› انجمن ها › به سوی تکامل… › خلسه
- این موضوع خالی است.
-
نویسندهنوشتهها
-
سپتامبر 16, 2010 در 6:29 ق.ظ #3859
emerson
کاربردر اين تاپيك درباره خلسه و نحوه انجام و فوايد آن صحبت ميشود.
سپتامبر 16, 2010 در 6:30 ق.ظ #6305emerson
کاربرتعریف خلسه :
خلسه از لحاظ لغوی از کلمه ترانس گرفته شده است ترانس یک لغت فرانسوی به معنی اضطراب و ترس شدید است و همچنین بعضی معتقد هستند از کلمه ترانس فر که ریشه لاتین دارد به معنی مردن و هلاک شدن است گرفته شده است
عده ای هم به ریشه ترازینیشن در انگلیسی اصطلاح می کنند. به معنی انتقال و تحول و برزخ هست در ادبیات و عرفان خودمان خلسه را سرخوشی ولولی و سرمستی تعبیر کرده اند.
معنای متعارفی که برای خلسه آمده است برخی بیان می کنند خلسه بین خواب و بیداری است که چیزی بینابین خواب و بیداری ، به همین خاطر هم برخی از آن به عنوان حالتی از خواب نوعی خواب یا خواب گونگی نام برده اند و یا حتی خلسه را حالتی شبیه چرت زدن می دانند همانی که عموم افراد با آن آشنا هستند.
شبها وقتی انسان می خوابد آن حالت انتقالی که از بیداری به خواب دارد و صبح از خواب بیدار می شود آن در حالتی از خلسه یا حالتی شبیه خلسه هست خلسه را عده ای حالت دیگر تعبیر کرده اند که حرکات ارادی در آن متوقف می شود و حتی ممکن است برخی حواس پنجگانه نیز بلاک شود حالاتی مانند گیجی, منگی, کرخی و معاطی نیز تعابیر دیگری است که از خلسه بیان شده است. حالاتی شبیه چیزی که مدیوم ها در آن قرار می گیرند و در آن حالت قادر هستند یا علوم دیگر با موجودات دیگر ارتباط برقرار کنند هم تعریف دیگری است که از خلسه آمده است.
عده ای معتقد هستند که خلسه اختلال موقت در سیستم عصبی هست و همچنین اختلال در آگاهی تعبیر شده است بعضی نیز تغییرات موقت در سیستم عصبی را خلسه
می دانند به هر شکل بعضی خلسه را نوعی خاصی از آگاهی می دانند که آن را به نام «ابر آگاهی» یا آگاهی برتر نیز
می دانند و گروهی دیگر خلسه را پریشانی وسیع روحی
می دانند اینها تعاریف مختلفی است از خلسه آمده است بالطبع می شود گفت: که هیچ گونه از این تعاریف به تنهایی خلسه را به طور کامل و جامع معرفی نمی کند بلکه هریک از تعاریف از دید و زاویه خاصی به خلسه نگاه کرده است.
اگر بخواهیم فرض کنیم که همه این تعاریف مباحثی در واقع وارد هست هر چند که برخی از این تعاریف آن چیزی که مدنظر ما است, نیست و نیز ممکن است اشتباه هم باشد به هر شکل ما در کل معتقد هستیم خلسه حالت خاصی است که انسان در این حالت با ابعاد ماورایی و والای وجود خودش ارتباط می گیرد.
پس خلسه را توجه به انسان از امور عادی و معنوی به امور برتر میدانیم. خلسه ای که مد نظر ماست همان خلسه ای است که حرکات ارادی در آن متوقف می شود ، حواس فیزیکی بلاک می شود ، حجم فیزیکی فراموش می شود و خودآگاه کنار می رود ناخودآگاه رد می شود و توجه انسان به سمت بعد ماورایی و بعد ملکوتی اش معطوف می شود.مارس 20, 2011 در 8:13 ق.ظ #6306elhami
کاربردرباره ی نحوه ی انجامش میشه توضیح بدید؟؟
لطفا…
مارس 21, 2011 در 12:27 ق.ظ #6307emerson
کاربرچقدر عجله دارید! کمی بیشتر صبر کنید…
انواع خلسه:
یک نوع تقسیم بندی بر اساس کیفیت خلسه است در این حالت خلسه به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می شود.
