توی این ترم های آخر می گفتند حیف شد ما مثل شما دانشجو نشدیم. بگذریم سرتون رو درد نیارم… واسه اینکه یه پژوهشگر خوب بشید باید به اطرافتون به دانشگاه، محیط بالین، جامعه، و کلاً هر جایی که فکر می کنید خوب نگاه کنید. راستش یه پژوهشگر خوب باید یه Brain Maping خوب داشته باشه. یعنی هرچی رو سعی کنه یه رابطه علت و معلولی تعریف کنه. تا اینجا بذارید بمونه ببینیم شما چی می گید.
می 17, 2010 در 3:12 ب.ظ #4668tayebiz
کاربرسلام
سوالی که بهاره پرسیده سوال کلیدی و مهمی و هر کسی که وارد وادی کمیته تحقیقات می شه این سوال رو داره که: “از کجا شروع کنم” .اگه از افرادی که در زمینه تحقیقات موفق بودن بپرسیم می بینیم چیزی که در همه این افراد مشترک هست مشخص کردن هدف خودشون از تحقیق . چرا که فرایند تحقیق همیشه پراز دردسرو نیاز به اراده ی قوی داره و اگه ابتدای کارو که همون مشخص بودن هدف، شفاف نباشه زود از پا در میایم و کارمون نیمه تموم خواهد موند.یکی از اون اهدا ف بزرگ دانشجو بودن به معنای واقعی خودش. چرا که بنظر من دانشجو فردی حساس نسبت به رشد خود و رشد محیط زیستی خودش پس باید برای به ثمر رساندن این تفکر(من باید رشد کنم، جامعه علمی من باید رشد کند و …) تحقیق را ابزاری برای رسیدن به این هدف قرار بد.
در مورد قدم بعدی و اینکه از چه کسی باید کمک گرفت بمونه برای پست های بعدی
بقیش رو شما بفرمایید…می 17, 2010 در 4:41 ب.ظ #4669aminima
مشارکت کنندهولی من نظرم اینه که آدم باید صبر کنه تا دانش کافی رو بدست بیاره و بعد شروع به تحقیق کنه. اون هم نه هر تحقیقی. بلکه درباره ی چیزی تحقیق کنه که براش سوال بوجود اومده یا چیزی که مشکلی در علم بوجود آورده. یا حتی چیزی که باعث بشه اطلاعاتی درباره ی حل یک موضوع به علم کمکی بکنه.
من این نظرم رو به این خاطر میگم چون دارم از تجربه ی اندکی که از کار با کامپیوتر بدست آوردم براتون می گم. توی کامپیوتر وقتی با یه مشکل (نرم افزاری) مواجه میشید باید علم برخورد با اون مشکل رو داشته باشید تا بتونید حلش کنید. اگه بخواید حین حل مشکل یاد بگیرید که چیکار باید بکنید فقط وقت تلف کردنه.
و هیچ وقت هم تا با نرم افزار دوست نشین (!) براتون مشکلی پیش نمیاد که بخواید حلش کنید!! جدی میگم! حالا این رو تعمیم بدیم به علم. تا با علم مخلوط نشیم نمیتونیم موضوعی برای حل کردن داشته باشیم پس تحقیق و پژوهشی هم به دنبالش بوجود نمیاد.
پس به نظر من اول باید به علم تا حدی وارد شده باشیم تا …. تا … خب معلومه دیگه!می 19, 2010 در 5:46 ب.ظ #4670hoseini
کاربربا نظر دوستان خوب هم دانشگاهیم امین و زهرا کاملاً موافقم. امین راست می گه اینطوری هم که آدم سرش روبندازه بیاد تحقیقاتی بشه که نمیشه. خب ما یه رسم توی کمیته داریم و اون پیش نیاز بودن آموزش و فراگیری اون از طریق برگزاری کارگاه آموزشی پایه تا پیشرفته روش تحقیق و مبانی پروپوزال نویسی و جستجو در پایگاه های داده است. البته نباید به اینها هم بسنده کنیم. من خودم کتاب های بسیاری در زمینه روش تحقیق دیدم و برخی شونو در حد نیازم مطالعه کردم. واقعاً آموزش پژوهش خودش دنیایی از دانش و اطلاعاته که هنوزهم خودم رو ناکامل می دونم و خیلی باید اطلاعات بدست بیارم.چه برسه به اون چیزی که دانش من در زمینه تحقیقات علمیه. خلاصه کلام شروع کارتون باید با کارگاه های آموزشی که کمیته ها برگزار می کنند. البته سر همین آموزش جهت تربیت پژوهشگرهم برنامه ریزی خوبی نشده البته دکتر میرزا محمدی به نمایندگی از کمیته ای ها در شورای سیاست گذاری یک برنامه بسیار خوب تعریف کردند و در آخرین جلسه که در بندر عباس آخر فروردین صورت گرفت تصمیمات خوبی پیرامون این موضوع قرار شد انجام بگیره.
