› انجمن ها › عاشقان جراحی › چرا جراحی؟
برچسب ها: چرا جراحی؟
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
اکتبر 4, 2010 در 9:44 ق.ظ #3869
baqeri
کاربرچرا به جراحی علاقه دارید؟
آیا از اول به اون علاقه داشتید؟
آیا اتفاق خاصی باعث ایجاد علاقه شما به رشته جراحی شده؟ لطفا اونو برای ما تعریف کنید
میخواهید تو چه فوق تخصصی از جراحی ادامه بدید؟فکر می کنید که کسایی که می خوان جراحی بخونن چه ویژگی هایی باید داشته باشن؟
اکتبر 4, 2010 در 8:43 ب.ظ #6422mahdieh
کاربربه نظر میاد جراحی برای شما جالبه، میخوام بدونم چرا؟ من هنوز استاژر نشدم ولی از بخش جراحی و صحنه های رقت انگیزش واهمه دارم! نه اینکه از رشته ام ناراضی شده باشم، فقط سوالم اینه که چطور موارد تصادفی و حادثه ای براتون عادی یا حتی جالب شده که گروهی به نام عاشقان جراحی درست کردین؟
اکتبر 5, 2010 در 8:29 ق.ظ #6423nahid
کاربرمن یکی از عاشقای جراحیم و برای دیدن اتاق عمل لحظه شماری می کنم . دوست دارم تو جراحی مغزو اعصاب ادامه بدم و از این که این گروه درست شده خوشحال شدم.
گفتین چرا؟دلیل من ساده است :اتاق عمل پراز هیجانه و من از اینش خوشم میاد.این که بدونی داری مغز کسیو جراحی میکنی و با کمترین جابجا کردن تیغ جراحی بیشترین صدمه رو ممکنه به مریض بزنی خیلی جالبه و پرمسئولیته و من از این خوشم میاد!!!
اکتبر 5, 2010 در 11:39 ق.ظ #6424baqeri
کاربرراستش رو بخواید من اولش خیلی به جراحی علاقه نداشتم، الانم جزو عاشقانش کتگوریزه نمی شم! ولی علت علاقمند شدنم اثربخشی و کارایی فوق العادش در موارد اورژانس، هیچ موقع یادم نمیره آقای مسنی رو که با شکم حاد بع علت PUD پرفوره به اورژانس مراجعه کرده بود و وقتی با انسیزیون لاپاراتومی باز شد اون همه مایع و گاز چی جوری از شکمش اومد بیرون و مریض با یه شستشو و ترمیم سوراخ شدگی به زندگی برگشت در حالیکه اگه یه ساعت دیرتر اقدام شده بود وارد شوک سپتیک می شد…
یا یه صحنه دیگه تو کارورزی زنان دیدم، خانم جوانی که با راپچر EP خیلی بی حال و ناتوان شده بود و داشت وارد شوک می شد، که خیلی راحت لاپاراتومی شد حدود 2 لیتر خون و لخته تو شکمش بود و با سالپنژکتومی نجات پیدا کرد…
البته یه دلیل دیگ اینه که یه اینترنیست هیچ وقت نمی تونه کار یه جراح رو بکنه ولی یه جراح میتونه کارای اون رو انجام بده اگرچه خیلی سخته…
اکتبر 6, 2010 در 12:05 ب.ظ #6425emerson
کاربرخوشبختانه يا بدبختانه من به جراحي علاقه ندارم چون همون مسئوليت شديد و استرس بسيار ويران كننده كه بعضيا ازش خوششون مياد من خوشم نمياد! البته منكر اين نيستم كه خيلي خوب ميتونه جون مردم رو نجات بده ولي كلا پزشكي براي نجات دادنه ديگه حالا جراحي نه يه رشته ديگه!!!
نوامبر 6, 2010 در 8:55 ق.ظ #6426thehero
کاربرمن ترم 5.تو بیمارستان کمی رفت و آمد داشتم.چندتا عمل جالب از نزدیک دیدم.منم مثل خیلی از دوستان عاشق جراحی بودم اونم نوروسرجری.اما حالا که یکم از پزشکی رو گذروندم.دودل شدم.به خاطر سختیاش . طولانی بودنش و استرسش و خیلی چیزای دیگه
فوریه 2, 2011 در 11:56 ق.ظ #6427ناشناس
غیرفعالخب….يه سوأل در حد اطلاعات من !!!
به جراحي نميشه گفت علاقه دارم…در واقع ديوونشم….
به نظر من بعضي چيزا با آدم متولد ميشن…من از اون موقعها كه يادم ميومد خودمو شناختم…همون چند سالگي تو بچگي به جاي بازي هاي عام كودكانه فقط با وسايل پزشكيم ور ميرفتم…فقط!!!
اصلاً ميچسبيد دست عروسكمو قطع كنم بعد با باند ببندمش سر جاش….