علائم خلسه مثبت :
آن است که همراه با آرامش ، رهایی ، راحتی و سبکی هست.
شخص در این حالت احساس اطمینان دارد نفس هایش عمیق آرام و شمرده است ضربان قلبش آرام و کم ، موزون و هماهنگ است بزاق دهان یک حالت معمولی دارد وضعیت پوست و مو کاملا عادی و طبیعی است و همچنین فعالیتهای سیستم گوارشی و سیستم ادراری هم یک وضعیت کاملا طبیعی و معمولی را دارد خلسه مثبت را بعضی ها تثبیت آرمیدگی تعریف میکنند و همچنین برخی خلسه مثبت را تحت عنوان خلسه « ذتراپیک» بیان میکند.
نقطه مقابل آن خلسه منفی است که به عنوان خلسه «ادترپیک» معرفی شده است که تثبیت انگیختگی شدید آن را معنی
می کنند.
علائم خلسه منفی :
همراه با اضطراب ، نگرانی ، دلهره ، تشویش ، ترس و حالتهای منفی است. در خلسه منفی نفس های شخص سطحی و تند می شود, ضربان قلب تند وسریع می شود, بزاق دهان کاهش پیدا می کند بطوریکه دهان خشک می شود, نفس کشیدن و صحبت کردن برای شخص سخت می شود, موهای بدن سیخ و راست می شوند . فعالیتهای دستگاه گوارش کاهش پیدا می کند, مثانه منقبض می شود, شخص احساس ادرار خواهد داشت.
همچنین تغییراتی هم در بعد پزشکی در جنبه فیزیولوژیک بدن ایجاد می شود که قابل رؤیت نیست ولی با آزمایش های خاصی قابل سنجش و اندازه گیری است که بیشتر در مسائل تحقیقاتی کاربرد دارد.
مثلا اینکه در خلسه منفی میزان قند خون افزایش پیدا می کند فشار بالا می رود, میزان گلبول های خون افزایش پیدا می کند میزان کلسیم نسبت به پتاسیم درخون افزایش پیدا می کند همچنین نسبت گلبولهای آدرنالین و تراکم در خون داریم و احتمال اسید شدن PG خون هم وجود دارد.
خلسه منفی همان حالتی است که بعضاً در حیوانات هم به شکل طبیعی پیش می آید چون بعضی ها معتقد هستند که خلسه مختص انسانها است و عده ای هم می گویند نه خلسه در حیوانات هم می تواند ایجاد شود آن خلسه ای که به طور طبیعی در حیوانات ایجاد می شود همان خلسه منفی است هرچند که عده ای معتقد هستند می شود حیوانات خانگی را با شیوه های خاص در خلسه های مثبت هم فرو برد.
درخلسه برخی از دانشمندان موفق شدند گروهی از سگ های خانگی را توی فلسه مثبت فرو ببرند و نشانه های خلسه مثبت که همان چیزی که در انسان هست در سگ ها بروز کرد.
در کل در مورد انسان گفته میشود خلسه مثبت شبیه رفلکسهای سیستم عصبی پاراسمپاتیک و خلسه منفی رفلکسهای سیستم عصبی سمپاتیک است که سایرین را توصیه می کینم که در مورد فعالیت سیستم عصبی و همچنین بخش پاراسمپاتیک و سمپاتیک مطالعاتی داشته باشند.
مختصری اشاره می کنیم که سیستم عصبی سمپاتیک زمان و شرایط خاص و در اضطراب ها و ترسها و حوادث فعال می شود بدن را تغییر می دهد به گونه ای که بتوان آن بحران اضطراب و استرس را تحمل کند وقتی این حالت خاص برطرف شد پاراسمپاتیک می آید و بدن را به حالت عادی و طبیعی خودش برمی گرداند.