می 20, 2010 در 3:24 ب.ظ #4671bahar
کاربرسلام دوباره!ببخشيد دير سر زدم.تو اين مدت خيلي گير و گرفتارم.اين نورو فيزيولوژي + انگل+امتحان هاي عملي +… اعصاب ادم رو مياره پايين؟من چرا ميخوام پژوهشگر شم؟نه به خاطر جايزه!نه به خاطر نمره!من از اون دسته آدمهايي هستم كه خيلي گير خود دانشجو بودن اند.مثلا از جزوه خوندن بدم مياد چون احساس ميكنم به اندازه كافي مطلب واسم جا نميفته.فقط نمره ميگيرم.نميدونم شايد فكر كنيد دروغ ميگم اما متاسفانه همينقدر ايدئاليست هستم.هميشه فكر نميكردم وقتي بيام دانشگاه سعي ميكنم كاراي تازه انجام بدم مثل يك دانشجوي واقعي.و راستش دنبال موقعيت واسه ابراز استعداد ميگردم.مشكل من با پژوهش 2 تاست!يكي اينكه به نظرم اطلاعاتم خيلي كمهيعني انگار بايد خيلي بيشتر بلد باشم.دوم اينكه واقعا نميدونم چه جوري ميشه كار كرد؟(پروپوزال نويسي منظورمه)با تشكر
می 20, 2010 در 5:34 ب.ظ #4672emerson
کاربرشما ترم چند هستید؟
باید از اساتید اپیدمیولوژی کمک بگیرید ، باید با مراحل پروپزال نویسی، انواع نمودار و … آشنا بشید و کار با نرم افزارهای لازم رو یاد بگیرید پس به نظر من از اساتید راهنمایی بخواهید.
درباره احساس نداشتن اطلاعات هم فکر نکنید کلی مطلب بلدید هر چی هم که بلد نبودید رو یاد میگیرید این که غصه نداره!!!می 21, 2010 در 4:20 ق.ظ #4673bahar
کاربرمن ترم 4 ام.ممنون از پيشنهادتون.اما ميدونيد من نميدونم اينكه دنبال معدل باشم مهمتره يا دنبال علاقه هاي اينجوري خودم.
می 21, 2010 در 5:31 ق.ظ #4674aminima
مشارکت کنندهبه نظر من اینجا دنبال معدل باش فعلا. تا بتونی بری اون ور. بعد اون ور دنبال علاقه های اینجوری باش. اینجا بخوای دنبال علاقه های اینجوری باشی به هیچ جا نمی رسی.
می 21, 2010 در 8:57 ق.ظ #4675bahar
کاربراون ور ابمنظوره؟شايد من شرايط اون ور آب رفتن رو نداشته باشم.چرا فكر ميكنيد همه تفكر و شرايط شما رو دارند؟
می 21, 2010 در 12:09 ب.ظ #4676aminima
مشارکت کنندهیک بار دیگه اون یک خط بالا رو بخون. منتها دقیق. نمیبینید نوشتم “به نظر من”؟؟؟ این یعنی به نظر من. یعنی فکر نمیکنم دیگران هم تفکر و شرایط من رو دارند. “””به نظر من””” یعنی به نظر من. نه نظر بقیه.
می 21, 2010 در 7:38 ب.ظ #4677emerson
کاربرمن از اول درس خوندنم واسه معدل و ملاکهای الکی ارزشی قائل نبودم الانم همین نظرمه!
من خودم درسای به درد نخور رو نمیخونم و بجاش به علایقم میپردازم و اگر به جای شما بودم تو مملکت خودم هرچند با شرایط سختش به تحقیق یا هرچی که مورد علاقم بود میپرداختم.می 23, 2010 در 4:37 ب.ظ #4678soheil
کاربرالبته تا اونجایی که من اطلاع دارم مدرک و معدل و دانشگاه و از این چیزا برای پذیرش تو دانشگاه های معتبر پزشکی بر خلاف مهندسی خیلی مهم نیست . معمولا می گن هرچی بودی واسه خودت تو کشورت بودی. اینجا باید اونی بشی که ما میخواهیم. ما کسی رو پذیرش می کنیم که بتونه معیار های ما (امتحان ، زبان ، مهارت ، رزومه و…) رو داشته باشه یا کسب کنه. معدل ایران خیلی ملاک نیست! بعضی دانشگاه ها هم کلا مدرک ایرانو قبول ندارن و باید اونجا از اول شروع کرد.
می 29, 2010 در 6:20 ب.ظ #4679hoseini
کاربرراستش با نظر سهیل موافقم. معدل تو کشورهای دیگه ملاک نیست. دکتر آخوندزادگان معاونت پژوهشی دانشگاه تهران حرف خوبی زد و اتمام حجت کرد و گفت انور نه به اینکه از کجایی کار دارند و نه به اینکه معدلت چند بوده فقط و فقط می گند publication چی داری. و به نظر من هم کار پژوهشی که نتونه در نتیجه یه گوشه ای از سیستم رو اصلاح و ارتقاء بده کار پژوهشی نیست. دوستان این بحث رو بهتره در تاپیک واقعیتهای تحقیقات دانشجویی ادامه بدیم. زیاداز تایتلی که داره این تاپیک رو دور نکنیم.
پژوهشگر شدن راحت اما پژوهشگر واقعی شدن یه دل بزرگ می خواد تا با تمام سختی های این مسیر صبر پیشه کنی و هدفی که دنبال کردی رو با ارزش بدونی.ژوئن 22, 2011 در 8:04 ق.ظ #4680ناشناس
غیرفعالسلام به همگي!
من تازه عضو اين سايت شدم بحث هاي جالبي داره!
من تا پارسال دنبال اين كميته هاي تحقيقاتي بودم ولي ديدم از اينها به جايي نمي رسم .
بهترين راهو تو اين ديدم كه به اساتيد هر مبحثي كه علاقه مندم مراجعه كنم و با اونها كار تحقيقاتي بردارم!
اولش فكر مي كردم استقبال نميشه ولي استقبالش خيلـــــــــــــــــــي زياد بود خيلي بيشتر از اوني كه فكرشو مي كردم!
خودم مثلا دبير كميته … هستم ولي مي بينم كه توي كميته فعاليتهاي پژوهشي خاصي نمي شه استادا از دانشجويي كه خودش بيوفته دنبال كار خيلي بيشتر خوششون مياد تا يكي ديگه معرفش با شه و يه كار اماده براش مهيا كنه.
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.