حالا هم تو بيمارستان و سالن تشريح و هزارجاي ديگه نه تنها از اين چيزا نميترسم…بلكه خيلي بيشتر دوست دارم واردش بشم…
انگار دلم ميخواد برم تمام كارايي كه خدا كرده رو از نزديك ببينم…خود خودم…تنهايي
جراحي ايناش قشنگه و البته ادامه داره ! حيف طولاني ميشه 🙂
فوریه 2, 2011 در 12:24 ب.ظ #6428parham
کاربرمن از بچگی عاشق این بودم که لوازم الکتریکی رو باز کنم ببینم توش چه خبره، بخاطر همین هرچی تو خونه بی علت خراب میشد مظنون یک من بودم :))
البته این مربوط به خیلی وقت پیشه، الان تعمیر لوازم الکتریکی خونه با منه، هرجا میرم مهمونی اگه وسیله ی خراب داشته باشن میگن: یه نیگا به این میندازی؟ از اون اول عاشق کارای فنی بودم ولی نذاشتن که…
الانم عاشق جراحی ام (خصوصا Neurosurgery) ولی با این اوضاع بعید میدونم بتونم بهش برسم 🙁
ژوئن 4, 2011 در 8:36 ق.ظ #6430aurta
کاربرسلام،من از زمانی که دانش آموز بودم دلم می خواست که جراح قلب شم الانم که وارد پزشکی شدم این علاقه خیلی بیشتر شده امیدوارم که تا ترم های بالاتر این علاقه فروکش نکنه!
ژوئن 7, 2011 در 4:53 ب.ظ #6431avin314
کاربرما رزیدنت نداریم.اون دوره ای که ما اینترن جراحی بودیم فقط 2 اتند جراحی داشتیم.شهری که ما درس میخونیم شهر ترومای نافذ هاست.حتما عکساشمو میذارم براتون.chest tube ,شالدون,کت دان و …با ما اینترنا بود.واقعا لذت بخش بود .مریضی که به زور داشت نفس میکشید با 1Chest tubeواقعا راحت میشد.و مریض تنشن نومو توراکس با 1 آسپیره مختصر از مرگ نجات پیدا میکرد.وقتی تنفس مریض راحت میشد به معنای واقعی نفس منم باز میشد.نمی دونید چه لذتی داشت.احساس غرور و پزشک بودن واقعی…
جراحی نجات مریضای اورژانسه.و تو جراحی فرصتای ما در حد ثانیه است گاها .و این تفاوتش با بقیه رشته های تخصصیه.ولی وقتی بیشتر کار کنید با وجود علاقه شدید به خاطر استرس بسیار زیاد و فشار کاری عطاشو به لقاش میبخشید.
فعلا زوده که تصمیم بگیرید.تو انتخاب رشته تخصصی تنها بحث علاقه مطرح نیست.خیلی جوانب رو باید سنجید.1پزشک عاشق لزوما 1پزشک موفق نیست.بحث جنسیت,تواناییها,شرایط زندگی و خیلی چیزای دیگه مطرحه.
وگرنه تو هیچ رشته ای مثل جراحی به این سرعت و وضوح نجات جون مریض رو شاهد نیستیم.جراحی 1عشق واقعیه.1دنیای ناب تو پزشکی…
ژوئن 8, 2011 در 7:46 ب.ظ #6432emerson
کاربرجراحي خيلي خيلي استرس داره !!! واقعا سخته شايد واقعا يك علاقه بتونه باعث شه كسي جراحي بخونه!!!
جولای 6, 2011 در 9:39 ق.ظ #6433niayesh
کاربرman hanuz koli monde ta khode pezesh besham!madrakesh dastam bashe.ama fek mikonam vaghean jarrahi nahayate hassasiat o sakhtio deghate amma ba inhame vaghean arezoye mane.
جولای 9, 2011 در 7:22 ب.ظ #6434soheil
کاربرمن کلا جراحی رو دوست دارم ولی اگه بخوام تو این فیلد باشم ترجیح میدم رشته هایی رو انتخاب کنم که بخشی جراحی و بخش دیگش غیر جراحی باشه مثلا اورولوژی یا ارتوپدی یا ENT . چون واقعا جراحی کار پراسترس و انرژی بریه. اینکه مثلا چندساعت سرپا بایستی و عمل کنی واقعا به کمر فشار میاره. من چندبار تو بخش جراحی دست شستم و وارد عمل شدم با وجود اینکه کار خاصی انجام نمیدادم (کبد رو بالا نگه میداشتم تا استاد بتونه روی مری و معده کار کنه) ولی 2ساعت سرپا بودم و واقعا خسته شدم ولی واسه خودش لذتی داره جراحی مخصوصا اگه کارهای خفن و ابتکاری انجام بشه.
جولای 10, 2011 در 7:30 ب.ظ #6435behzad
کاربرجراحی سخته.حساسه.دوره رزیدنتیش سخته ودرامدش کمه.طول میکشه شاخ بشی.یه خطابکنی حتی چندتادیه کامل ازت میگیرن درحالی که اگه مریض بمیره یه دیه میشه
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.