مارس 21, 2011 در 6:44 ق.ظ #6308elhami
کاربرممنون از اینکه بالاخره ادامه دادید…
دکتر مسئلتن :
ایجاد خلسه ی منفی یا مثبت ربطی به شرایط فیزیولوژیک بدن شخص داره؟ یعنی ممکنه یه فردی هیچ وقت خلسه ی منفی رو فقط به دلیل فیزیولوژی بدنش تجربه نکنه؟ اگه ربطی به این موضوع نداره چطور میشه به خلسه ی مثبت رسید؟
دومیشو حتما در نوشته های آتی قراره بگید پس فعلا منتظر جواب اولین سوالمم!
ممنون
مارس 21, 2011 در 10:01 ب.ظ #6309emerson
کاربرسوالتون رو خوب متوجه نشدم اما تا حدودی به شرایط فیزیولوژیک ربط ممکنه داشته باشه، مثلا ممکنه دقیقا نمیدونم با چه مکانیسمی در حالت سعی به خلسه رسیدن دچار حالت منفی بشیم که خوب میتونه فرد سعی در آرام سازی خودش بکنه ویا فعلا از شرایط خلسه خارج بشه! اما سوال دوم چون مکانیسم این خلسه منفی دقیقا معلوم نیست بعید میدونم فردی صرفا به خاطر شرایط فیزیولوژیک بدنش دچار خلسه منفی نشه!!! معمولا خلسه مثبت ایجاد میشه مگر اینکه فرد یه اشکال روحی یا یه همچین چیزی داشته باشه که همش دچار خلسه منفی بشه، به نظر دلیل این امر نیروهای ناخودآگاه هست که با خلسه قدرت بیشتری برای بروز پیدا میکنن و فرد دچار نوعی شرایط استرسی میشن! نمیدونم چقدر به جواب تونستم اشاره کنم! اگه کم بود بگید بیشتر فکر کنم جواب بدم!!!
مارس 22, 2011 در 4:01 ق.ظ #6310elhami
کاربرجوابمو تقریبا گرفتم اما..
یه سوال دیگه :
با ایجاد خلسه در واقع فرد به ضمیر ناخودآگاه خودش دست پیدا میکنه، درسته؟ خب به نظر شما این فردی که تونسته این توانایی رو پیدا کنه و اختیار ضمیر ناخودآگاه خودشو بدست بگیره آیا میتونه از طریق ایجاد خلسه وارد بعد دیگه جهان ماده بشه؟! همونجایی که جنیان به موازات ما امکان حیات دارن! یعنی میتونه وارد دنیای اونا بشه و باهاشون ارتباط برقرار کنه؟ میتونیم بگیم علت ایجاد خلسه منفی یه جورایی به رابطه ی با اونها میتونه مرتبط باشه؟؟ یا شایدم نتیجه ی ورود به دنیای اونها و اثر نیروهاشون باشه!
اینا قصه نیستا، میدونید که همچین دنیایی وجود داره اما ما در شرایط عادی قادر به درکش نیستیم، یعنی نباید باشیم وگرنه نظم هستی رو به هم ریختیم!
مارس 22, 2011 در 9:14 ب.ظ #6311emerson
کاربربا ناخودآگاه مرتبط میشه نه این که دست پیدا کنه!!! ضمیر ناخودآگاه بسیار بسیار قدرتمنده دست بهش پیدا کردن کار راحتی نیست!
راستش من نمیدونم چنین کسی که میگید خلسه مثبت پیدا میکنه یا منفی چون همچین کسی از نزدیک ندیدم ازش بپرسم! 100% میتونه وارد عوالم دیگه بشه که ما خیلی ازشون اطلاع نداریم! ما خودمون هم در خواب پس از رهایی از قید مادیات و جسممون به عوالم دیگه میریم اما در اونجا اختیاری نداریم اما افرادی مثل اون که شما میگید با اختیار میرن اونجا و میتونن مرتبط بشن با موجودات اونجا ! درعوالم دیگه زمان و مکان و این حرفا نیست چون این موارد تعاریفی هستند که ما انسان های محدود اونها رو ایجاد کردن! همه ما تجارب و خوابهای عجیب دیدیم پس همه میدونن که چنین جاهایی هست !!!
مارس 24, 2011 در 11:46 ق.ظ #6312elhami
کاربرهرچند هنوز سوال من تو ذهنم سرجاشه و جواب نگرفتم اما بازم ممنون از پاسختون!
خب داشتید از خلسه و انواعش میگفتید!
من منتظر ادامه ی توضیحات شمام…
مارس 24, 2011 در 9:27 ب.ظ #6313emerson
کاربرخواهش میکنم دیگه در حد وسعم میتونم جواب بدم!!! شما ذهن بسیار پویایی دارید و شاید یک استاد برای پاسخ به سوالات شما لازم باشه!!!
تقسیم بندی دیگر خلسه:
این تقسیم بندی براساس عامل بوجود آورنده است دراین حالت خلسه را به چهار نوع تقسیم بندی می کنند:
۱-خلسه مرضی: که معمولا به دنبال بیماری ها و امراض در شرایط خاصی حاصل می شود مثل مواقعی که شخص دچار تب شدید می شود توی خلسه فرد می رود این نوع خلسه غیرقابل کنترل و غیرارادی است.
۲- خلسه دارویی: انواع داروی مسکن و آرامش بخش و خواب آور و همچنین داروهای بی حسی و بی هوشی ایجاد حالت های شبیه خلسه می کند با درجات و عمقهای متفاوت. عده ای ترکیبات موادمخدر را در همین گروه قرار می دهند ومعتقد هستند که خلسه با مواد مخدرهم ایجاد می شود و مواد مخدر هم جزء همین خلسه دارویی میدانند (توضیح کاربردی). اینکه زمانی که افراد به هر دلیلی به سمت مواد مخدر می روند بعد از یک بار تجربه جذب می شوند و در آن اعتیادشان پابرجا می شود حالا چرا روز اول به سمت اعتیاد رفته اند و چرا با اولین تجربه دست نمی کشند و باز هم به دنبال آن کار می روند یک دلیل آن همین است که شخص با مصرف مواد مخدر در یک حالت شبه خلسه فرو می رود البته این خلسه ای که آنها تجربه می کنند یک خلسه ای بسیار پست و نازل و پایین است به هرصورت این حالت خلسه یک لذتی به آنها می دهد که باز هم این قضیه را تکرار می کنند.
هر چند که با تکرار کم کم از این حالت احساس لذت که از خلسه می بردند کم و کمتر می شود و حالت لذت کامل از بین می رود و همین جا توصیه می شود که از شیوه هایی که بر ترک اعتیاد در متافیزیک شدیداً توصیه می شود همین است که ضمن ترک به آنها یاد داده میشود که چطور می توانند با شیوه های طبیعی با تمرین ها و تکنیک های متافیزیک تئوری خلسه بدانند آن هم خلسه خوب و مثبت زیبا بدون هیچ عارضه و مشکلی ، در واقع بتوانند این نوع خلسه ها را جایگزین آن خلسه های پست و نازل در اعتیاد کنند و این شیوه کمک بسیار زیاد به ترک معتادان خواهد کرد.
۱-نوع سوم خلسه: خلسه محیطی است که بدلیل غیر معمولی بودن و غیر طبیعی بودن محیط ایجاد می شود برای مثال اگر یک محیط فوق العاده زیبا و قشنگ و رویایی باشد و اگر یک محیط فوق العاده ترسناک و وحشتناک باشد و یک محیط بیش از حد غیرطبیعی و غیر معمولی باشد شخص با قرار گرفتن در آن محیط و دیدن آن محیط توی خلسه فرو می رود.
مثال: وقتی که ما وارد یک واحد مسکونی می شویم یک ذهنیت خاص داریم و منتظر یک تصویر و چیدمان مشخص هستیم اگر چیدمان یک منزل فوق العاده متفاوت باشداز سایر منازل شخصی ، به خلسه فرو می رود اگر شخص در یک طبیعت بسیار زیبا و رویائی قرار گیرد خود به خود توی خلسه فرو می رود.
یک نکته بسیار مهم که در دل این موضوع نهفته است این هست که افرادی که به شکل حرفه ای سازمان یافته و برنامه ریزی شده محافل و مجالس فساد تشکیل می دهند و جوانان را به سمت این محافل جذب می کنند از همین حربه استفاده می کنند.!!
۴-نوع چهارم خلسه: خلسه تلقینی است که بر اثر تلقین چه تلقین کلامی و چه تلقین فکری ایجاد می شود مثل خلسه هایی که در بعضی از تکنیک های هیپنوتیزم ایجاد می شود.
خلسه حالتهای دیگری هم دارد هرچند که برخی از این حالتها مستقیماً ارتباط با کار درمتافیزیک نداشته باشد ولی به لحاظ کاربردی بودن آن به خصوص در مورد جوانان حتما باید اشاره شود.
یکی اینکه کودکان اساسا از بدو تولد تا سن پنج سالگی دریک حالت شبه خلسه هستند به گونه ای می شود گفت که کودک تا سن پنج سالگی در خلسه است و تمام وقت در این حالت قرار دارد به همین خاطر هم کودکان تلقین پذیریشان فوق العاده بالا است واز همه چیز بزرگترها بخصوص پدر و مادر به شدت تأثیر می گیرند از حرف و کلام و برخورد و رفتار حتی از پوشش و حرکات بزرگترها تلقین می گیرند و تلقین می پذیرند.
به همین خاطر هم معتقد هستیم اگر یک پدرو مادر تا سن پنج سالگی از همین مطلب کمال حسن استفاده را برای تربیت و آموزش کودک ببرند و دیگر سالهای بعداز آن خیالشان کاملا راحت است و همچنین معتقد هستیم که آن چیزی که فرد در سن بزرگسالی نشان می دهد همه ماحصل رفتار و برخوردی است که این رفتار بر آن تأثیر گذاشته است تأثیر بسیار شدید که چهره واقعی او را ساخته است.
مارس 25, 2011 در 2:37 ق.ظ #6314elhami
کاربرواااااای! خدای من! چه جالب!
کاربردش تو اعتیاد که فوق العاده ست! یعنی واقعا الان از این روش واسه ترک استفاده میکنن؟؟!!
کاش همه میدونستن که تو اون سن بچه چه توانایی هایی داره و با توجه نکردن بهش چه ظلمی در حقش میکنن!
یه سوال:
تو خلسه بیماری، محیطی و دارویی هم میشه مثل خلسه تلقینی رو فرد اثر گذاشت! اصلا فرقی بین این خلسه ها و نوع تلقینیش وجود داره؟؟ یا مثلا نوع تلقینیش با ارزش تره! اگه عامل بخواد رو سوژه ای اثر بذاره که تو یکی از انواع دیگه خلسه هست مثلا دارویی یا بیماری بازم نیاز به ایجاد خلسه ی تلقینی هست؟؟ ممکنه با این کار سوژه دچار عارضه بشه؟
مارس 25, 2011 در 9:59 ب.ظ #6315emerson
کاربرنمیدونم چقدر تو بحث ترک اعتیاد استفاده میشه!
خوشم میاد سوالاتون خیلی سنگینه! تو حالات بیماری و دارویی فکر کنم به علت تغییرات عملکرد بدن نشه خیلی تاثیر درستی گذاشت البته واقعا مطمئن نیستم چون اینارو تو کتابا و اینا نمینویسن و یه فرد تجربه دار میتونه جواب بده!!! ولی محیطی میشه تاثیر گذاشت خوبشم میشه گذاشت مثلا شارکو که از بنیان گذاران هیپنوتیزمه از محیط تاثیرات خوبی واسه کارش میگرفته!!! مطمئنا اگر از نوع 4 خلسه ایجاد بشه بهتره تا به یکی اکستازی بدیم بره تو توهم !!! واسه اون دو تا سوالاتون هم الان هیچ جوابی ندارم !!!
مارس 26, 2011 در 6:21 ب.ظ #6316elhami
کاربرخیلی ممنون…
مارس 26, 2011 در 10:16 ب.ظ #6317emerson
کاربرخواهش میکنم…
مارس 28, 2011 در 10:23 ب.ظ #6318emerson
کاربرتفاوت خلسه های هیپنوتیزمی:
۱-اول اینکه دست یابی به خلسه های هیپنوتیزمی در زمان بسیار کم و کوتاهی صورت می گیرد در حالی که دست یابی به بسیاری از خلسه های قبلی مستلزم صرف زمان زیادی است.
۲-دوم اینکه: خلسه های هیپنوتیزمی ارادی و تحت کنترل است و به هر شکلی که بخواهیم آن را هدایت می کنیم قابل هدایت است می توانیم بر آن اعمال کنترل و نفوذ داشته باشیم. بالطبع این از آن حقیقت حسن استفاده را ببریم در حالی که خلسه های قبلی بعضاً غیرارادی و غیرقابل کنتور هستند و در هر جهتی که خودشان بخواهند پیش می روند و ممکن است اتفاقی به نفع شخص تمام شود یا برعکس به ضرر شخص تمام شود و تأثیرات منفی را اعمال می کنند که آن چیزی که ما دنبالش هستیم این هست که بتوانیم از موارد طبیعی خلسه از موارد شبیه خلسه با شناختی که پیدا می کنیم کمال حسن استفاده را ببریم و از تأثیرات منفی آنها جلوگیری کنیم. دوم با تکنیکهای هیپنوتیزم بتوانیم به خلسه برویم و از آن خلسه های کنترل شده هم استفاده مثبت ببریم چون در خلسه خودآگاه شخص کنار می رود ناخودآگاه شخص هویدا می شود تلقین پذیری شخص فوق العاده افزایش می کند و هرچه به آن تلقین کنیم می پذیرد خوب از همین نکته استفاده بسیار خوبی کرده ایم. به این ترتیب که می گویم همه انسان ها مجموع ای از صفات خوب و بد هستند در شخصیت هر انسانی هم صفات مثبت وجود داردو هم صفات منفی یک انسان هم می تواند صفات مثبت خودش را لیست کند مشخص کند روی کاغذ بنویسد آنها را اولویت بندی کند به ترتیب اهمیت و بعد بیاید با رفتن در خلسه با تکنیک های هیپنوتیزمی این صفات مثبت را در خودش تقویت کند با توجه به تلقینهای که در خلسه یا تلقینهایی که دیگران در خلسه به او می گویند. دیگر اینکه همین انسان می تواند ببیند چه صفات مثبتی در وجودش لازم است که اصلا ندارد و با تلقینات در حالت خلسه های هیپنوتیزمی این صفات مثبت را در خودش ایجاد کند. همچنین نقطه مقابلش می تواند لیستی از صفات منفی خودش را تهیه کند و مشخص کند و با تلقینات در خلسه های هیپنوتیزمی این صفات منفی را به تدریج در خودش کم رنگ کند کوچک کند و در نهایت از بین ببرد.
در خلسه با تلقینات می توانیم تغییراتی را در شخص ایجاد کنیم و باعث موفقیت هایی شویم ، اگر ما در خلسه یک موضوع شدیدی به خودمان تلقین کنیم این هیچ وقت اتفاق نخواهد افتاد بلکه در خلسه با تلقینات می توانیم انجام موضوعات شدنی را سرعت ببخشیم و احتمال وقوعش را تقویت کنیم. برای مثال اگر شما یک فردی که حتی دیپلم هم نگرفته است بگوید و به خودش تلقین کند که من دکتر هستم من استادم من بزرگم من عالمم ومن دانشمندم حتی اگر آن تلقینات در خلسه صورت گیرد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد بلکه اگر همین فرد, فرد محصل یا دانشجویی باشد و در حال تحصیل باشد با این گونه تلقینها می تواند میزان موفقیت تحصیلی خودش را بیشتر کند ودر نتیجه احتمال رسیدن به مدارک بالای ذهنی را در خودش تقویت کند واگر یک فرد کارو تلاش نمی کند و سرمایه ای برای هم ندارد در حالتهای خلسه و حتی خلسه های بسیار عمیق و حتی به کرات به خودش تلقین کند من پولدارم و من ثروتمند هستم همچین اتفاقی نمی افتد. بله اگر این فرد فردی باشد که اهل کاروتلاش و کوشش باشد بر اثر تلقیناتی در خلسه به خودش می کند به تدریج کارو تلاش و کوشش بیشتر می شود بیش ازحد تلاش خواهد کرد و راندمان کار و کوشش بیشتر خواهد شد و در آینده نزدیک با سرعت بیشتر از لحاظ مالی پیشرفت خواهد کرد و احتمال تقویت مالی اش هم خیلی خیلی بیشتر خواهدشد. نکته ای هم روشن کنیم آن هم اینکه امروزه انسانها به علم و ایمان به عنوان دو بال موردنیاز برای تکامل و تعاریف مورد احتیاج دارند بخصوص قشر جوان ، مامی توانیم با استفاده از خلسه و تلقیناتی که صورت می گیرد این دو بعد را تا درجه نهایی کیفیت به تدریج ایجاد کنیم و در آنهایی که هست تقویت می کنیم که علم و ایمان غذا و خوراک روح است و روح هم بخش اصلی وجود انسان است وضرورت دارد که علم و ایمان در همه باشد . همه به دنبال کسب علم و ایمان باشند و در همه این دو بال تقویت شود بخصوص در نسل جوان. هیپنوتیزم, خلسه و تلقینات می تواند کمک کند ما این دو بعد را در مخاطبین خودمان تقویت کنیم یک جمع بندی داشته باشیم تا اینجای بحث : ما معتقد هستیم که پدیده ای به نام خلسه وجود دارد افراد اتفاقی یا عمدی می توانند درخلسه بروند ما می توانیم با تکنیک های هیپنوتیزمی و تلقینات به خلسه برویم و دیگران را به خلسه ببریم در خلسه قدرت تلقین پذیری افزایش پیدا می کند پس با تلقین می توانیم تغییرات مورد نظر را در شخص ایجاد کنیم هدف ماهم این است که شخص در مسیر مثبت هدایت و همراهی و تقویت کنیم تا به مدارج بالای علمی و معنوی برسد خلسه باعث ایجاد بعد تغییر بیوفیزیک دربعد عصبی و حتی در بعد بیوشیمی بدن شود که می توان همه اینها را کنترل و هدایت کرد و حسن استفاده را از آنها برد.
خلسه دارای سطوح و درجات مختلفی است بعضی ها معتقدند که همه انسان ها به خلسه می روند و بعضی ها معتقدند عده ای به خلسه نمی روند و به هر شکل مامعتقدیم بیشتر انسانها به خلسه میروند و عده قلیلی هستند که ممکن است در خلسه فرو نروند اگر بیاییم میزان فلسه پذیری افراد بر اساس عمق خلسه را بررسی کنیم می بینیم که «نود درصدمردم» به راحتی میتوانند در یک خلسه سطحی فرو روند پس ایجاد یک خلسه سطحی در نود درصد مردم کار سهل و آسان و شدنی است. حدود شصت ، هفتاد درصد مردم می توانند به خلسه متوسط فرو بروند و چیزی در حدود ده تا بیست درصد مردم می توانند به خلسه عمیق فرو بروند و پنج درصد مردم هم می توانند در خلسه بسیار عمیق فرو روند هرچه عمیق تر شود اثرات تلقین در آن هم بیشتر خواهد شد به خصوص دروادی متافیزیک هرچه خلسه عمیق تر شود شخص توجه اش از بعد فیزیکی از جسم فیزیکی و از محیط فیزیکی از حواس پنجگانه کمتر می شود به میزان توجه اش به امور ماورائی افزوده می شود هرچند باید دقت کرد در انتقال توجه از فیزیکی به بعد ماورایی ، شخص دچار توهم نشود که بسیار بسیار حائز اهمیت است.
امیدوارم تونسته باشم یکم به سوالات قبلیتون هم جواب بدم…
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.